سوفی مکبین، نیواستیتسمن — در سال ۲۰۱۰ میلادی، کوین سیستروم بیستوششساله بود و بهتازگی کارش را در شرکت گوگل رها کرده بود تا استارتاپ خودش را راه بیندازد. با دوستدخترش، نیکول شوتز، در یکی از سواحل مکزیک قدم میزد که خبر بدی را از او شنید. نیکول به او گفت که دیگر دوست ندارد از اپلیکیشن «کُدنِیم» استفاده کند، همان اپلیکیشنی که کوین روی آن کار میکرد و درواقع برنامهای برای بهاشتراکگذاری عکس بود. دلیل نیکول این بود که عکسهای گوشیاش را اصلاً نمیپسندید. دوست مشترکی داشتند که عکسهای فوقالعادهای با گوشیاش میگرفت، گرچه کیفیت دوربین گوشیاش پایین بود، ولی عکسهای نیکول همگی مزخرف بودند. کوین توضیح داد که آن دوست مشترکشان از فیلتر خاصی استفاده میکند تا عکسهایش بهتر شوند.
نیکول به او گفت: «خب، پس بهتره شما هم یه مشت فیلتر بذارین رو اپ». اپلیکیشن کدنیم سرانجام نامش شد اینستاگرام و، در شانزدهم جولای سال ۲۰۱۰، کوین سیستروم نخستین عکس را در اینستاگرام آپلود کرد. نخستین عکس اینستاگرام سگی زردرنگ را در کنار پای سندلپوش نیکول نشان میداد. کوین این عکس را در بیرون یک دکۀ تاکوفروشی در مکزیک گرفت و با فیلتر ایکس پرو ۲ اینستاگرام کیفیتش را بهتر کرد.
با انتخاب یک فیلتر مناسب، هرکسی میتواند مانند عکاسان حرفهای عکس بگیرد. با کادربندی مناسب، برای یک لحظه هم که شده، زندگی هرکسی را میتوان زیبا و یا شبیه اثری هنری نشان داد. آن اوایل، کاربران اینستاگرام صرفاً میتوانستند عکسهایشان را در کادری مربع و ۳۰۶ پیکسلی فیلتر کرده و به اشتراک بگذارند یا عکسهای همدیگر را لایک و یکدیگر را فالو کنند.
با اینستاگرام، تبدیل واقعیت زندگیهایمان به چیزی زیبا و قابلعرضه برای خوشایند غریبهها آسانتر شده است. وقتی کسی عکسمان را لایک میکند، سرخوشی و رضایت ناشی از ترشح دوپامین در مغزمان را حس میکنیم. چرخیدن میان عکسهای سایرین حس صمیمیت و چشمچرانی دارد، گویی ایستادهای و به ردیفی از اتاقهای پُرنور نگاه میکنی که همگی کمی بهتر از متوسط هستند و قفسههای کتاب هیچکس بههمریخته نیست و نوزاد کسی هم جیغ نمیزند. تا ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی، اینستاگرام توانسته بود بیش از یک میلیارد کاربر فعال جذب کند. حتی کسانی که هرگز سراغ اینستاگرام نرفتهاند نیز میبینند خواسته و ناخواسته زندگیشان تحتتأثیر آن قرار گرفته است.
سارا فرییِر، خبرنگار بلومبرگ، کتابی مهیج با نام بدون فیلتر نگاشته است که بهزیبایی داستان پشت صحنۀ اوجگیری اینستاگرام را روایت میکند، ولی این تمام ماجرا نیست. در این کتاب میخوانیم که چقدر نگرانکننده است که تصمیمهای مدیران سیلیکونولی، مثلاً دربارۀ محصولات جدید یا الگوریتمهای کاری یا تبلیغات، تأثیری شگرف و گاه ناخواسته بر ما میگذارند: تأثیر بر برداشتمان از خودمان، چیزهایی که برایمان ارزشمند هستند، برداشت ما از زیبایی، کسانی که قبولشان داریم، غذایی که میخوریم و نحوۀ وقتگذرانیمان.
