
تا پیش از قرن بیستم، نوستالژی اساساً نمایانگر نوعی بیماری بود: احساس دلتنگیِ شدیدی که نهایتاً به یک افسردگی درمانناپذیر منجر میشد. بااینحال، تاریخ نشان میدهد که حسرت و دلتنگی برای گذشته ویژگیِ جداییناپذیر انسانهاست. در اغلب اسطورهها، رد پای آشکار «عصر طلایی» به چشم میخورد و، حتی در دوران نوزایی ...
سریعبودن نشانۀ زیرکی است. افراد کُند همیشه از دیگران عقب میافتند، کارهاشان بر زمین میماند، و غالباً وبال گردن دیگران میشوند. در دنیای امروز، که بهازای هر ۲۴ ساعت حدوداً ۴۸ ساعت کار سرمان ریخته، سرعت معنای جدیدی به خود گرفته است: زمان طلاست و سرعتِ بیشتر یعنی بهدستآوردن طلای بیشتر. اگر بتوانیم ...
فوکو جایی گفته بود قرن بیستم در آینده به «قرن دلوز» مشهور میشود. دلوز به دل فیلسوفها میزد، شرحشان میداد و در نهایت آنها را مال خود میکرد. دشواری متنهایش آنقدری بود که در زمان انتشار توقع فهمیدن از دانشجویان نرود. حالا حدود بیست سال از پایان قرن بیستم میگذرد و کتابهای او بیشتر از همیشه دست ...
پرونده: چرا دوست داریم زندگیمان تجملی باشد؟
نَفَس همسایه با دیدن خودروتان به شماره میافتد و همکاران، چند لحظه یکبار، به ساعتی که در دست دارید ناخودآگاه خیره میشوند. اگر میخواهیم زمان را بدانیم، ساعتی ارزانقیمت یا تلفن همراه نیز کافی است؛ قاعدتاً احتیاجی به ساعتی چندمیلیونی نیست. مبلغ باقیمانده را میشود پسانداز کرد یا به خیریهها داد. ...
پرونده: آیا دوستانمان میروند و تنها میمانیم؟
احتمالاً کمتر واژهای به اندازۀ «دوست» معنایش را در دورانهای مختلف زندگی اینهمه تغییر بدهد. دوستان در ایام کودکی صرفاً همبازیِ هماند، اما در ایام نوجوانی صمیمیتر از خواهر و برادرها میشوند. با فرارسیدنِ ازدواجِ هر یک، ناگهان دوستی تا مرز نابودی پیش میرود و آنها به افراد آشنایی تبدیل میشوند که ...
پرونده: فراموشی رستگاری جدید است
تقریباً هیچکس از دو سال ابتداییِ تولدش هیچ خاطرهای ندارد و خیلیها نیز، اواخر عمرشان، حتی فرزندانشان را فراموش میکنند. بین نوزادی و پیری هم، همۀ انسانها مشغول کشتیگرفتن با این ویژگی عجیباند و اغلب هم پشتشان به خاک میخورد. البته این ویژگی هم نجاتبخش است و هم کشنده. شاید یکی رنجهای گذشتهاش را ...
پرونده: زندگی در خانۀ داستانها
وقتی لای رمانی را باز میکنیم، با خواندن چند سطر یا صفحه، حس بینظیری سراغمان میآید: احساسِ توأمانِ آشنایی و بیگانگی با کسی که داستان دربارۀ اوست. بیشک، ما قهرمانِ آن داستان نیستیم، اما آنچنان غرقش میشویم که مرز میان ما و او بسیار مبهم میشود. با او میخندیم، اشک میریزیم، فریاد میکشیم و حتی عاشق ...
پرونده: «ساخت چین»، شعاری که با تنبلی و سختگیری محقق شد
اقتصاد چین آنچنان در دو دهۀ اخیر رشد کرده که اغلب افراد با حسرت و نگرانی از آن حرف میزنند. در بسیاری از کشورهای جهان، از سلاحهای نظامی و قطعات صنعتی گرفته تا ظرف و لباس و اسباببازی، همگی رویشان نوشته «مِید این چاینا». گرچه این اتفاق نتیجۀ سیاستهای کلان و گسترده است، اما فهمیدن برخی از ویژگیهای ...
پرونده: اروپای مسلمان، داستان دغدغهای بیانتها
«واقعاً دستآخر کدامیکشان از میدانِ نبرد پیروز بیرون میآیند؟ اسلام یا غرب؟» این سنخ سؤالها پیشفرض روشنی دارند: اینکه نوعی تعارض ریشهای بین دیدگاه مسلمانان و غربیان در کار است و تنها راهحلْ انکار یکی و پذیرش دیگری است؛ و چه شاهدی بهتر از جنگهای صلیبی و استعماری بر این ادعا؟ اما نگاهی به فرهنگ ...
پرونده: چه کسی خاطرات جنگ را فراموش میکند؟
یکشنبۀ گذشته، یازده نوامبر، مصادف بود با صدمین سالگرد بهپایانرسیدن جنگ نخست جهانی. فرارسیدن این روز آدمی را به سردرگمی مبتلا میکند: شهروندِ این دورهزمانه شاد است از اینکه روزگار آن ایام به سر آمده، اما خود را دشنام میدهد که همنوع آن کسانی است که توانستند آنهمه وحشیگری را رقم بزنند. یکریز زیر گوش ...
