گفتوگوی استیون پول با شری ترکل، تینک:َاکت — روانشناس و متفکر پیشرو، شری ترکل، از ما انسانها میخواهد که قلمرو ازدسترفتۀ خودمان را در میان حجم انبوه وقفههای فناورانه بازپس بگیریم. او در گفتوگویی با تینک:اکت به ما میگوید که چطور باید تغییر کنیم تا به نسخههای خلاقتری از خودمان تبدیل شویم.
اگرچه خطرات دنیای دیجیتال، رسانههای اجتماعی، و دستگاههای هوشمند و اعتیاد به آنها موضوع داغ این روزهای ماست، اما شری ترکل تقریباً سه دهه است که با این مسائل سروکله میزند. این روانشناس و استاد امآیتی ابتدا در سال ۱۹۸۴ با کتاب خود دوم: کامپیوترها و روح انسانی۱ به شهرت رسید. او در این کتاب رابطۀ بچهها با بازیهای کامپیوتری و اسباببازیهای الکترونیک را بررسی کرد. کتاب دومش در سال ۱۹۹۵، زندگی بر صفحۀ نمایشگر: هویت در زمانۀ اینترنت۲، دربارۀ این بحث میکرد که مردم در شبکۀ نوظهور اینترنت چگونه میتوانند هویت را به بازی بگیرند. این کتاب توجه مجلۀ وایرد را جلب کرد و باعث شد عکسش را روی جلد مجله کار کنند. هرچند که او بهشوخی میگوید امکان ندارد دوباره روی جلد آن مجله برود، چراکه موضع انتقادیاش در قبال تحول رابطۀ ما با فناوری مدام تقویت میشود: رابطۀ ما با فناوری در زندگیهای شخصیمان، در محیط کار، و در فضای عمومی.
استیون پول: شما در کتاب معروفتان، خود دوم (۱۹۸۴)، طوری دربارۀ رابطۀ کودکان با بازیهای کامپیوتری و اسباببازیهای الکترونیک نوشتید که در زمان خودش نگاه خوشبینانهای محسوب میشد. امروزه بازیهای کامپیوتری به یک صنعت سرگرمی عظیم تبدیل شده و سازمان بهداشت جهانی بهتازگی «اختلال بازیکردن»۳را در فهرست ناراحتیهای روانی گنجانده است. به نظرتان آیا این تغییر جهت اجتنابناپذیر بود؟
شری ترکل: خیر. اوضاع تغییر کرد، اما این اتفاق میتوانست لزوماً بهاینشکل رخ ندهد. من نسبت به فناوری دیدگاه جبرگرایانه ندارم و بر این باور نیستم که فناوری تنها یک راه برای پیمودن دارد. اگر بخواهم کلاه مارکسیستیام را بر سَر بگذارم، میتوانم بگویم که آیا کسی فکرش را میکرد که روزی برسد که سرمایهداریِ بازارمحور اینچنین به روز سیاه بنشیند؟ اما من در کتابم نیمۀ پُر لیوان را دیدم... و سعی کردم دربارۀ پتانسیل روانشناختی و آموزشیای بنویسم که فناوری میتوانست و هنوز هم میتواند داشته باشد. کتاب دربارۀ مسیری است که در واقعیت پیموده نشد. نگارش کتاب مربوط به قبل از زمانی است که تصمیم گرفتیم فناوریای را بخواهیم که همیشه بالا (روشن) باشد، همیشه بالای سَرمان باشد. در ادامه، مردم انتخاب کردند که از فناوری بهره ببرند و، با هدف بهترکردن روابطشان در سایر بخشهای زندگی، بعضی فناوریها را بهخدمت گرفته و بعضی دیگر را کنار گذاشتند. امروز به جایی رسیدهایم که دیگر به هیچ فناوریای نه نمیگوییم.