فرییر چنین مینویسد: «اینستاگرام یکی از نخستین اپهایی است که از رابطۀ ما با گوشیهایمان نهایت بهرهبرداری را کرده است و وادارمان میسازد زندگی را از دریچۀ دوربین تجربه کنیم و در ازایش در دنیای مجازی تایید شویم و اعتبار به دست بیاوریم». اینستاگرام اینک با زبانمان نیز در هم پیچیده است: شکار مناظر «اینستاگرامی» و اینهمه «پورنِ غذا». فقط زبان نیست و اینستاگرام بر نحوۀ زندگی و ثبت آن زندگی نیز تأثیر گذاشته است: تمام آن سفرههایی که عکسشان را در اینستاگرام گذاشتهایم و آن سلفیهای لب درّه و آن مسافرتهایی که برایشان پول جمع کردهایم و آرزویش را داشتهایم، صرفاً به این خاطر که عکسهایی زیبا از آنجا دیدهایم.
اینستاگرام به ایجاد زیباشناختیِ بینافرهنگی و آلامد (البته نه جریان غالب) یاری رسانده است: تُست آووکادو و کاپوچینوی طرحدار، گیاه انجیر ربابی، آجرهای نمایان، اثاثیۀ ساختهشده با چوب بازیافتی، نورپردازی صنعتی. این اپلیکیشن حتی سلسلهمراتب جدیدی در خارج از فضای مجازی نیز به راه انداخته است. بهقول فرییر، «اینستاگرام یک دستگاه سلبریتیساز است که در تاریخ سابقه نداشته است». اینستاگرام بیش از شش میلیون کاربر با فالور میلیونی دارد. گفته میشود کیم کارداشیان از هر پُست تبلیغاتی در اینستاگرام تقریباً یک میلیون دلار پول درمیآورد.
اینستاگرام معیاری برای سنجش سرمایۀ فرهنگی شده است و حتی آنهایی که فالوئر کمی دارند نیز جو رقابت را حس میکنند و خود را تحت فشار میبینند تا خانه و زندگیای بسازند که در فضای مجازی زیبا به نظر برسد. دو بنیانگذار اینستاگرام در دانشگاه استنفورد با هم آشنا شدند، یکی سیستروم که خود را زیباپرست میداند و یک عکاس آماتور مشتاق است و دیگری مایک کریگر که یک مهندس نرمافزار برزیلی است. این دو بنیانگذار بر این باور بودند که اینستاگرام میتوانست مکانی باشد برای افراد خلاق تا با ایدههای جدید آشنا بشوند، ولی درعوض ابزاری شد برای ناخشنودی جمعی. سازمان بریتانیایی «انجمن سلطنتی سلامت عمومی» طی پژوهشی که در سال ۲۰۱۷ میلادی انجام داد، اینستاگرام را مخربترین اپلیکیشن برای سلامت روانی معرفی کرد، زیرا کاربران جوانش را بسیار مضطرب و ناخشنود میکرد.
یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ اینستاگرام در سال ۲۰۱۲ روی داد، زمانی که فیسبوک آن را به قیمت یک میلیارد دلار خرید، گرانترین خرید فیسبوک تا آن زمان. مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، به سیستروم قول استقلال کاری داده بود، ولی در واقعیت چنین نشد و سیستروم برای کسب استقلال کاری مجبور به رویارویی و مبارزه شد. تفاوت فرهنگی میان این دو غول شبکههای اجتماعی عمیق بود و در روایت فرییر از این رویارویی، زاکربرگ آدم خوب ماجرا نیست. فرییر فیسبوک را حاضر به فداکردن همهچیز در راه رشد و گسترش شرکت تصویر میکند. برخلاف تمام آن ادعاهای بزرگمنشانۀ فیسبوک دربارۀ وصلکردن آدمها به یکدیگر، تصمیمهای شرکت صرفاً در این راستا گرفته میشود که بیشترین میزان کاربر بیشترین زمان را در فیسبوک بگذرانند تا شرکت بتواند علایق آنها در دنیای دیجیتال را بستهبندی کرده و به آگهیدهندگان بفروشد. این تصمیمها، به انواع و اقسام روشهای مخرب، شکلی دیگر به سیاست در آمریکا بخشیده است، اطلاعاتی نادرست انتشار داده است و دوقطبیِ سیاسی در آمریکا
