
آیا با استفادۀ درمانی از فلسفه از ارزش آن میکاهیم؟گاهی وقتها که مشغول کار روی اثرِ بعدیام برای نشر هستم، یک اثر فلسفی را مانند کشتیِ یخشکن عظیمی تصور میکنم که در ابتدای ناوگان قطبی حرکت میکند و راهی را از میان اقیانوسی یخزده، به سوی وطن باز میکند. اما در این مثال، اقیانوس با یخ مسدود نشده است، بلکه دیگر کشتیهای یخشکن آن را سد کردهاند، کشتیهایی که تلوتلوخوران همانجا که سوختشان تمام شده، رها شدهاند؛ اتفاقی که برای این اثرِ من هم روزی رخ خواهد داد و بیش از پیش به پسماندها خواهد افزود. تازه حس روشنی دربارۀ وطن هم در این مثال وجود ندارد؛ فقط دلتنگیای برای آن احساس میشود. چه جلال و جبروت سهمگینی دارند این کشتیهای ما!
ساحلت را دریابتوهم جامعهستیزانۀ نامحدود بودن و تهیشدن زندگی از محدودیتهای دنیای واقعیبهتازگی مربی کلاس ورزشم با فریاد به من و همۀ همکلاسیهایم گفت: «به ذهنتان اجازه ندهید محدودیتهایی تعیین کند که در واقعیت وجود ندارند». این نگرش همیشه مورد تشویق است و در فرهنگ عامه، بهویژه در فیلمها بازتاب مییابد. براساس این فیلمها فقط مغز محدودِ خود ماست که ما را از رسیدن به شادی باز میدارد. شاید در آینده با خوردن یک قرص، نامحدود خواهیم شد. در این فرمولها، دنیا در وضعیت موجود هیچ حق واقعی بر ما ندارد. شادی ما، بدبختیهای ما، سواحل ما یا زمینهای خزانزدۀ ما، خلق یا ویران کردن همۀ اینها در حیطۀ قدرت خودمان است.
اپیدمیهای نئولیبرال: سیاست چگونه ما را بیمار میکنددو پژوهشگر، در کتاب جدیدشان، تأثیر و عوارض بیش از سهدهه سیاستهای نئولیبرال بر سلامت جامعه را بررسی میکنند. از نظر آنها چهار نوع «اپیدمی نئولیبرال» وجود دارد: ریاضت، چاقی، استرس و نابرابری؛ همۀ این اپیدمیها به ظهور سیاستهای نئولیبرال مربوطاند و رویکردهای جایگزین میتوانستند از آنها پیشگیری کنند.
فلسفهٔ حقوقفلسفه و تئوریِ حقوقی آلمانی در قرن نوزدهم و بیستمبا بازنگریِ جریان حاکم بر اندیشههای حقوقیِ اوایل قرن نوزدهم، درمییابیم که این اندیشهها با دو پرسش عمده دست بهگریبان بودهاند. پرسشِ نخست با این معمّا در میآویزد که چگونه «ارادهی قانونیِ کلّی» میتواند در سطحِ افعالِ فردی متحقق شود؟ و پرسش دوم که از دل پرسش اول برخواهد خواست این است که چه عامل «واسطه»ای می تواند در خور ارادهی کلّی باشد و آن را به نحوی رضایتبخش ابراز و متحقق کند؟
پیامدهای ناخواستۀ نیکوکاریروبانها و مچبندهای سلامت و نیکوکاری چگونه کنش سیاسی را از بین میبرند؟مفهومی وجود دارد به نام «قانون پیامدهای ناخواسته» که رابرت مرتونِ جامعهشناس آن را ترویج داده است. البته همه میدانیم که پیامدهای ناخواسته ممکن است مثبت هم باشند؛ اما این اصطلاح بیشتر به عواقب منفیِ پیشبینینشدهای ارجاع دارد که از کارهایمان حاصل میشود. مطابق این قانون، گاهی کسانی که بهترین نیت را دارند، بیشترین آسیب را میرسانند! با اندیشهای در این باب، میتوان فهمید که کمپینهای «آگاهیبخشی» نیز میتوانند چنین نتیجهای داشته باشند.
کافههای سکوتجوانان ژاپنی دوست دارند هر کاری را بهتنهایی انجام دهند. همهروزه، تعداد بیشتری «کافۀ سکوت» با محدودیت خودخواستۀ گفتگوی در توکیو افتتاح میشود. «کافههای سکوت» و «جشنهای عروسی مجردی» نمونهای از محصولات و خدماتی است که برای تأمین نیازهای نسلی خجالتی ایجاد شدهاند.
فلسفۀ هنر
قصد و هرمنوتیکِ بدگمانیآیا می توانیم برای فهم یا نقدِ آثار هنری، به قصد و نیت مؤلف آن رجوع کنیم؟ بسیاری از منتقدان معاصر معتقدند چنین کاری بیهوده است. اما قصدگرایی را نباید برنامهای متضاد با نقد معاصر دانست. نوئل کرول در این قسمت، نشان میدهد قصدگرایی چطور میتواند با نقد معاصر سازگار شود.
برخی ملاحظات دربارۀ صورت منطقیاین مقالۀ ویتگنشتاین در سال ۱۹۲۹ در جلد نهم سالنامۀ آریستوتلیَن سوسایتی ساپلیمنتری، که وابسته به جامعۀ ارسطوییان است، منتشر شد. ویتگنشتاین در این مقاله بر اهمیت توجه به جهان به جای تحلیل پیشینی زبان تاکید میکند. در نظر او، منطقی که ثمرۀ تحلیل پیشینی زبان است با واقعیت سازگار نیست و اجازۀ ساخت فرمهایی را میدهد که تنوع منطقی بیشتری نسبت به ساختار جهان واقعی دارند.
چگونه باید بمیریم؟ «هنر مردن» نوشتههایی بود که محتضر با استفاده از آنها، برای مرگ خویش آماده میشد. بیمها و امیدها در بالین مرگ، به اوج میرسید. اما امروز، مرگ در بیمارستان، بیمار را از خوب مردن محروم کرده است.