این یادداشت ضمن ارائه زندگینامه ای کوتاه از سنت توماس آکویناس در چندین بخش ساختار و محتوی اثر کلاسیک و مهم او Summa theologiae را تحلیل و معرفی می کند.
16 دقیقه
مختصری درباره نویسنده کتاب جامع الهیات۱
«توماس آکویناس» در پایان سال ۱۲۲۴ یا آغاز سال ۱۲۲۵ میلادی، در قصر روکّاسکّا، نزدیک ناپل دیده به جهان گشود. والدینش به سبب علاقهای که مباحث عرفانی داشتند در پنج سالگی او را به دیر بندیکتی مونته کاسّینو سپردند تا در آنجا تعالیم عرفانی را بیاموزد و عارفی بزرگ شود. دیرهای بندیکتی به ابتکار سَنت بندیکت عارف مسیحی قرن پنجم تأسیس شده بودند. در این دیرها، بیشتر از هر چیز، بر سلوک فردی، اموری چون عبادت، سکوت و فروتنی، تکیه میکردند و به مباحث عقلی و انتراعی توجه چندانی نداشتند. اما توماس به مباحث عقلی و فلسفی علاقه داشت؛ از این رو در اول جوانی، یعنی زمانی که ۲۰ سال داشت، به رغم مخالفت شدید خانوادهاش، به فرقه دومنیکنها پیوست.
آکویناس احتمالاً از سال ۱۲۴۵ تا تابستان ۱۲۴۸ در پاریس بود و آنگاه همراه با آلبرت کبیر، استاد کرسی دومنیکنی دانشگاه پاریس، به کلن رفت و تا سال ۱۲۵۲ در آنجا ماند. هرچند توماس دانشجویی فعال و بسیار باهوش بود؛ اما مصاحبت با آلبرت در پاریس و کلن بیتردید یکی از عوامل مهم رشد فکری او بهشمار میآید تا آنجا که بیتردید میتوان او را بزرگترین فیلسوف مسیحی قرون وسطی و یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ کلیسای کاتولیک معرفی کرد. آکویناس در ۱۲۵۲ از کلن به پاریس بازگشت و مسیر مطالعات خود را با تدریس در باب کتاب مقدس و تدریسِ کتاب جمل۲ پیتر لومبارد ادامه داد. در این زمان بود که او لیسانس خود، یعنی جواز تدریس در دانشکده الهیات، را دریافت کرد. در همان سال به مقام استادی رسید و در سال ۱۲۵۹ بهعنوان استاد دومنیکنی به تدریس پرداخت.
آکویناس در ۱۲۹۸ به پاریس بازگشت و تا سال ۱۲۷۲ در آنجا به تدریس مشغول بود. در سال ۱۲۷۲ برای تأسیس مدرسهای به ناپل رفت و تا سال ۱۲۷۴ در آنجا بود. در همین سال بود که پاپ گریگوری دهم برای شرکت در شورای کلیسا او را به لیون دعوت کرد. آکویناس سفر را آغاز کرد اما هرگز به لیون نرسید. او در هفتم مارس ۱۲۷۴ در صومعهای در میانه راه ناپل و رم درگذشت. همین مرگ ناگهانی سبب شد تا مهمترین اثرش در زمینه الهیات مسیحی یعنی کتاب Summa theologiae برای همیشه ناتمام باقی بماند. آنچه در ادامه میخوانیم گزارشی از این اثر ارزشمند توماس آکویناس است.
