نگاهی به کتاب «نجات دادن عدالت و برابری» نوشتهٔ جرالد آلن کوهن
کوهن مباحث زیادی در دفاع از سوسیالیسم دارد که در آنها دیدگاههای خود را با دیدگاههای رابرت نوزیک و جان رالز مقایسه میکند. او ادعا میکند با ساختاری که رالز مطرح میکند، حتی نمیتوان عدالت را از سایر ارزشها یا از قوانین اجتماعی تمیز داد و حذف این تعلیقات، عدالت را هرچهبیشتر به برابری نزدیک خواهد ساخت.
5 دقیقه
جرالد آلن کوهن (۱۹۴۱ تا ۲۰۰۹) فیلسوف سیاسی مارکسیست و استاد دانشگاههای آکسفورد و کالج لندن بود که نظریۀ سیاسی و اجتماعی تدریس میکرد. کوهن در خانوادهای یهودی و کمونیست در مونترال متولد شد. تحصیلات او در دانشگاه مکگیل کانادا در رشتۀ فلسفه و علوم سیاسی بود. از دانشگاه آکسفورد نیز دکتریِ فلسفۀ خود را گرفت. کوهن مباحث زیادی در دفاع از سوسیالیسم دارد که درآنها دیدگاههای خود را با دیدگاههای رابرت نوزیک و جان رالز مقایسه میکند.
جرالد کوهن در نجات دادن عدالت و برابری که در حوزۀ فلسفۀ سیاسی نگاشته شده، در پی نجات ایدهای انسانگرایانه۱ است: در جامعهای که عدالت توزیعی حاکم باشد، چشماندازهای مادی مردم کاملاً برابر خواهد بود. کوهن با استدلال علیه نسخهای که رالز از جامعۀ عادل مطرح کرده، چنین اثبات میکند که عدالت توزیعی، نابرابریهای عمیق و زیاد را تاب نخواهد آورد. کوهن در واقع در این کتاب نقدی جامع، پیچیده و قاطع از عناصر نظریۀ عدالت رالز مطرح کرده است. او در صفحات ابتدای کتابش رالز را تمجید و تحسین میکند و این مطلب نشاندهندۀ آن است که وی با چه نیتی به نقدی سازنده پرداخته است.
کوهن در نقد نظریۀ عدالت رالز، نشان میدهد که سؤالات حوزۀ عدالت توزیعی نهتنها دربارۀ کشور، بلکه برای مردم و زندگیشان مطرح است. همچنین قوانین درست در مقیاس کلانِ نهادهای عمومی و سیاستها، با تغییرات اندکی، در سطح خرد تصمیمسازیِ فردی نیز کاربرد دارد. کوهن همچنین ساختارگرایی رالز را در تلفیق نظاممند مفهوم عدالت با سایر مفاهیم نقدشده قرار میدهد. کوهن مدعی است با ساختاری که رالز مطرح میکند، حتی نمیتوان عدالت را از سایر ارزشها یا از قوانین اجتماعی بهینه تمیز داد و حذف این تلفیقات عدالت را هرچهبیشتر به برابری نزدیک خواهد ساخت.
