انی کلی، گاردین — در یکی از بزرگترین تولیدیهای پوشاک در ماسرو، پایتخت کشور لسوتو، مدیران برای تکمیل سفارشات کلان پوشاک از سوی اروپا و آمریکا هیچگاه کارگران ثابت موردنیاز را استخدام نمیکردند. درعوض، یکی از سرپرستان مرد، هر روز صبح، چند ساعت پس از آغازبهکار چرخهای خیاطی، جلوی در ورودی کارخانه میرفت و با دهها زن که آنجا منتظر بودند روبهرو میشد. همینکه نزدیکشان میشد، هجوم میآوردند، خودشان را به نرده میچسباندند و اسمشان را فریاد میزدند.
این زنان را «روزانهها» مینامیدند، یعنی برشزنها و چرخکارانی که از کارخانهای به کارخانهای دیگر میرفتند و دنبال چند ساعت کار معمولی بودند. همه میدانستند زنان برای اینکه از میان جمعیت انتخاب شوند باید چهکار کنند. خیلیهایشان تن به آزار و تعرض جنسی مکرر میدادند تا دستکم خیالشان از بابت دستمزد ناچیز روزانه کمتر از ۷ دلار راحت باشد.
تبلانگ موهاپی، که در بخش حقوق و دستمزد کار میکرد، میگوید «زنی که بچههایش گرسنهاند تن به هر کاری میدهد تا نانی سر سفرهاش ببرد». موهاپی نگاهی توأم با ترحم و ترس نسبت به زنان بیرون دروازۀ ورودی داشت: میدانست که خط نامرئی میان او و «روزانهها» با کوچکترین لغزشی محو میشود. سرپرستان میدانستند تمام قدرت در دستشان است. «هیچکس جلویشان را نمیگرفت و هر کاری دلشان میخواست انجام میدادند».
موهاپی ۲۳ساله میدانست که کارکنان ثابت هم برای حفظ شغل وادار به رابطۀ جنسی با مدیرانشان میشوند، اما خودش فکر میکرد اگر سخت کار کند و سرش توی کار خودش باشد، انگشتنما نخواهد شد. وقتی دورۀ آزمایش را پشت سر گذاشت و سرپرستش به او پیشنهاد شغل تماموقت داد، حس کرد بار سنگین سالها مشقت از روی دوشش برداشته شده است.
چند هفته گذشت. تا اینکه یک روز، پیش از پایان شیفت کاریاش، سرپرستش آمد و او را به دفترش فراخواند. تبلانگ چهارچشمی او را زیر نظر داشت که کرکرهها را پایین کشید و از او هم خواست در را ببندد.
تبلانگ موهاپی میگوید «اولش گفت عاشقم شده و میخواهد با هم رابطه داشته باشیم. وقتی پاسخ منفی دادم، گفت باید بیشتر قدردان او باشم». سپس عصبانی و پرخاشگر شد و با دادوهوار در تاریکی اتاق بهسوی او پیش آمد. موهاپی از دفتر گریخت و با تن لرزان یکراست سراغ مسئول منابع انسانی کارخانه رفت تا از این تعرض شکایت کند. او را همان روز اخراج کردند.
موهاپی میگوید «همهچیز در یک لحظه تغییر کرد». با شوهرش بهتازگی خانۀ تکخوابۀ کوچکی اجاره کرده بودند و این رؤیا را در سر میپروراند که پول پسانداز کند و به دانشکدۀ پرستاری برود. شوهرش درست نمیتوانست او و دختربچهشان را پشتیبانی کند؛ قبلاً کار شوهرش در کارخانۀ پوشاک این بود که زانوی شلوارهای جین نو را زاپ بزند اما، پس از اینکه بر اثر استنشاق الیاف دنیم بیمار شد، بهناچار شغلش را ترک کرد. موهاپی میگوید «این شغل را شروع اتفاقات خوبی برای خودم و خانوادهام میدانستم. خبر داشتم اتفاقات بدی توی کارخانه میافتد، اما از دل ساده خیال میکردم خودم از این اتفاقات مصونم».
اواخر سال گذشته که در ماسرو با موهاپی دیدار کردم، حدود یک سال از اخراج او میگذشت و هنوز سر کاری نرفته بود. مدیران منابع انسانی نامهای روی پروندهاش گذاشته بودند که میگفت او گستاخ و نافرمان است و کارش را خوب انجام نمیدهد. او میگوید «هر جا رفتهام آن نامه مثل داغ ننگی بر پیشانیام بوده. هر روز حرص میخورم که من مجازات شدم و آن مردک هنوز آنجاست و حقوق میگیرد. هیچکس ککش نمیگزد آنجا چه بلایی سر ما زنها میآید».