درباره کتاب جامع الهیات
با شروع دوره اسکولاستیک و خارج شدن آموزش متون دینی از دیرها و وارد شدن آنها به کلاسهای درسی، لازم بود تغییراتی نیز در نظام آموزشی پدید آید؛ ازجمله این تغییرات اضافه شدن مطالعه متون معتبر۳ به مطالعات رهبانی بود. بدین منظور لازم بود تا الهیدانان متونی معتبر و با اهداف و معیارهای آموزشی فراهم آورند. summa یا خلاصههای نظاممند، یکی از گونههای نوشتاری بود که به چنین نیازی پاسخ میداد. در این آثار، آرا و نظرات آبای کلیسا۴ در موضوع یا موضوعاتی خاص، در قالبی نظاممند بیان و سپس شرح میشد۵. بهطور نمونه میتوان به کتاب جمل نوشته پیتر لومبارد اشاره کرد که در الهیات قرون وسطا از جایگاه برجستهای برخوردار بود. این اثر را میتوان تألیفی انتقادی دانست از نقل قولهایی که بیشتر از آگوستین نقل شده بود و الهیادانان قرون وسطی موظف بودند آنها را نقد و بررسی کنند۶. وجه مهم این کتابها این بود که متناسب با اهدافی کاملاً آموزشی شکل گرفته بودند. اثر دیگری که آن نیز چنین هدف و رویکردی داشت مجموعهای بود با عنوان مسائل جدلی۷ که توماس آکویناس به رشته تحریر درآورد. توماس درباره این اثر میگوید: «هدف من از نوشتن این کتاب این نیست که به اشکالات الهیاتی پاسخ دهم بلکه هدفم بیشتر این است که مخاطبانی را که برای فهم بهتر آموزهها تلاش میکنند به حقیقت رهنمون شوم».
مهمترین summa در قرون وسطی به قلم توماس آکویناس نوشته شد. اهمیت و شهرت این کتاب بهحدی است که وقتی واژه summa بدون پسوند استفاده میشود معمولاً منظور از آن همان کتاب آکویناس، یعنی اثر ارزشمند Summa theologiae است. عنوان این کتاب در فارسی معمولاً به جامع الهیات ترجمه میشود۸. شاید وجه تسمیه این نام آن باشد که یک دوره کامل الهیات مسیحی را بهطور خلاصه و مختصر بیان کرده است. توماس آکویناس در فاصله سالهای۱۲۶۵-۱۲۷۴، یعنی از چهل سالگی تا پایان عمر، کتاب ارزشمند جامع الهیات را نوشت. این کتاب مهمترین و برجستهترین اثر آکویناس نیز بهحساب میآید. هرچند توماس موفق نشد این اثر را کامل کند ولی باز هم جامع الهیات، اثری کلاسیک در تاریخ فلسفه و در زمره تأثیرگذارترین آثار در فرهنگ مغربزمین به شمار میآید. این اثر آکویناس هم از حیث جامعیّت و هم از حیث نظاممند بودن کم نظیر است. خود توماس میگوید هدفش از نوشتن جامع الهیات این بوده که به بخشی از نیازهای الهیاتی جامعه مسیحی پاسخ دهد نه اینکه بخواهد اثری هنری خلق کند۹. آکویناس کتاب جامع الهیات را نوشت تا برای نوآموزان در عرصه الهیات مسیحی کتابی راهنما و برای جامعه کاتولیک اثری خلاصه در زمینه آموزههای الهیاتی فراهم آورد. او معتقد بود یک متخصص در آموزههای کلیسایی، وظیفهاش این نیست که فقط به افراد خبره آموزش دهد؛ او باید مراعات حال نوآموزان را هم بکند. آکویناس برای تأیید این سخن، به عبارت پولس در رساله اول قرنتیان استناد میکند: «شما را شیر دادم نه خوراک سخت؛ [که] هنوز تاب آن را نداشتید۱۰». آکویناس در اولین مسئله کتاب با موضوع ماهیّت و محتوای آموزههای الهیاتی مسیحی میگوید: «هدف ما در این اثر بیان آموزههای مسیحی به زبانی است که مناسب حال نوآموزان باشد.»۱۱ هانس کونگ الهیدان معاصر مسیحی میگوید معمولاً مبتدیان را مخاطب کتاب جامع الهیات معرفی میکنند؛ اما بهنظر میرسد این نوعی مبالغه متعارف در بیان تواناییهای دانشجویان است. کونگ کتاب جامع الهیات را اینگونه معرفی میکند: «جامع الهیات کتابی راهنما، همراه با هدفی کاملاً علمی و آموزشی در درون کلیسا است که هدف آن بررسی نظاممند کل آموزه مقدس است. در اینجامع بهرغم تمام براهین عقلی آن، اصولاً پیام کتاب مقدس و در نتیجه ایمان مسیحی همواره مفروض گرفته شده است.»۱۲
آکویناس در کتاب جامع الهیات فقط آرای مسیحیان را بیان نکرده است، اوگاه به فراخور بحث به دیدگاههای یهودیان و مسلمان نیز اشاره میکند. این کتاب بهلحاظ ساختار تا حدودی شبیه کتاب دیگری است که آکویناس اندکی قبل آن را نگاشته بود، یعنی کتاب جامع علیه منکران۱۳؛ اما این کتابها اهداف متفاوتی را دنبال میکردند. کتاب جامع الهیات چنان که گفتیم به هدف آموزش یک دوره الهیات مسیحی برای نوآموزان مسیحی نوشته شده و کتاب جامع علیه منکران در پی ارائه براهینی برای دفاع از ایمان مسیحی در مقابل کسانی است که به آن باور ندارند.
