سرمایهداری مشفقانه
علیهِ خیریه
بیش از آنکه فرهنگِ فردیشدۀ بخشیدن را بسازیم، باید ستاندنِ نهادینهشدۀ سرمایهداری را به چالش بکشیم
در چند سال گذشته، خیریهها رشد گستردهای در سراسر جهان کردهاند. شعار همۀ آنها چنین است: کمی از پولی که نیاز ندارید، به فقرا بدهید و زندگی آنها را نجات دهید. به نظر میرسد هیچ جایی برای مخالفت با چنین نیکوکاریهایی وجود ندارد. اما ماجرا به این سادگی نیست. خیریه خوب است، اما مشکل اصلی در نظام اقتصادیِ بیرحمی نهفته است که انبوهی از مردم را همیشه در فقر مرگبار نگه میدارد.
مخاطرات فیلسوفِ سیاهپوست بودن
کاکاسیاه نمیتواند فیلسوف باشد
گفتوگوی برَد اِوانز و جرج یانسی
جورج یانسی، فیلسوف سیاهپوست امریکایی، اواخر سال گذشته مقالهای در نیویورکتایمز نوشت به نام «امریکای سفید عزیز». انتشار این مقاله، نقطۀ عطفی در زندگی او بود. صدها پیام، ایمیل و حتی نامۀ پُستیِ مملو از نفرت برایش فرستادند. نامههایی که میگفتند باید مثلِ داعش سرت را ببرند، یا باید مثل حیوان تو را به آفریقا برگردانند. این خشونتِ عریان کلامی، بهانۀ گفتوگوی جدید او دربارۀ انواع پنهان خشونت در جامعۀ آمریکا شده است.
شادی وسیله است یا هدف؟
سرمایهداری از منتقد احساسات، به مروج آن بدل شده است
مرور تری ایگلتون بر کتابِ پرفروش و جنجالبرانگیز «صنعت شادی» نوشتۀ ویلیام دیویس
دو سال پیش «خطوط هوایی بریتانیا» پتویی به مسافران میداد که با افزایش راحتی آنها، رنگش از قرمز به آبی تغییر میکرد و به این صورت میزان رضایت مسافران برای مهمانداران مشخص میشد. گوگِل هم یک «رفیق بذلهگو» دارد که کارش این است که روحیۀ کارکنان شرکت را بالا ببرد. این روزها بازارِ شادکردن کارمندان و مشتریان داغ است. به نظر میرسد کفّۀ احساسات نسبت نحوۀ عمل یا فکر افراد سنگینتر شده است.
سرگذشت یک نابغۀ معماری
پارک؛ ایدۀ رادیکال ساختنِ بهشت در دل دوزخ
فردریک امستد، اولین معمار منظرۀ جهان بود که تصور ما از زیبایی طبیعت را تغییر داد
در سال ۱۸۵۰، یک نویسندۀ آمریکایی که با پای پیاده در انگلستان گشتوگذار میکرد، به توصیۀ یک نانوای محلی، به پارکی در حومۀ لیورپول رفت. در این بازدید، بهشدت شیفتۀ آن پارک شد و همین، نقطۀ عطف زندگی او را ساخت. فردریک اُمستد، تصمیم گرفت به آمریکا برگردد و برای شهرهای بزرگ این کشور، پارک طراحی کند. او چنان مهارتی در این زمینه از خود نشان داد که پارکهایش از طبیعت نیز «طبیعیتر» جلوه کرد.
زندگی در فقر
چرا فقرا فقیر باقی میمانند؟
برای پساندازکردنِ پول باید پول خرج کرد
مردم فقیرها رو آدمهایی فرض میکنن که اساساً نمیتونن زندگیهاشون رو اداره کنن. دلیل این طرز فکر اینه که زندگیهای ما خیلی بیثبات به نظر میرسه. قضیه همینه: همه فکر میکنن ما فقیریم چون بیثباتیم نه که بیثباتیم چون فقیریم. خب حالا بذارید یک بار هم راجعبه این حرف بزنیم که توصیههای مالی فقط به درد آدمایی میخوره که در عمل از قبل پول دارن. نه کسی که آه در بساط نداره.
فناوریهای زیستی و زندگی خانواده
باروری مساعدتی، فناوریهای ژنتیک و ژنومیک، و زندگی خانوادگی
خیلی چیزها در جهان خانواده با تستهای جدید ژنتیکی تغییر کرده است
در طول قرنها، جوانب زیادی از زندگی خانوادگی از حیطۀ علم و توانایی ما خارج بوده است: تعداد بچهها، نازایی، جنسیت بچهها، تشخیص قطعی پدر در دعواهای حقوقی، نسبشناسی و... اما تحولات فناورانه امروز ما را به مرزی رساندهاند که بتوانیم بچههایمان را «طراحی» کنیم. اما چنین تواناییهایی بر زندگیِ اجتماعی ما چه تأثیری خواهد داشت؟ آیا مفهوم پدر و مادر، آنگونه که برای ما آشنا بوده است، در حال از بین رفتن است؟
معماری جدید محل کار
زندگی در میان پارتشینها
معماران میگفتند باید محیط کار را طوری طراحی کرد که خلاقیت و کارایی کارمندان را به اوج برساند
اتاقهایی که دانشمندان یا نویسندگان بزرگ در آن کار میکردهاند، همیشه جذابیت فراوانی داشته است. کتابخانههای مجلل، عکسهایی که دیوار را پوشاندهاند و میز و صندلیهای منبتکاریشده، فضایی مرموز به این اتاقها میبخشند. اما امروزه، معمولاً محلهای کاری عاری از هر تزئینی است. به جایش، پارتشینها همهجا را به اتاقهای کوچک تبدیل کردهاند و مجالی برای سلیقۀ شخصی کارمندان باقی نگذاشتهاند. این محیط کاری جدید، چطور ایجاد شد و عمومیت پیدا کرد؟
طبیعت و سلامتی
چگونه درختها آراممان میکنند
پژوهشی جدید میگوید هر ده درختِ بیشتر در یک بلوک ساختمانی، احساس سلامتی ساکنانِ آن منطقه را یکدرصد افزایش میدهد
یک دهه قبل، برمن که دانشجوی دکتریِ دانشگاه میشیگان بود، پژوهشی اجرا کرد که در آن داوطلبان را به پیادهروی پنجاهدقیقهای در یکی از مسیرهای مشخصشده میفرستاد: مسیری از میان باغ یا خیابانهای شهر. سپس آنها را مورد ارزیابیِ شناختی قرار میداد. آنهایی که در طبیعت پیادهروی کرده بودند، تقریباً بیستدرصد بهتر از دیگران در آزمونهای حافظه و تمرکز نتیجه گرفته بودند.