نگاهی به کتاب «علم جدید سیاست» نوشتهٔ اریک وگلین
سررشته و محور بحث پروفسور وگلین عبارت از نظریۀ «نمایندگی» است. اما پرسش از نمایندگی گسترۀ [وسیعی] را دربرمیگیرد از اینکه با چه روشی، و با چه حقی، عدهای نمایندۀ کلِ جامعه شدهاند، تا این پرسش که خود جامعه اساساً چه نوع حقیقتی را نمایندگی میکند.
4 دقیقه
سررشته و محور بحث اریک وگلین عبارت است از نظریۀ «نمایندگی»۱؛ اما پرسش از نمایندگی گسترۀ [وسیعی] را دربرمیگیرد: از این سؤال که با چه روشی، و با چه حقی، عدهای نمایندۀ کلِ جامعه شدهاند، تا این پرسش که خود جامعه اساساً چه نوع حقیقتی را نمایندگی میکند. او تمایز قائل میشود میان جوامعی همانند امپراتوریهای باستان و از جنبههایی اتحاد جماهیر شوروی که نمایندۀ نظم کیهانی هستند، با جوامعی مانند شهرهای آتن که نظم حقیقی روح بشری را نمایندگی میکنند؛ و جوامعی مانند تمدّن غرب و سرآغاز آن، که تجربۀ روابط متقابل میان انسان و کمالگرایی را نمایندگی میکنند. ماهیت مدرنیته، که او از آن تحت عنوان «آیین گنوسی» یاد میکند، بازگشت از تجربۀ متعالی انسان بهسوی کشف آسانتر و آرامشبخشِ معنای وجود در خود جریان تاریخی است: وی گسترش این جریان را از یواخیم فلوره، پیرو مکتب پیوریتنها (فرقۀ مسیحیان پاکآیین) و نویسندگان دایرهالمعارفها تا کنت، مارکس و هیتلر به نمایش میگذارد. فلسفۀ سیاسی کلاسیک و سنّت مسیحی تجارب گوناگون و ژرفی از وضعیت بشری را منعکس میکند و نمایانگر بالاترین درجهای است که تاکنون عقلانیت توانسته از واقعیت تفسیر نماید. بنابراین مرجعیت انتقادی برای سنجش فلسفههایی است که تجربۀ محدود و استانداردشده را منعکس کرده و پرسش از سؤالات ماوراءالطبیعه را نهی میکنند.
میتوان انتقادات خاصی از وگلین بیان کرد. تفسیر او از تغییر آیین کنستانتین هنوز مورد مناقشه است؛ او همچنین اهمیت تئوری سیاسی روم شرقی را تحریف کرده است (ص۶-۱۰۴) و از همه مهمتر، با پذیرش آیین گنوسی، به معنای ماندگار تاریخ نیندیشیده است (ص۱۲۶). او حرفهای خود را برای حمایت از جنبشهای سیاسی مدرن نامعتبر ساخته است؛ با همۀ این احوال، همچنان بیانی نادرست برای امری واقعی است و یافتن جایگزینی برای آن کاری بس دشوار است. اما ساختار کتاب به زیبایی انسجام یافته است؛ سبک غیرشفافِ آمریکایی-آلمانی به انسجام و تأثیر فلسفی آن خدشهای ساختاری وارد نکرده است و فضل و دانشوری نویسنده، دائماً روشنگریِ شگفتانگیزی را به ارمغان میآورد؛ چه آنجا که در حال روشن کردن وابستگی فلسفۀ افلاطون به تجربۀ عینی قرن پنجم آتن و نزاع نظری درون امپراتوری روم است و چه آنجا که مشغول پیوندزدن نظریۀ دیپلماسی امپراتوری مغول و توصیف هوکر از روانشناسی فرقۀ پیوریتنها تا جنبش کمونیست معاصر است.
دانشجوی سیاست با وابستگی شدیدی که به واژۀ «عقلگرا» دارد، بدون شک خواهان عزل وگلین بهعنوان یک «ضدعقلگرا» است، اما وگلین در عبارات قاطع متعددی به دفاع از خود میپردازد: نظریۀ وگلین آنچنان او را در زمرۀ کمالیگرایی توصیف میکند که دیگر نمیتواند کاری برای خود او انجام دهد. عنوانش آنچنان پرطمطراق نیست: این کتابی است که مهمترین توسعههای نظری سیاسی این قرن و همچنین احیای نظریۀ قانون طبیعی توسط نویسندگانی مانند ترولش، دی. اِنترهوِس۴، و لیپمن، کشف مجدد هابز توسط اشتراوس، کالینگوود و اوکشات و تحلیل نهضتهای انقلابی توسط بیردیایف۵، نیبور۶، کِستلر۷ و کامو را در بر میگیرد. شاخهای از مطالعات سیاسی که اکنون با نام روابط بینالملل شناخته شده از بسیاری جهات با موضوعاتی ژرفتر، بهنحوی مناسب سروکار دارد و باید به یاد داشت که وگلین احتمالاً بیش از آنکه با نظریۀ دولت سروکار داشته باشد، با روابط بینالملل سروکار دارد. در بریتانیا و ایالات متحده، روابط بینالملل متمایل است بیشتر نوعی جامعهشناسی یا راهنمای نظری برای سیاستگذاران باشد؛ وگلین خط توسعۀ دیگری را پیشنهاد میکند که تاکنون از طریق ویژگیهایش -داشتن پیشینۀ قدرتمند و حساسیت برای کمال- ماکس وبر را از خطر افتادن کامل در ورطۀ سرمایهداری (کاپیتالیستی) انگاشتن کل اثباتگرایی (پوزیتیویسم) نجات داده است.
اطلاعات کتابشناختی:
وگلین، اریک. علم جدید سیاست، انتشارات دانشگاه شیکاگو، ۱۹۵۳
Voegelin، Eric. The new science of politics. University of Chicago Press، 1953
پینوشتها:
[۱] Representation
[۲] episteme
[۳] Doxai
[۴] d’Entreves
[۵] Berdyaev
[۶] Niebuhr
[۷] Koestler