اتفاقاً خود دوم دارد به کتابِ بهدردبخوری برای امروز ما تبدیل میشود و مدلی ارائه میدهد که با آن بتوانیم فناوری را بهکار گرفته و سپس هر جا لازم بود آن را رها کنیم، نه اینکه آنقدر گرفتارش شویم که برایمان به چیزی مثل یک عضو مصنوعی جدید تبدیل شود. این کتاب دریچهای به قابلیتهای بالقوۀ فناوری باز میکند، پتانسیلهایی که بعضاً فراموششان کردهایم. دنیایی را به ما نشان میدهد که در آن کودکان برای خودشان بازی کامپیوتری مینویسند، دنیایی که در آن بچهها برنامهنویسی یاد میگیرند. اعتقاد ندارم که همۀ بچهها باید هکرهای خبرهای شوند، اما هیچندانستن از چیزی که همۀ زندگیمان به آن گره خورده هم ضرر بزرگی به آدمها میزند.
پول: در سال ۲۰۱۱، در کتاب تنها درکنار هم۴، از تنهایی و اتمیشدنی صحبت کردید که مردم در شبکههای اجتماعی تجربهاش میکنند. شبکههایی که در ابتدا مدعی نزدیکترکردن ما به همدیگر بودند. الآن خوشحالید که این دیدگاه در عموم مردم پذیرفته شده است یا از اینکه اینقدر طول کشید تا دیگران متوجه این موضوع شوند ناراحتید؟
ترکل: آنچه که برای من نقطۀ عطفی محسوب میشود این است که با تنها در کنار هم دو اتفاق رخ داد. اتفاق اول جلبکردن توجهها به رباتهای اجتماعی بود. من از هر چیزی که تظاهر به همدلی کند متنفرم. رواندرمانی قلابی، درمان قلابی، همینطوری هم خیلی برایمان سخت است که مردم را در موقعیتی قرار دهیم که خود واقعیشان را نشان دهند، حالا تصور کنید بیاییم تجربۀ همدلی قلابی را بهشان ارائه کنیم... پژوهشهای من نشان میدهد که این مسیر سرانجام خوشی ندارد. چرا بچههای امروز قادر به درک احساسات دیگران و همدلی با آنها نیستند؟ مگر مدتهای طولانی با سیری و الکسا دمخور نبودهاند؟
اینکه مردم مدام سرشان توی گوشی است، و آنجا به هم پیام میدهند، تلفن همراه را به محور زندگی اجتماعیشان تبدیل کرده است و من بر این باور بودم که ارسال پیام متنی بهجای ارتباط رودررو در حال تبدیلشدن به عامل اصلی ازمیانرفتن همدلی است.
میدانستم که این دیدگاهم صحیح است، چراکه دربارهاش تحقیق کرده بودم. در تحقیقاتم موضوعی را بهوضوح مشاهده کردم. در همهجا از کلاسهای ابتدایی گرفته تا دبیرستانها و شرکتها میبینم که گفتوگویی بین مردم شکل نمیگیرد و بهجای آن سرشان توی گوشی است.
من شروع کردم به مطالعهکردن بر روی هزینۀ ناشی از این موضوع، چراکه مردم دوست نداشتند قبول کنند این مسئله هزینهای در بردارد. وقتی خود را در هنگام صحبت با دیگران آسیبپذیر میدانید، از اینکه مجبور به حرفزدن رودررو
ترکل: یکسری قوانین پذیرفتهشده وجود دارد. مطالعهای که گوگل دربارۀ محیط کاری خودش انجام داد خیلی مرا تحتتاثیر قرار داد. در این تحقیق، آنها دربارۀ تمام کارکنانی که از بدو تأسیس شرکت استخدام شده بودند تحقیق کردند. در آن ابتدا، فلسفهشان برای استخدام نیرو این بود که تصور میکردند نیروهایی در سازمان موفق خواهند بود که برنامهنویسان خیلی خوبی باشند، مشتریان باحالی باشند، یا مهارتهای الگوریتمی و ریاضیاتی بالایی داشته باشند. اما بعداً معلوم شد درواقع افرادی در سازمان پیشرفت کرده بودند که بههیچوجه دارای این مهارتها نبودند. نیروهایی که طی این سالها در سازمان موفق شده بودند افرادی بودند با مهارت گفتوگوی خوب، همدلی بالا، توانمند در کار تیمی و بهطورکلی آنهایی که حائز همۀ شرایط لازم برای مشارکت در فعالیتهای گفتوگومحور بودند.