سال گذشته، سازمان مردمنهاد ائتلاف حقوق کارگران۱ (دابلیو.آر.سی) با انتشار گزارشی نشان داد که تجاوز به عنف، آزار و تعرض جنسی در چندین کارخانۀ تولیدی پوشاک در ماسرو شایع است. بیش از ۱۲۰ زن از سه کارخانۀ مختلف گواهی دادند که برای حفظ کار خود وادار به رابطۀ جنسی با مردان سرپرستشان شدهاند. چند نفرشان ادعا کردند در محوطۀ کارخانه مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. برخی میگفتند از سرپرستشان ایدز گرفتهاند، چون این سرپرستان دریافت حقوق را مشروط به این کرده بودند که تن به رابطۀ بدون پیشگیری دهند. هر کس هم شکایتی میکرد اخراج میشد.
بعضی از مشهورترین برندهای دنیم در دنیا را همین کارخانههای لسوتو تأمین میکنند. شرکت تایوانی نین هسینگ (مالک کارخانههای بررسیشده توسط دابلیو.آر.سی) از تأمینکنندگان اصلی لیوایز، رنگلر و خردهفروشی لباس کودکان چیلدرنز پلِیس در آمریکاست. تمام برندها مورد حسابرسی مسئولیت اجتماعی و نیز بازرسی کارخانه قرار گرفته بودند، و این در حالی است که چنین بازرسیهایی با هدف شناسایی هرگونه نقض قانون کار و حقوق بشرند، اما هیچکدامشان متوجه شرایط موهن و سوءاستفاده از کارگران زن نشده بودند.
گزارش دابلیو.آر.سی اولین گزارشی بود که برندهای مطرح را مستقیماً به خشونت جنسی در لسوتو پیوند داد، اما کارگران پوشاک در هند، برزیل، مکزیک، سریلانکا، ترکیه، چین، بنگلادش و ویتنام نیز گزارش دادهاند که، در کارخانههای تولیدکنندۀ لباس برای برندهای بینالمللی، مورد تعرض، تعقیب، تفتیش بدنی، آزار و تجاوز به عنف قرار گرفتهاند. گزارشی از سوی سازمان مردمنهاد اکشناید در سال ۲۰۱۹ چنین برآورد کرد که ۸۰ درصد از کارگران صنعت پوشاک در بنگلادش در محل کارشان با خشونت جنسی مواجه شدهاند.
آرونا کاشیاپ، فعال و وکیلمدافع حقوقی سازمان دیدهبان حقوق بشر، میگوید «آزار جنسی همان راز کثیف صنعت مد است. کسی برندهای مشهور را بابت بلایی که بر سر زنان سازندۀ لباسهایشان میآید بازخواست نمیکند».
سخنگویان برند لیوایز ابتدا به دابلیو.آر.سی گفتند این مشکل را نین هسینگ باید حل کند. اما وقتی با شواهد آشکار مبنی بر فرهنگ تجاوز به عنف و آزار جنسی در زنجیرۀ تأمینشان روبهرو شدند، نتوانستند از آن چشمپوشی کنند. از راه مذاکره، به توافقنامۀ الزامآوری با نین هسینگ، صاحبان پنج شرکت بزرگ، اتحادیهها و گروههای حامی حقوق زنان رسیدند که تمهیداتی برای حمایت از کارگران اعمال کنند، اقداماتی نظیر توقف سوءاستفاده از «روزانهها» و ایجاد بدنههای مستقل برای بررسی اتهامات مربوط به آزار جنسی.
اما این دستاوردها حالا در معرض خطرند. اسکات نوآ، مدیر اجرایی دابلیو.آر.سی، میگوید «در ابتدای امسال، واقعاً خوشبین بودیم که آنچه در لسوتو پیش آمده منجر به تغییری واقعی برای زنان شاغل در صنعت مد در سرتاسر دنیا خواهد شد. اما حالا دنیا انگار به جای متفاوتی تبدیل شده است».
کووید-۱۹ بدجور به صنعت پوشاک ضربه زده است. این ویروس مشتریان را قرنطینه و بازارها را تعطیل کرد، در واکنش، برندهای مد با دستآویزی به بندهای «فورس ماژور» در قراردادشان با تأمینکنندگان نزدیک به ۸ میلیارد پوند سفارش را لغو کردند. بسیاری از برندها حاضر نشدند محمولههای پوشاک تکمیلشدهای را که حالا امکان فروشش نبود تحویل بگیرند.
اثر جانبی این اتفاقْ سریع و بیرحمانه بود: بیش از یک میلیون کارگر در بنگلادش کار خود را از دست دادند. خیلیها با فقر شدید روبهرو شدند. با کاهش پیوستۀ حقوقها و تعطیلی کارخانهها، موجی از حملات نسبت به فعالان حقوق کار و کارگران آسیبپذیر -از جمله زنان باردار بنگلادش، کامبوج و میانمار- صورت گرفت. در حال حاضر، سوءاستفادۀ جنسی از زنان پوشاککاری که شدیداً نیازمند کارند در حال افزایش است.
نوآ میگوید «آنچه شاهدش هستیم فاجعهای تمامعیار در رابطه با حقوق انسانی میلیونها زن است. وقتی گزارش لسوتو را منتشر کردیم، واقعاً خیال میکردیم بدترین اتفاقات ممکن برای زنان کارگر در ته زنجیرههای تأمینمان را کشف کردهایم. اما حالا که کارکنان بیشتر و بیشتر برای حفظ شغلشان تقلا میکنند کمتر قادر به اعتراضاند».
