آیا نظامهای خانواده در جهان همگرا و همشکل شدهاند؟
آیا در پی طوفان بیامان جهانیسازی، خانواده و مسائل و مشکلات آن نیز در سراسرِ جهان شبیهِ هم شده است؟ پژوهشهای کلان جهانی در جامعهشناسی خانواده این مسئله را تأیید نمیکنند. خانوادهها با سرعتِ زیاد در حال دگرگونیاند، اما هنوز تفاوتهای شایانتوجهی در نقاط مختلف دنیا وجود دارد. گوران تربورن، متخصص تاریخ خانواده، در این مقاله هفت نظامِ اصلی خانواده را در جهان از هم تمایز داده است و اصلیترین خصیصههای آنها را برشمرده است.
استاد ممتاز جامعهشناسی در دانشگاه کمبریج و یکی از مهمترین جامعهشناسانِ چپگرای معاصر است.
4 دقیقه
دورههای تغییر و الگوهای خانواده
فقط دو چیز دربارۀ آیندۀ خانواده مسلّم است. یکم، الگوی خانواده در بخشهای مختلفِ دنیا صورتهای متفاوتی خواهد داشت و دوم، آینده صحنهای به وسعتِ دنیا برپا خواهد کرد که در آن نمایشهای متنوعی از خانواده اجرا خواهد شد. نکتۀ دوم پیامدِ مهمی دارد که باید بر آن تأکید کرد. دورههای تغییر به ندرت بر اهمیتِ خود واقفاند. تفسیرگران وضعِ موجود بهشدت مستعدند که آنچه را در حالِ وقوع است دستِکم بگیرند (حتی انکارش کنند) یا در آن زیادی اغراق کنند (بهمنزلۀ عصری جدید). این مفسران در گیرودارِ فرآیندهای متعارضِ اجتماعیاند و در مسابقهای تنگاتنگ برای جلبِ توجه باهم رقابت میکنند. در موضوعِ خانواده، اغراق سکۀ رایجِ بحثهای عمومی است. مسابقۀ «پایان خانواده» از یکسو، میان مثبتاندیشانی در جریان است که پیروزیِ «فردگرایی» و ظهورِ «رابطههای خالص» را میستایند و از سوی دیگر، بینِ منفیاندیشانی رایج است که سوگوارِ انحلالِ جامعه، افتِ جمعیت و بازگشتِ عصرِ کهنِ یخبندان هستند. برای درکِ دورۀ تغییری که در آن به سر میبرید، باید از دانشِ تاریخیِ کافی و فاصلۀ بازاندیشانهای که پیشنیازِ خودانتقادی۱ است، بهرهمند باشید.
لذا بر پایۀ تحقیقاتم، مایلم که دو نتیجهگیری را ارائه کنم.
اول آنکه، امروز نظامهای خانوادۀ متفاوتی در دنیا وجود دارند، که در کل همگرا نیستند بلکه از برخی جهات واگرایند؛ و همین نظامها خصیصهنمای دنیای ما در آیندۀ پیشبینیپذیر خواهند بود. دوم آنکه، تغییرات اخیر در خانوادههای آمریکایی یا اروپای غربی را باید در چشماندازِ زمانیِ طولانیتری فهم کرد، نه آنکه به خانوادههای صنعتیِ معیار در بازۀ میانِ دو رکودِ دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۷۰ اکتفا کنیم. ادیانِ جهانی بزرگ و تاریخ فرهنگی تمدنها، نقشهای جهانگستر از نظامهای عمدۀ خانواده در اختیارمان قرار میدهند: نظامهایی که هرچند هریک از آنها به خُردهنظامهای متعدد تجزیهپذیرند و تنوع بسیاری دارند، اما تعدادی محدود از الگوهای قابل تشخیص را میتوان در آنها دید.
خانوادهها در دنیای جهانیشده چه سیمایی دارند؟ در این فهم جدید از درهمتنیدگیِ شدیدِ زمین که با واژۀ «جهانی» نشان داده میشود، خانوادهها چگونهاند؟ کدام الگوهای معنادارِ جهانگستر در کارند، که گوناگونیهای فردیِ بیکران را فهمپذیر میکنند؟ آیا الگوها و رفتارهای خانوادگی در سراسرِ جهان هرچه بیشتر به هم شبیه میشوند؟ خانوادهها چگونه با دنیای امروزی پیوند میخورند؟ آیا در آغازِ قرنِ بیستویکم، اهمیتِ اجتماعیِ خانوادهها رو به افزایش است یا رو به کاهش؟
گونهشناسیهای خانواده را عمدتاً انسانشناسان و جمعیتشناسانِ تاریخی تدوین کرد. آنها بر جامعههای پیشامدرن و پیشاصنعتی، و قواعد نسب و ارث در آنها تمرکز داشتند. همچنین بر الگوهای ممنوع و مرجحِ ازدواج، و قواعد میاننسلی سکونت در منزل (مراجعه کنید به این مُرورِ معلموار و جدید در: تاد، ۲۰۱۱: فصل ۱). برای فهمی مدرن و معاصر از ماجرا، شاید رویکرد دیگری مناسبتر باشد. با مدنظرگرفتنِ روابطِ قدرت میان نسلها و همسران، و رویهها و کردارهای مرتبط با سکسوالیته، چه در چارچوب ازدواج یا خارج آن، میتوانیم چند ناحیۀ بزرگ را در جغرافیای فرهنگیِ خانواده در دنیا تشخیص دهیم. آنگاه قادر خواهیم بود حداقل هفت نمونه از این نظامهای خانواده را بیابیم که اکثر آنها ریشههایی باستانی دارند؛ هرچند در فرآیندِ بازتولیدِ تکاملی خود دستخوش تغییراتِ تاریخی شدهاند. در هریک از این نظامها نهتنها بیشمار گونۀ فردی، بلکه خُردهنظامهای مجزای فراوانی را نیز در برمیگیرند.
متن کامل این مقاله به همراه دیگر مقالات این حوزه در قالب کتاب آشوب جهانی عشق توسط انتشارات ترجمان علوم انسانی منتشر خواهد شد.
آنجلا گاربس در کتاب کار حیاتی میگوید مراقبت از فرزندان باید کاری عمومی و همگانی باشد
آیا دوستانمان باید از ما در برابر حملات مجازی دفاع کنند؟
فساد یک بحرانِ واقعاً جهانی است و اعتیاد به ثروت که عامل اصلی آن است از دیدِ عموم پنهان مانده است