البته تأثیرگذاری و اینفلوئنسرشدن ذاتاً چیز بد و شرورانهای نیست. هیچکس بهتمامی خودمختار و خودآیین نیست. میتوانیم با تأثیرگیری آدمهای بهتری بشویم. نکتۀ مشکوک قضیه اینجاست که اینستاگرام به تجاریشدنِ تأثیرگذاری کمک کرده است. راهی پیش پای برندها گذاشته است تا تأثیرگذاری را کمّی و شمارشپذیر کنند -لایک و فالو و کامنت و کلیکِ لینک- و راهی پیش پای اینفلوئنسرها که این تأثیرگذاری را بفروشند. علاوهبراین، اینستاگرام طرفین را تشویق میکند تا این بدهبستان اقتصادی را پنهان کنند. فرییر میگوید سیستروم در یک کنفرانس آیتی در فرانسه، با نام لهوِب، از این گفته که موفقترین برندها در اینستاگرام «آنهاییاند که کاربران در فضایی صمیمی با محصولاتشان روبهرو میشوند و ظاهر امر شخصی و صادقانه به نظر میرسد و ربطی به خرید و فروش ندارد». به عبارت دیگر، سیستروم با فروش محصولات در اینستاگرام توسط کاربران هیچ مشکلی نداشته است، به شرطی که خیلی تابلو و رو این کار را نکنند. سیستروم صداقت ساختگی را به تبلیغ آشکار ترجیح میداد. اوضاع بر این منوال بود تا اینکه در سال ۲۰۱۶ میلادی، کمیسیون فدرال تجارت در آمریکا اینفلوئنسرها را مجبور کرد پُستهای تبلیغاتی را آشکارا اعلام کنند. ولی این قانون در عمل خیلی اجرا نمیشود. فرییر در کتابش چنین نوشته است که کارکنان اولیۀ اینستاگرام میخواستند چیزی شبیه یک گالری هنری آنلاین بسازند، ولی بعد دریافتند که یک «مرکز خرید» ساختهاند.
در سال ۲۰۱۸ میلادی، فقط چند ماه پس از اینکه اینستاگرام به یک میلیارد کاربر دست یافت، بنیانگذارانش آن را ترک کردند. آن دو از خودشیفتگی و خودبزرگپنداری مارک زاکربرگ به تنگ آمده بودند. زاکربرگ از موفقیت اینستاگرام چنان احساس خطر کرده بود که از فراهمآوردن منابع موردنیاز اینستاگرام برای مقابله با مشکلاتش سر باز میزد. مشکلاتی مانند اینکه برخی از کاربران از طریق اینستاگرام مواد مخدر میفروختند. پس از اینکه سیستروم و کریگر اینستاگرام را ترک کردند، فرصتی برای مارک زاکربرگ فراهم آمد تا برخی تغییرات موردنظرش را اعمال کند، تغییراتی که با مخالفت این دو مواجه میشد: تبلیغات و اعلانهای بیشتر و ترجیح درآمد بیشتر به کیفیت پُستهای کاربران. فرییر از این اوضاع چنین نتیجه میگیرد: «اگر بخواهیم درسی از سرگذشت فیسبوک بگیریم، درمییابیم هزینۀ اصلی کسب مالکیت اینستاگرام توسط فیسبوک بر دوش کاربران اینستاگرام خواهد افتاد».
فرییر یک خبرنگار و تحلیلگر کارکشته است و تحولات فرهنگی را با حساسیت دنبال میکند. هرکس که میخواهد کنترل باورنکردنی مدیران سیلیکونولی بر ما کاربران را درک کند و سازوکار مبهم و پیشبینیناپذیر و غیردمکراتیک این قدرت را دریابد، خواندن کتاب بدون فیلتر بر او واجب است. این کتاب چهارچوبی
اطلاعات کتابشناختی:
Frier, Sarah. No Filter.The Inside Story of Instagram. Random House Business, 2020
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را سوفی مکبین نوشته است و در ۸ جولای ۲۰۲۰ با عنوان «How Instagram transformed our personal lives» در وبسایت نیواستیتسمن منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ با عنوان «از پشت فیلتر زیباتر است: اینستاگرام چگونه زندگیمان را دگرگون کرد؟» و ترجمهٔ بابک طهماسبی منتشر کرده است.
•• سوفی مکبین (Sophie McBain) مسئول بخش آمریکای شمالی در نیواستیتسمن است. او پیش از این دستیار سردبیر این مجله بوده است. مکبین عمدتاً دربارۀ سیاست و مسائل اجتماعی مینویسد.
[۱] When in French: Love in a Second Language