اولین چیزی که لازم داریم این است که با کمی فروتنی به این بیندیشیم که، در شرایطی که نیاز به کار تیمی و خلاقیت وجود دارد، خوببودن در تفکر الگوریتمی چقدر به کارمان خواهد آمد. گوگل تیمهای درجهیکی داشت که در ابتدا فرض میشد اعضای آنها بهترین ایدهپردازان سازمان هستند، اما در واقع این تیمها آنهایی بودند که بهترین کار تیمی را انجام میدادند. ما زمانی بهترین خودمان هستیم که بتوانیم همدلی ورزیده و با دیگران گفتوگو کنیم.
مهم است که، در ادامۀ این مثال، بحث دربارۀ شکوه و عظمت الگوریتم و خارقالعادگی هوش مصنوعی را مطرح کنیم.
چیزهایی وجود دارد که مفیدبودنشان ثابت شده است، اما همان چیزها را هم اگر کورکورانه دنبال کنید به انواع دردسرها گرفتار خواهید شد. در حوزۀ تشخیص پزشکی، مشخص شده است که پزشکانی که در واقعیت روبهروی بیمار مینشینند و شرححالش را میگیرند چیزهای زیادی را میبینند که هوش مصنوعی قادر به دیدن آنها نیست. سیستم پزشکی ناکارآمد خواهد بود، اگر تنها بر دادههای هوش مصنوعی تکیه کند و دست به کنارگذاشتن پزشکانی بزند که یاد گرفته باشند در کنار بیمار بنشینند، معاینهاش کنند، شرححال بگیرند و بهطورکلی بدانند چه کار کنند.
هوش مصنوعی حوزهای است که، در آن، موارد زیادی از افراط در استفاده و سپس اصلاح را شاهد هستیم. برای همین است که در هر زمینهای رد پای آن را مشاهده میکنید. در پزشکی هم بهنظر میرسد این افراط وجود دارد. حتماً در معاملات سهام هم چنین چیزی را مشاهده کردهاید.
البته من دشمن فناوری نیستم ولی مردم گاهی فراموش میکنند که آدمها چه کارهایی میتوانند بکنند.
پول: مشکل بعدی، الگوریتمهایی هستند که بهطرز روبهرشدی تصمیم میگیرند ما چه نسخهای از واقعیت را مشاهده کنیم (الگوریتمهایی مثل خبرخوان فیسبوک). حالا ما چگونه میتوانیم،
یکی از نکات مرتبط با استفادۀ ارادی از فناوری این است که بتوانید آن را کنار بگذارید و با خستهکنندهبودن آدمها و کُندی آنها اُخت شوید.
پول: شما دربارۀ ارزشمندبودن ملال و ارتباط آن با خلاقیت و نوآوری هم صحبت کردهاید. اینکه بهجای استفاده از گوشی برای برانگیختگی دائماً تشویقمان میکنید که تنهایی خود را بازیابیم. آیا لازم میدانید که توصیههای غیرمرسوم بیشتری از این دست از شما بشنویم؟
ترکل: دقیقاً. باید به خودتان اجازه دهید که حوصلهتان سَر برود. فکر میکنم به همین دلیل است که مراقبه (مدیتیشن) هر روز طرفداران بیشتری پیدا میکند. با خانمی مصاحبه کردم که به قانونی موسوم به هشتدقیقه اعتقاد داشت: هشت دقیقه به خودتان زمان بدهید تا متوجه شوید که آیا یک گفتوگو به ثمر خواهد نشست یا خیر، آیا اصلاً سرانجامی خواهد داشت یا خیر. اما میگفت که نمیتواند آن هشت دقیقه را تاب بیاورد و آنقدر حوصلهاش سَر میرود که سرانجام سراغ گوشیاش خواهد رفت...