ساختار کتاب جامع الهیات
کتاب جامع الهیات سه بخش عمده دارد که هرکدام به موضوعاتی خاص در زمینه الهیات مسیحی میپردازد. معمولاً هر بخش از چند رساله تشکیل شده که خود این رسائل از کنار هم قرارگرفتن تعدادی مسئله بهوجود آمدهاند؛ این مسائل نیز به نوبه خود به قسمتهای کوچکتری به نام گفتار تقسیم میشوند. تمام گفتارهای کتاب ساختار یکسانی دارند. معمولاً هر گفتار با یک پرسش آغاز میشود؛ آکویناس برای پاسخ به این پرسش روش خاصی را بهکار برده است. او ابتدا براهین مخالفان خود را مطرح میکند؛ سپس در بخش دیگری که با واژه «از سوی دیگر» آغاز میشود، نقل قولی از کتاب مقدس یا آبای کلیسا در رد سخن مخالفان میآورد. آکویناس در بخشی با عنوان «پاسخ»، به پرسشی که در ابتدای گفتار مطرح کرده بود پاسخ میدهد. در آخرین بخشِ گفتار، با عنوان «بنابراین»، آکویناس به براهین مخالفان پاسخ میدهد و آنها را رد میکند. این ساختار ابداع خودِ آکویناس نیست؛ قبل از او ابنرشد در شرحی که بر ارسطو نوشته است از چنین سبکی استفاده کرده بود. این شرح هم در محتوا هم در ساختار، بر کتاب جامع الهیات مؤثر بوده است۱۴.
گزارشی مختصر از محتوای کتاب
گاه گفته میشود که کتاب جامع الهیات، تاریخ عالم را خلاصه کرده است و خطوط کلیِ معنای زندگی را ترسیم کرده است. چنین کاری در یک چرخه صورت میپذیرد. این چرخه در بخش اول و با موضوع خدا آغاز میشود (مسئله ۲)؛ خدایی که علت اول است و خود علتی ندارد (محرک نامتحرک). در همین بخش است که توماس براهین پنجگانهاش بر اثبات خدا را مطرح میکند. او در این بخش از تثلیث هم سخن به میان میآورد. در ادامه آکویناس موضوع خلقت الهی را بررسی میکند و از خلقت جهان و فرشتگان سخن میگوید. سرانجام با رسالهای مستوفا درباره طبیعت بشری و ویژگیهای آن این بخش را خاتمه میدهد. این بخش در سال ۱۲۶۸در صومعه سانتا ماریا و در ۱۱۹ مسئله نوشته شد.
