نگاهی به کتاب «اسلام، علم، مسلمانان و تکنولوژی» نوشتۀ سید حسین نصر و مظفر اقبال
دو قرن پیش علم و تکنولوژی مدرن اولین تأثیرش را بر دنیای اسلام گذاشت. با افزایش چالشها در زندگی و تفکر مسلمانان با این پدیدههای نوظهور، بحث و مناظره میان مسلمانان برای یافتن مناسبترین پاسخ به این دغدغهها به وجود آمد. این بحثها به پدیدآمدن مواضع فلسفی گوناگون دربارۀ نسبت اسلام و علم و تکنولوژی مدرن منجر شد. اغراق نیست اگر بگوئیم جامعترین پاسخ عقلانی به مسئلۀ علم و تکنولوژی مدرن در کل تاریخ این بحث تاکنون، از آنِ سید حسین نصر است.
8 دقیقه
علم و تکنولوژی مدرن در حدود دو قرن پیش، اوّلین تأثیرش را بر دنیای اسلام گذارد. از آن زمان و با افزایش چالشها در زندگی و تفکر مسلمانان در دهههای گذشته، آنها برای دستیابی به بهترین واکنش در مقابل دستاوردهای غربی به بحث و مناظره پرداختند. این مباحثۀ همیشگی، چندین «موضع فلسفیِ» متمایز دربارۀ نسبت اسلام و علم و تکنولوژی مدرن پدید آورده است که برای تفوق و تسلط بر جامعه با یکدیگر رقابت میکنند. بهعلت تأثیر همهجانبۀ علم و تکنولوژی مدرن بر زندگی و تفکر سنتی مسلمانان، پاسخهای مسلمین نیز به مسائل زیادی اشاره میکند و در برگیرندۀ وجوه متعدد تأثیر مذکور است.
یکی از واکنشهای بسیار معروف در دوران پسااستعماری، پاسخ مفصل سید حسین نصر، استاد معاصر مطالعات اسلامی در دانشگاه جرج واشنگتن است. موضع فلسفیای که نصر و مکتب فکری او طرح کردند و تفصیل دادند، هم در دنیای اسلام و هم در غرب شناختهشده است. اغراق نیست اگر بگوییم بهواسطۀ نوشتههای متعدد و سخنرانیهای عمومی بیشماری که نصر در بیش از پنج دهۀ اخیر در سراسر دنیا ایراد کرده است، جامعترین پاسخ عقلانی به علم و تکنولوژی مدرن، در کل تاریخ این بحث تاکنون را فراهم ساخته است. انتقاد نصر از علم مدرن، انتقادی عمیق و بر اساس تحقیقات دقیق است. او دانش عمیقی هم دربارۀ تاریخ و فلسفه تفکر علمی مدرن غربی، هم دربارۀ سنت علمی اسلامی دارد. نصر تأکید میکند که مسلمانان باید علوم مدرن را از منظر سنت اسلامی بررسی و ارزیابی کنند.
موضع فلسفی شفاف نصر دربارۀ علم و تکنولوژی مدرن را میتوان به طریق زیر خلاصه کرد:
۱. علم مدرن تنها علم صحیح دربارۀ نظام طبیعی نیست؛ بلکه فقط علمی دربارۀ طبیعت است که مشروعیت آن صرفاً در حدود مفروضاتش دربارۀ ماهیت موضوعِ شناسایی و فاعل اندیشنده است.
۲. تمدن اسلامی نمیتواند با علم و تکنولوژیِ غربی همساز شود؛ مگر اینکه خود را ویران سازد. برای کسانی که هم دین اسلام و هم ماهیت علم مدرن را میشناسند، پر واضح است که علم مدرن با جهانبینی اسلامی چالشی مستقیم دارد.
۳. علم و تکنولوژی مدرن امری خنثی یا خالی از ارزش نیست. این علم بر انسانیت، جهانبینی و نظام ارزشی کاربرانش اعمال نفوذ میکند.
بدینترتیب، نصر بحث میکند که مسلمانان باید با حس عمیقی از عقلانیت و مسئولیت و امانت اخلاقی در پرتو سنت عقلانیاسلامی با علم و تکنولوژی مدرن مواجه شوند. او میخواهد مسلمانان بر علوم مدرن تسلط یابند؛ نه اینکه از آن اجتناب ورزند. اما درعینحال مسلمانان را ترغیب میکند که با نقد مثبت و اسلاممحور با علوم غربی مواجه شوند؛ یعنی نقدی که بر اساس سنت عقلانی اسلامی است و هم داشتههای علوم مدرن را در نظر میگیرد و هم نداشتههایش را. طبق دیدگاه نصر، وظیفۀ مقدس محققان، اندیشمندان، و دانشمندان مسلمان، ایجاد علم اسلامی بهروز و معتبر است.