پنج فصلِ نخست این کتاب به نقد اصل تفاوت رالز اختصاص یافته است. این فصول برای کسانی که با کارهای کوهن آشنایی دارند، زیاد تازه نیست؛ چون در واقع این فصول بازخوانی مقالههای پیشین کوهن است. سه فصل بعدی به همراه ضمیمهای در پاسخ به انتقادات، چکیدهای است از اصول عدالت توزیعی و کوهن همچنین در این سه فصل به مسئلۀ ارتباط میان اصول هنجاری بنیادین و قوانین مقررات اجتماعی میپردازد. از این سه فصل هم اولین فصل، پیشتر چاپ شده بود؛ اما بقیه جدیدند. هر دو بخشِ این کتاب بهنحو متفاوتی به آثار جان رالز مربوط است. کوهن بخش نخست کتاب را به نقدی جامع بر عدالت بهمثابۀ انصاف اختصاص داده است. وی مدعیست برداشت رالز از عدالت توزیعی از دو دغدغۀ رقیب نشئت گرفته است: برابری و کفایت۲. او ادعا میکند که موضع وی نهایتاً کوششی شکستخورده برای آشتی برقرارکردن میان این دو است. اما بخش دوم کتاب تنها رد ادعای رالز است مبنی بر اینکه «مفاهیم عدالت باید مطابق با اوضاع زندگی ما تغییر کند یا اینکه اصلاً تغییر نکند» و همچنین رد این دیدگاه وی که ثبات و عمومیت، خواستۀ نهایی اصول عدالت هستند. کوهن مدعی است در بهترین حالت میتوان گفت رالز قوانینی را در اختیار ما گذاشته که برای نظمبخشی اجتماعی مناسباند؛ نه اصولی در باب عدالت.
نقد آغازین کوهن به کاربرد اصل تفاوت معطوف است. کوهن معتقد است رالز با محدودساختن کاربرد این اصل به طرح ساختار اولیه، در واقع اصل تفاوت را بهغلط به کار برده است. یک انسانگرای تماموکمال باید معتقد باشد که این اصل باید مستقیماً در عملکردهای افراد کاربرد داشته باشد و برای آگاهییافتن از ویژگیهای انسانی یک جامعۀ عادل به کار رود. رالز با این فرض که آزادیهای اولیه و برابری منصفانه موقعیت محفوظ است، نابرابریهای ساختاری در درآمد را مجاز میشمارد. این نابرابریها منجر به افزایش سهم گروههای بسیار کمبرخوردار در برخورداری از کالاهای اولیه میشود. کوهن علاوهبر نقد کاربرد محدود اصل تفاوت توسط رالز، بر این باور است که اصل تفاوت بهخودیخود، بهعنوان یک اصل عدالت، ناقص است.
کوهن در بخش دوم کتاب این ادعا را مطرح میکند که اصول هنجاری بنیادین را نمیتوان بدون حقایق غیرهنجاری توجیه و تبیین کرد. وی ادعا میکند که سرانجام اصلی خواهیم یافت که به حقایق وابسته نباشد.
طبق دیدگاه کوهن، هدف از عدالت توزیعی چیرهشدن بر نابرابریهایی است که در اثر اشکال بیشمار خوششانسیها و بدشانسیها به وجود میآیند. نهادهای ارتباطاتیای که افراد در آنها درگیر هستند، تنها بهلحاظ ابزاری با این هدف در ارتباطاند.
بهگفتۀ برخی منتقدان، این کتاب سیاسی نیست؛ زیرا بهجز عدالت توزیعی، مباحث بسیار اندکی درباب مفهوم عدالت در آن آورده شده است، برای مثال هیچ صحبتی از عدالت سیاسی به میان نیامده است. کوهن در این کتاب هیچ سخنی درباب تفکرات تکنیکی رالز دربارۀ مفهوم سیاسی عدالت و همچنین خِرد جمعی ذکر نکرده است. روشن است که برداشت کوهن برداشتی سیاسی نیست؛ زیرا وی در پی آن است که آن را فراتر از نهادهای ساختار اولیه به کار برد. بههرحال باید به این نکته توجه داشت که کوهن و رالز سؤالهای بسیار متفاوتی مطرح میکنند که وقتی این تفاوتها را بشناسیم، برداشت کوهن و عدالت بهمثابۀ انصاف، در حوزۀ طرح نهادی اشتراکات زیادی خواهند داشت.
اطلاعات کتابشناختی:
کوهن، جرالد. نجاتدادن عدالت و برابری، انتشارات دانشگاه هاروارد، ۲۰۰۸
Cohen, Gerald Allan. Rescuing justice and equality. Harvard University Press, 2008