بخش دوم زمانی آغاز شد که آکویناس برای دومین بار به پاریس رفت یعنی در سال ۱۲۶۹. این بخش از کتاب جامع الهیات، هدف انسان را بررسی میکند، که همانا حصول سعادت است. آکویناس در بخش دوم احکام اخلاقی را، که راه رسیدن به سعادت هستند، بیان میکند. اخلاقی که در این بخش شرح شده است، ماهیتی ارسطویی دارد. این بخش از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت اول درباره موضوعات عمومی در زمینه اخلاق (از جمله نظریه شریعت و نظریه فیض) است؛ توماس در قسمت دوم، اخلاق را بهطور خاص بررسی میکند و از موضوعاتی چون فضایل و رذایل فردی بحث میکند. قسمت اول از ۱۱۴ مسئله تشکیل شده و قسمت دوم از ۱۸۹مسئله. البته هر چندتایی از مسائل، خود یک رساله را تشکیل میدهند. عنوان رسالههای قسمت اول: درباره آخرالزمان (۱-۵)؛ درباره افعال بشری (۶-۲۱)؛ درباره خواهشهای نفسانی (۴۸-۵۵)؛ درباره ملکات (۴۹-۵۴)؛ ملکات بهمعنای خاص: ملکات خوب یعنی فضایل (۵۵-۸۹)؛ درباره شریعت (۹۰-۱۰۸) و رساله درباره فیض (۱۰۹-۱۱۴)؛ عنوان رسائل قسمت دوم نیز به این شرح است: درباره فضایل الهیاتی (۱-۴۹)؛ فضایل بنیادین (۴۷-۱۷۰)، این رساله خود شامل سه رساله است که هرکدام یکی از فضایل بنیادین را بهتفصیل بررسی میکند، دوراندیشی (۴۷-۵۶)، عدالت (۵۷-۱۲۲) و صبر و خویشتنداری (۱۲۳-۱۷۰). دو رساله دیگر این فصل عبارتاند از: درباره مواهب رایگان (۱۷۱-۱۸۲) و درباره شرایط زندگی (۱۸۳-۱۸۹).
از آنجا که هیچ انسانی بدون کمک خدا نمیتواند زندگی اخلاقی و صحیحی داشته باشد که در نتیجه آن به خدا برسد، لازم است که یک انسان کامل اختلاف فراوانی را که میان انسان و خدا وجود دارد کم کند؛ از اینرو خدا انسان شد. توماس آکویناس در بخش سوم جامع الهیات، به این مساله مهم توجه میکند. به عبارت دیگر، محور بخش سوم شخص مسیح است. توماس هم مثل سایر متکلّمین مسیحی، تجسد را ضروری میداند. او در این بخش از مباحثی مثل لوگوس، رابطه میان طبیعت الهی و طبیعت بشری سخن میگوید و در کنار نقل قولهایی که از آبای کلیسا و متکلمین مدرسی پیش از خود میآورد، دیدگاه خود را نیز بیان میکند.
آکویناس در ادامه بخش سوم، موضوع شعائر را پیش میکشد که در حکم تعلیقهای بر مسیحشناسی اوست. او معتقد است این شعایر، اثربخشی خود را از کلمه متجسد (حضرت عیسی) اخذ کردهاند. او شعایر را از دو حیث بررسی میکند: اول بهطور کلی و به معنای عام؛ سپس بهطور خاص، یعنی هر کدام را بهطور مجزا بررسی میکند. در روش اول او شعایر را از حیث ماهیت، علت، آثار، ضرورت و تعداد بررسی میکند. البته چنان که اشاره کردیم آکویناس موفق نشد این قسمت را به پایان برساند. زمانی که توماس از دنیا رفت به مسئله ۶۰ از بخش سوم این کتاب (درباره توبه) رسیده بود. در دورهای که توماس در پاریس بود، در مقام متخصص الهیات، شرحی عظیم بر چهار کتاب جمل نوشت که یکی از آثار مهم الهیاتیِ توماس محسوب میشود. پس از مرگ آکویناس، رجینالد پیپرنویی، که از سال ۱۲۶۱ منشی توماس بود، بر اساس همین شرح، برخی نواقص کتاب جامع الهیات او را تکمیل کرد.