نصر در انتقاد از علم و تکنولوژی مدرن در پنجاه سال گذشته استوار و ثابتقدم بوده است. او از منظر حکمت خالده در این باره بحث میکند. آثار نصر جنبههایی متعدد از علم و تکنولوژی مدرن را نمایان میسازد که به عقیده وی، ویرانگر و فاقد انسانیت هستند. بسیاری از مسلمانان با دیدگاههای او موافقاند؛ اما بسیاری دیگر نیز به جایگزین پیشنهادی وی برای علم و تکنولوژی مدرن، یعنی یک علم اسلامی معتبر، انتقاد دارند. منتقدان، آن را «دیدگاهی واپسگرا» و بسیار غیرعملی میدانند که در دنیای معاصر تحقق پذیر نیست.
سید حسین نصر در گفتوگویی با مظفر اقبال، متفکری با این پیشینه، چگونه به مسئلۀ اسلام، علم، مسلمانان و تکنولوژی واکنش نشان خواهد داد؟ بهعنوان کسی که از نزدیک نوشتههای نصر را دربارۀ این موضوع دنبال میکند، باید بگویم که به چند علت، این کتاب جالب است. از نظر ساختار، کتاب به هفت فصل تقسیم شده است که در سه بخش مرتبط قرار دارند. کتاب، دربارۀ رابطۀ بین اسلام، علم، مسلمانان، و تکنولوژی پژوهش میکند. بخشهای کتاب بهنحوی آراسته شدهاند که توجه خواننده را به بخش میانی معطوف سازند. این بخش شامل چهار مکالمه بهسبک مصاحبۀ بین نصر و اقبال است که ابتدا در مجلۀ اسلام و علم چاپ شد؛ اما شکل کامل و اصلاحشدهاش در اینجا انتشار یافته است.
پیش از این مکالمات، دو فصلِ آغازین کتاب قرار دارند. اولی مربوط است به مظفر اقبال، دیگر پژوهشگر برجستۀ اسلام و علم که کمابیش به زمینۀ تاریخی آنها میپردازد و دومی اثر نصر است با عنوان «جهان بهمثابۀ موضوع مطالعات علمی» که زمینه یا چارچوب کیهانشناسانه و متافیزیکی آنها را در نظر دارد. در پی آنها مکالماتی با عنوان «دیدگاه اسلامی و علم مدرن» میآیند که شامل متن نطقی است که نصر در یک همایشی بینالمللی دربارۀ علم در سیاست اسلامی در اسلامآباد به سال ۱۹۹۵ ایراد کرده است. این همایش فرصتی شد که نصر و اقبال برای اولین بار با یکدیگر روبهرو شوند.
این کتاب به علل زیادی در بحثهای مسلمانان معاصر دربارۀ اسلام و علم و تکنولوژی دارای اهمیت بسیاری است. کسانی که علاقهمند به یافتن راهحلی صحیح برای مسائلی هستند که علم و تکنولوژی مدرن برای دنیای اسلام پدید آورده است، باید این کتاب را مطالعه کنند. اولاً، این کتاب را اولین کتابی میدانند که پاسخهای فراگیر نصر برای علم و تکنولوژی مدرن در رابطه با اسلام و مسلمانان را در یک جلدِ واحد عرضه کرده است. کتاب یادشده بهنحوی امروزیتر و فراگیرتر از نوشتههای دیگرِ او دربارۀ این موضوع بیانگر مسائل و دشواریهای مسلمانان در میدان علم و تکنولوژی است.
ثانیاً، مکالمات بهسبک گفتوشنود در این کتاب بسیار ارزشمند است. نوشتههای پیشین نصر با انتقادهایی که درجهت مخالفِ دیدگاههایش در رابطه با علم و تکنولوژی مدرن و ایدۀ او دربارۀ علم اسلامی است، سروکاری نداشته است یا اگر هم داشته در برخی موارد پاسخ مختصری به آن داده است. تأکید او تنها بر اصولی بوده است که بیشتر افراد به توضیح مجددِ آنها نیاز داشتهاند. اقبال از طریق سؤالهای قاعدهمندش، فرصت بسیار خوبی را برای نصر فراهم میسازد تا با تفصیل بیشتری دربارۀ مسائل و مباحث این موضوع، چه بهلحاظ نظری و چه بهلحاظ کاربردی۱ سخن بگوید.
ثالثاً، مقالات نصر دربارۀ گیتی و جهانبینی اسلامی نیاز ما را یادآور میشود به داشتن زمینۀ فلسفی اثباتپذیر و تغییرناپذیر برای بحث دربارۀ اسلام، علم و تکنولوژی. آن فصلِ اقبال دربارۀ «زمینه»، پسزمینۀ خوبی از اندیشۀ متفاوت مسلمانان معاصر دربارۀ علم و تکنولوژی مدرن را برای خوانندگان مهیا ساخته است۲. در مقابل، فصل مربوط به نصر دربارۀ گیتی و جهانبینی اسلامی نیز نهفقط به ما یاری میرساند که موضع او را از دیگران تمییز دهیم، بلکه توجیه و معنایی برای مکالماتی ارائه میدهد که مسلمانان دربارۀ موضوع مورد سؤال دارند. دلیل این مسئله این است که مباحثۀ نصر دربارۀ گیتی و جهانبینی اسلامی آشکارا بر اساس تعالیم قرآن است.