پرونده: چگونه همدلی ما را از مشکلات اصلی غافل میکند؟
همدلیْ ویژگی ذاتی ما انسانهاست. اما همانطور که توان جسمی محدودی داریم، قدرت روحیمان نیز در «همدلی» با دیگران حدّواندازۀ خودش را دارد: ما ظرفیت اندکی برای احساس رنج دیگران داریم و دوست داریم با کسانی همذاتپنداری کنیم که ما را یاد خودمان میاندازند. اما چنانچه ندانیم بر چه اساسی باید دلسوزیمان را ...
پرونده: کسی هست ما را از حواسپرتی نجات دهد؟
گوی کوچکی از دوردست بهسوی شما میغلتد، بزرگ و بزرگتر میشود، و درنهایت غُران از روی شما رد میشود. نه میتوانید متوقفش کنید، نه از آن فرار کنید. داستان «حواسپرتی»های ما انسانهای قرن ۲۱ هم شبیه چنین تجربهای است. تبلیغات پرزرقوبرق، نوتیفیکیشنهای گوشی، خبرهای پیدرپی و ناگهانی، که ما را دلسرد یا ...
«دوستان قدیمی دیگر زنگ نمیزنند، آزادیِ جسمی و روحی از بین میرود و حس سرباربودن دست از سر آدمی برنمیدارد». این وضعیتِ ناراحتکننده ممکن است برای بسیاری از بیماران رخ بدهد. به همین خاطر، درد اصلاً دوستداشتنی نیست، اما شاید بدین معنا نباشد که درد چیز بدی است. اگر کسی درد را هیچوقت بهخوبی تجربه نکند،...
پرونده: باید از تنهایی فرار کرد یا به آن پناه برد؟
آدمها طی روز مجبورند در برابر دیگران نقشهای مختلفی بازی کنند، نقشِ دوست، همکار، شهروند و حتی نقش پدر و مادر. اما تنها جایی که از نقششان بیرون میآیند، و تبدیل میشوند به خودِ حقیقیشان، «تنهایی» است. بدون تنهایی، همۀ عناصر شخصیتساز ما، یعنی همۀ عشقها و نفرتهایمان، تکهتکه میشود در وجود انبوهی ...
«تظاهر» میدان رقابت مبتدیها و حرفهایهاست بر سر لاپوشانیکردن شخصیت حقیقیشان، آن شخصیتی که از آن خشمگین یا شرمندهاند. اما در این میدان قرار نیست شاهد رقابت برابری باشیم: تازهواردها وقتی میخواهند تظاهر کنند دستوپایشان بدجوری به هم گره میخورد، اما حرفهایها مثل آبخوردن به کاری وانمود میکنند ...
پرونده: آیا گناهان مارتین هایدگر بخشیده میشوند؟
یکسری دلشان خوش است به اینکه در روزنامههای زرد دربارۀ فضایح شخصیتهای مشهور مطلب بخوانند. این میل بیمارگون به سرککشیدن در زندگیِ دیگران را میتوان در قضیۀ هایدگر هم بهچشم دید، در ماجرای گرایشش به جناح هیتلر؛ هرچه نباشد، هایدگر یکی از تأثیرگذارترین متفکرانی بوده که از آمریکا تا چین و ایران و ژاپن ...
پرونده: تاریخ خودشیفتههای اینستاگرامی از دوران باستان آغاز میشود
همگی فکر میکنیم خودشیفتهها آدمهایی مغرور، لجباز و خودمحورند که معتقدند همیشه حق با آنهاست و دیگران موظفاند شبانهروز تحسین و تمجیدشان کنند. اما روانشناسان چیز دیگری میگویند: زیر این لایۀ تکبرآمیز، شخصیتی شکننده پنهان شده. خودشیفتهها آنچنان ضعیفاند که مثل کودکها فکر میکنند خطر آنها را محاصره ...
شنیدهایم آدم ابوالبشر با وعدۀ جاودانهشدن از شیطان فریب خورد. در روایتهای داستانیِ تاریخ نیز آمده اسکندر مقدونی در تاریکیها بهدنبال آب حیات میگشت. و امروز به چشم خودمان میبینیم که دانشمندان علوم تجربی بهدنبال راهکاری برای فرار از مرگاند. پس بیراه نیست اگر بگوییم دغدغۀ همیشگیِ انسان این بوده ...
پرونده: در تغییرات آبوهوایی چه کاری از دستمان برمیآید؟
زمانی، اقلیمشناس بزرگی هشدار داد: «سیستم آبوهواییِ جهان شبیه حیوان خشمگینی شده که انگار داریم با ترکه او را کتک میزنیم». تا بیست سال دیگر، مقدار دیاکسیدکربنِ زمین به دوبرابر حد مجاز میرسد و این یعنی یخهای قطبها زودتر از روند الآنشان ذوب میشوند: برخی شهرها زیر آب میروند، برخی خشکسالی سراغشان ...
پرونده: غذاها فقط برای خوردن پخته نمیشوند
اینکه روایتِ اغلب تاریخها از «دوران کشاورزی» شروع میشود نکتۀ جالبی در خود دارد: سرگذشت انسانها به غذایی که میخورند گره خورده. زمانها میگذرند و هرچه آدمیزاد بیشتر پیشرفت میکند غذایش هم پیچیدهتر میشود. یک وقتی، آدمها صبح تا شبشان را صرف شکار و پختوپز میکردند و دستآخر شامی در نهایتِ سادگی ...