چاپهای مختلفی از این اثر ارزشمند در دست است که بیشتر آنها در پنج جلد به چاپ رسیدهاند؛ ولی انتشارات کمبریج در سال ۲۰۰۶ چاپ جدیدی از این اثر را عرضه کرد که از جهاتی اهمیت دارد. این چاپ برحسب موضوع تفکیک شده و در ۶۰ جلد چاپ شده است. ویژگی دیگر این اثر آن است که با دو زبان انگلیسی و لاتین چاپ شده است. ویژگی دیگر این چاپ کار علمی و دقیقی است که روی این اثر انجام داده است؛ از آن جمله میتوان به اضافه شدن مقدمهای علمی و مفید در موضوع هر جلد و نیز اضافه شدن برخی ضمائم تکمیلکننده در انتهای آن جلد اشاره کرد که در فهم بهتر مطلب به خواننده کمک شایانی میکند. در مقدمه این چاپ آمده که هدف انتشارات از بازنشر این مجموعه عظیم، تبلیغ یا اثبات حقانیت آرای مطرح شده در آن نیست؛ بلکه هدف از چنین کاری آن است محققان و دینپژوهان را با بخشی از آثار علمی و الهیاتی مسیحیت آشنا کند؛ از این رهگذرگاه حتی در برخی پاورقیها نقدهایی را هم به دیدگاه توماس وارد کرده است یا نظر مخالفان را هم بیان میکند. با توجه به این ویژگیها اگر قرار باشد روزی این اثر به فارسی ترجمه شود شاید بهتر باشد نسخه انتشارات کمبریج مورد توجه قرار گیرد.
افرادی که آکویناس در جامع الهیات به آنها اشاره میکند
در این قسمت با برخی از افرادی که آکویناس در کتاب جامع الهیات از آنها نامی برده است یا سخنی نقل کرده آشنا میشویم:
فیلسوف: آکویناس این لفظ را برای اشاره به ارسطو به کار میبرد. ارسطو یکی از کسانی است که توماس بارها در کتاب خود از او یاد میکند. هدف اصلی الهیدانان مدرسی این بود که در تحقیقهای الهیاتیشان از اصطلاحات فنی دقیق و نیز روش منطقی او استفاده کنند.
شارح: این لفظ در کتاب جامع الهیات به ابن رشد اشاره دارد. ابن رشد یکی از مشهورترین شارحان آثار ارسطو به زبان عربی بود و بیشتر شرحهای او در زمان آکویناس بهزبان لاتین ترجمه شده بود. او در بخشهای مختلفی از کتاب جامع الهیات نقلقولهایی از ابن رشد میآورد؛ بهطور نمونه در بخش اول مسئله ۱۹ گفتار سوم.
استاد: پیتر لومبارد. نویسنده کتاب جمل که برجستهترین اثری بود که در موضوع الهیات تا آن زمان نوشته شده بود.
الهیدان: آگوستین اهل هیپو، بزرگترین الهیدانی که تا آن زمان در کلیسا ظهور کرده بود. بسیاری از آرای آگوستین در کتاب جامع الهیات نقل شدهاند.
دیونیسیوس: الهیدان مسیحی قرن پنجم میلادی که آکویناس در کتاب جامع الهیات آرای او را ذکر میکند.
ابن سینا: آکویناس در قسمتهایی از این اثر به ابن سینا هم استشهاد میکند. به طور نمونه مسئله ۷ گفتار ۴.
غزالی: او همچنین از غزالی نقل قول میآورد؛ برای نمونه میتوان به آدرسی که در قسمت قبل گفتیم مراجعه کرد.
ابن میمون: دانشمند یهودی که تقریبا با آکویناس همعصر است (وفات در ۱۲۰۴). الهیدانان مدرسی از آثار او استفاده زیادی کردند زیرا او نیز روشی را بهکار میبرد که شباهت زیادی با روش مدرسیان داشت.
روش ارجاع به جامع الهیات
بهدلیل وجود چاپهای زیاد و متنوع از کتاب جامع الهیات، برای ارجاع به این کتاب به شماره صفحه ارجاع نمیدهند. در ارجاع به این کتاب بهطور معمول به شماره مسئله و گفتار اشاره میکنند؛ زیرا این شمارهها در تمام نسخههای موجود از این کتاب یکسان هستند. بهطور نمونه برای اشاره به اولین گفتار از مسئله ۱۰۶ باید به این شکل ارجاع داد:
Aquinas، ST Thomas، Summa theologiae، Q. 106، A. 1.