مکالمات اقبال با نصر با حوزۀ وسیعی از موضوعات نظری و کاربردی تحت چهار عنوان وسیع قرار دارد: ۱. اسلام، علم، و مسلمانان؛ ۲. اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن؛ ۳. بحران محیط زیستی؛ ۴. دربارۀ خاستگاههای زیستشناسانه. تمامی این مسائلِ کلی اهمیت فوقالعادهای دارند. حل آنها نیز نهتنها برای زندگی و تفکر اسلامی و امت مسلمانِ جهان امری ضروری است، بلکه برای کل بشریت نیز ضرورت دارد. با نگاه به محتوای مکالمات نصر، درمییابیم که او به موضع عقلانیاش دربارۀ علم و تکنولوژی مدرن شفافیت بیشتری میدهد. این کتاب میتواند الهامبخش بسیار خوبی برای مباحثهای مفید و مثبت دربارۀ این موضوع باشد. باید هم از نصر و هم از اقبال تقدیر کرد؛ بهخاطر اینکه چنین کتاب مهمی را در دسترس همۀ مسلمانان، بهویژه محققان، دانشمندان و فناوران نسل جوانتر قرار دادهاند.
اطلاعات کتابشناختی:
نصر، سید حسین، مظفر اقبال، اسلام، علم، مسلمانان و تکنولوژی، انتشارات ایسلامیک بوک تراست، ۲۰۰۷
Nasr، SeyyedHossein، and Muzaffar Iqbal. Islam، science، Muslims، and technology. Islamic Book Trust، 2007
چندی پیش کتابی در همین زمینه با عنوان شکلگیری علم اسلامی نوشتۀ مظفر اقبال از سوی نشر ترجمان علوم انسانی منتشر شد.
پینوشتها:
[۱] این وجوه، امروزه در اذهان بسیاری از مسلمین وجود دارد.
[۲] ازقبیل دیدگاههای انتقادی آشکارا مشخص دربارۀ موضع نصر؛ مانند: نخبگان علمی و سیاسی پاکستان (۱۱-۶) و ضیاء الدین سردار (۱۹-۲۲).
برداشت من از نوشته ی آقای حسین، محتوایی بدون قالب بود، نه قالبی بدون محتوا. در واقع مدرنیته از نظر اسلامی محتوایی است ک قالب اون مشروعیت لازم رو برای استفاده نداره. چیزی ک دنیای مدرن امروز در مورد تکنولوژی بوجود آورد، سخت بدون زیرسوال بردن هرگونه کاربست تکنولوژی هست. و اینکه تکنولوژی به اشکال مختلف خوب و بد استفاده میشه و در بسیاری از مکان ها و زمان ها مشروعیت و عرفیت میگیره و دیگه زیرسوال بردنش غلطه. هرچند از نظر عقلانی نابهنجار باشه. اما چیزی ک اسلام میخواد (اینطور ک من فکر میکنم) ارجعیت "چگونگی استفاده" بر "خود استفاده" هست. تا بحال در دنیای امروز کم پیش اومده قبل از اینکه نوع استفاده مخرب دنیای مدرن از تکنولوژی ای خاص محرض بشه، با خود تکنولوژی مخالفتی بشه.
من نمی توانم با این نظر شما که مدرنیته قالبی است بدون محتوا موافق باشم چون مدرنیته از نتایج عصر روشنگری است و اگر حتی نگاهی کوچک به رساله ی روشنگری چیست کانت داشته باشیم متوجه می شویم که مدرنیته تنها یک قالب نیست ! این سوال که اگر تکنولوژی در دست مسلمانان بود بازهم خوب و بد بودن آن مطرح می شد به نظر من سوال درستی نیست چون در همین سنت فلسفه ی غرب هم که تکنولوژی در دست آنهاست سوال از تکنولوژی سالهاست که طرح شده است و در ضمن باید پیش از همه به این سوال هم پاسخ داده شود که چرا مسلمانان حتی در عصر شکوفایی عالم اسلامی به تکنولوژی (به معنای تخنه) دست نیافتند.
اگر به مدرنیته قالب اسلامی بدهیم میتوان از آن استفاده کرد علت اینکه برخی به مدرنیته با نگاه بدبینانه مواجه میشوند همین است که خود مدرنیته ضرری ندارد چون صرفا یک قالبی است که باید ببینیم در آن چه محتوایی میریزند. اگر تکنولوژی دردست مسلمانان بود آیا باز هم بحث از خوب و بد بودن مطرح میشد؟