یکی از بحثهای این روزها در محافل فلسفی دربارۀ مصاحبهای است با دانیل زامورا در مجلهٔ ژاکوبن با عنوان «آیا میتوانیم فوکو را نقد کنیم». زامورا ادعا میکند فوکو در اواخر دوران عمرش عملاً موافق و مروج نئولیبرالیزم بوده است.
زامورای جامعهشناس که همین تازگی (نوامبر ۲۰۱۴) کتابی را هم با عنوان نقد فوکو: سالهای ۱۹۸۰ و وسوسهٔ نئولیبرالیسم به زبان فرانسه جمعآوری و در بلژیک منتشر کرده است در این مصاحبه (و تکملهای که مدتی بعد بر آن نوشته است) بطور خلاصه میگوید که فوکو بطور مستقیم نئولیبرالیسم را طرفداری نمیکند، اما تمام نقدهایی را که نئولیبرالیسم بر دولت رفاه وارد میکنند به شکلهای متفاوت به کار میگیرد.
زامورا در این مصاحبه و تکملهای که مدتی بعد بر آن نوشته است میگوید فوکو بطور مستقیم از نئولیبرالیسم طرفداری نمیکند، اما تمام نقدهایی را که نئولیبرالیسم بر دولت رفاه وارد میکند به شکلهای متفاوت به کار میگیرد. زامورا میگوید حتی یکی از مهمترین مترجمان و مفسران فوکو برای دنیای انگلیسیزبان، کالین گوردون، در اندیشۀ فوکو نوعی از پیشگامی را برای ایدهٔ «راه سوم» تونی بلر میبیند که در آن سعی میکند استراتژی نئولیبرال را با بدنهٔ سوسیال-دموکراتیک درهم آمیزد.
تاکنون واکنشهای متفاوتی به این کتاب و مصاحبه رخ داده که از این میان میتوان به واکنش گوردون هال و ورنا ارلنبوش اشاره کرد.
• گوردون هال
• ورنا ارلنبوش
• جوانا اوکسالا
همچنین استوارت الدن، کلر اوفرل و دانیل درزنر در سابقۀ این بحث مشارکت داشتهاند.