پینوشتها:
[۱] این قسمت برگرفته از تاریخ فلسفه کاپلستون، جلد دوم است.
[۲] sententiarum libri quattuor
[۳] lectio
[۴] در فاصله سال ۱۰۰ تا حدود ۴۵۱ میلادی در مسیحیت کسانی زندگی میکردند که دارای چند ویژگی بودند: زندگی همراه با معنویت، التزام به سنت مسیحی و برجستگی علمی در سنت مسیحی، این افراد به آبای کلیسا معروف شدند. از مهمترین این افراد میتوان به کسانی چون آگوستین، اریگن، ترتولیان و قدیس گریگوری اشاره کرد.
[۵]See. Cornelius، Ernest، Summa theologiae، Cambridge University Press، vol1، 2006، introduction
[۶] مکگراث، آلیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ترجمه عیسی دیباج، کتاب روشن، تهران، ص۵۳.
[۷] Disputed Question
[۸] عنوان این کتاب، در زبان عربی «الخلاصه اللاهوتیه» است.
[۹] Gilby، Thomas، Summa theologiae، vol1، introduction
[۱۰] اول قرنتیان، ۱: ۳-۲
[۱۱]. ibid، Q1، A1
[۱۲] کونگ، هانس، متفکران بزرگ مسیحی، ترجمه گروه مترجمان، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۶ص۱۴۰.
[۱۳] Summa contra Gentiles
[۱۴] Turenter، William، «Averroes»، The Catholic Encyclopedia، vol. 2، ed. Chrles G. Herberman، New York، 1907، p. 151
آیا ممکن است هایدگر، آن فیلسوف نازی، به دست سایمون کریچلی دلپذیر شود؟
پول بر همهچیز عالم حکومت میکند حتی ایدهها
میبایست شعلۀ بدبینی را فروزان نگاه داریم: در این زمانۀ پررنج این یک فضیلت است
با تشکر از متن دقیق در خصوص توماس اکوئیناس، فقط من باب تذکر یکی دو نکته کوچک از باب ترجمه لغات عرض می شود. اول، «اگوستین اهل هیپو» دقیق نیست و بهتر است بگوییم اگوستینِ هیپو. اگوستین اهل هیپو نبود. او اهل شهر طاغاست (امروزه سوق اهراس در الجزایر) بود. شهرت او به اگوستین هیپو به دلیل این است که او اسقف شهر هیپو یا هیپون بود (امروزه شهر عنابه در الجزایر). دوم، آلبرت کبیر هرچند صحیح است ولی از آنجا که لقب کبیر بیشتر به رجال سیاست داده میشود، بهتر است اورا آلبرت اعظم بگوییم. آلبرت که خود اهل کلن آلمان بود اسقف کلیسا و استاد دانشگاه بود و به سبب شهرتی که داشت اورا استاد اعظم و یا آلبرت اعظم (Albertus Magnus) خطاب می کردند. سوم، «جامع الهیات» عنوان درستی است ولی به این کتاب «مبسوط در الهیات» یا صرف «مبسوط» نیز گفته شده است. دو توضیح اضافی در خصوص توماس اکوئیناس شاید بد نباشد. اول آشنایی او با ارسطو و ابن رشد و دیگر فلاسفه در همان اوان نوجوانی بود زیرا هرچند در سن پنج سالگی به صومعه مونته کاسینو (که رئیس آن عموی توماس بود) رفت ولی چندسال بعد به دلایل سیاسی مجبور به ترک صومعه شد و به دانشگاه جدیدالتأسیس ناپل رفت و در آنجا با کتب فلاسفه آشنا شد. دوم، توماس دو بار رییس دانشگاه پاریس شده است. سبب بازگشت او به پاریس برای بار دوم این بود که اندیشه های ابن رشد در میان جوانان و بالاخص دانشجویان پاریس چنان محبوب شده بود که موجب وحشت مقامات کلیسا شد و برای مقابله با این موج توماس را از کلن به پاریس فراخواندند.