این بخشی از نیاز به مراقبه است. مردم احساس بیقراری میکنند. آنها نمیتوانند زندگی را با سرعت کُند انسانی تحمل کنند. حتی موقع قدمزدن در ساحل هم مدام گوشیشان را چک میکنند. ما در آغاز مسیری برای رسیدن به لحظۀ عقبگَرد هستیم.
پول: در جدیدترین کتابتان، بازپسگیری گفتوگو۵، از استراتژیهای انسانی برای مقابله با افراط در ارتباطات الکترونیکی در مدرسه، محل کار و کوچه و خیابان میگویید. نکات اصلیای که رهبران کسبوکارها باید در مورد چالشهای اینچنینی بدانند چیست؟
ترکل: یکی از مهمترین مطالعات موردی در این زمینه مربوط به مدیری است که از منشیاش خواست تا از او در برابر همۀ ایمیلها و تماسها محافظت کند تا او بتواند با آسودگی و در تنهایی بر روی ارائهاش کار کند، ولی موفق به این کار نشد و نتوانست کاری کند که در کارش وقفه نیفتد. شما باید مسیرتان را برای بازپسگیری ملال و تنهایی پیدا کنید. اما قبل از آن باید به این فکر کنید که بازپسگیری ملال و تنهایی برایتان چه معنایی خواهد داشت. چراکه اگر درست انجامش دهید باید بعدش قادر باشید که گفتوگو با دیگران را هم باز ستانید. شما مادامی که با خودتان گفتوگوی مناسبی برقرار نکرده باشید قادر نخواهید بود که این کار را با دیگران انجام دهید. اگر تحمل گوشدادن به صدای خودتان را نداشته باشید به احتمال زیاد چیزی که در گفتوگوها از دیگران میخواهید این خواهد بود که به شما بگویند که واقعاً کی هستید.
یاد بگیرید که نیازی ندارید پیوسته پیام ورودی و محرک جدید دریافت کنید، برای بازپسگیری گفتوگو با مردم، سعی کنید، بهجای ارسال پیام متنی یا ایمیل، اول سراغ گفتوگوی مستقیم بروید. اجزای سازندۀ یک مشارکت گفتوگومحور را بشناسید. انتظار نداشته باشید که دیگران فوراً با شما هماهنگ شوند. برای شروع، همینکه کل روز با دیگران پیام ردوبدل نکنید کافی است.
مکانهایی را در سازمانتان باعنوان گوشیممنوع و فقط برای صحبتکردن مستقیم تعیین کنید: مکانهای مقدسی برای گفتوگو.
همچنین وقتی ما ایمیلی را دریافت میکنیم تمایل
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشت:
• این مطلب گفتوگویی است با شری ترکل و در تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۱۸ با عنوان «How to make space for both people and technology» در وبسایت تینک:اکت منتشر شده است. ترجمان آن را در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۹ با عنوان «هنر تحمل آدمهای خستهکننده، از زبان شری ترکل» و ترجمۀ بابک حافظی منتشر کرده است.
•• شری ترکل (Sherry Turkle) استاد برنامۀ علم، تکنولوژی و جامعه در دانشگاه ام.آی.تی. است و آخرین کتاب او تأکید دوباره بر گفتوگو: قدرت حرف زدن در عصر دیجیتال (Reclaiming Conversation: The Power of Talk in a Digital Age) است.
[۱] The Second Self: Computers and the Human Spirit
[۲] Life on the Screen: Identity in the Age of the Internet
[۳] Gaming Disorder
[۴] Alone Together: این کتاب با ترجمۀ محمد معماریان به فارسی ترجمه شده است.
[۵] Reclaiming Conversation: وبسایت ترجمان پیشتر برشی از این کتاب را ترجمه و منتشر کرده است. آن را میتوانید در این لینک بخوانید.