کشور محصور در خشکی و کوچک لسوتو، این گوشهنشین آفریقای جنوبی، در مقایسه با غولهای چندینمیلیاردپوندی صنعت پوشاک همچون بنگلادش و چین، نقشی ناچیز در صنعت دارد و تنها ۹۰ میلیون قطعه لباس در سال صادر میکند. این در حالی است که این رقم در کشوری همچون بنگلادش بالغ بر ۱۰ میلیارد است. اما چیزی که تخصص لسوتوست دنیم است. این کشور بیش از ۲۶ میلیون شلوار جین در سال تولید میکند که بسیاری از آنها برای لیوایز است. همین امر است که اقتصاد بیثبات این کشور را سرپا نگه میدارد.
سم موخله، عضو اتحادیۀ ملی کارگران پوشاک و نساجی (NACTWU) در لسوتو، میگوید «بدون صنعت پوشاک، اقتصاد فرو میپاشد. صنعت صادرات پوشاک بیش از ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را در بر میگیرد. شرکتهای پوشاک تایوانی حالا بزرگترین مشتریانمان هستند. بیش از ۴۶ هزار نفر در کارخانهها کار میکنند و اکثریتشان را زنانی تشکیل میدهند که خانوادههایشان در صورت تعطیلی این کارخانهها گرسنه خواهند ماند».
صنعت پوشاک آمادۀ لسوتو در دهۀ ۱۹۹۰ آغاز به کار کرد، یعنی زمانیکه شرکتهای پوشاک تایوانی و چینی بهخاطر نزدیکی لسوتو به جادهها و بنادر آفریقای جنوبی، و نیز بهخاطر تمهیدات تجاری مطلوب پیشنهادی از سوی دولت، جذب همکاری با این کشور شدند. گروه نین هسینگ یکی از بزرگترین تأمینکنندگان لیوایز است.
اکثریت (حدود ۸۰ درصد) کارگران پوشاک در لسوتو زن هستند. زنانْ نانآور بسیاری از خانههای این کشورند و معمولاً خانوادۀ گسترده۲ را نیز تأمین میکنند. از زمانی که کارخانهها در ماسرو تأسیس شده، تعداد زنان شاغل در لسوتو دو برابر شده است. اما صنعت پوشاک، برخلاف وعدههای نخستینش، منجر به رهایی و استقلال مالی زنان نشده است. اکثر زنانی که پارسال در لسوتو با آنها مصاحبه کردم حقوق ماهانهشان کمتر از قیمت یک شلوار جین لیوایز بود، یعنی حدود ۶۰ پوند. اما باز همین هم برای خیلیها کاچی به از هیچی است.
بابی استا ماریا، پژوهشگر ارشد مرکز منابع حقوق بشر و کسبوکار، میگوید «نهایتاً کارگرانِ پوشاک در سرتاسر دنیا به این دلیل مورد ستم قرار میگیرند و به حاشیه رانده میشوند که زناند. کارهای کمدرآمد، یدی و بینیاز از مهارت را عمدتاً زنان انجام میدهند و تقریباً در تمام دنیا مرداناند که بالاسر آنها در جایگاه قدرتاند. برندها از این رویه و کاهش هزینههای تولید منتفع میشوند، چون میدانند زنان برای تأمین خانوادههایشان کارهای کمدرآمد را هم میپذیرند».
الگوی تولید پرسرعت در صنعت مد فشاری بیامان برای تولید بیشتر با هزینۀ کمتر میآورد. بار سنگین این امر بر دوش تأمینکنندگان در فقیرترین کشورهای دنیا میافتد، چون در این کشورها بیکاری زیاد است و استانداردهای چندانی در بحث حقوق بشر و کار اعمال نمیشود. حالا هم که برندها در تلاش و تقلا برای بازیابی سود ازدسترفته بر اثر همهگیری ویروس کرونا هستند، این فشار بدتر ازقبل میشود.
نوآ میگوید «در ماه مارس که همهگیری آغاز شد، برندها فوراً از پرداخت هزینۀ سفارشاتی که در کارخانهها در دست تولید بود دست برداشتند. حالا هم که همهچیز در حال بازگشایی است، خردهفروشان را میبینیم که انتظار تخفیفهای چشمگیر دارند».
موهاپی میگوید، حتی پیش از شیوع ویروس کرونا، سرپرستان کارخانهها همیشه تحت استرس و فشار بودند تا به اهداف تعیینشدۀ شرکت دست یابند؛ آنها در اکثر موارد دقودلیشان بابت این مسئله را روی زنان خالی میکردند. در خط تولید راه میرفتند و سر زنان فریاد میزدند تا سختتر کار کنند. این فرایند عین انسانیتزدایی بود. او میگوید «با ما بدرفتاری میکردند و فاحشه و سگ خطابمان میکردند. وقتی سفارش بزرگی میرسید، اوضاع بدتر هم میشد».
بیرون از کارخانهها هم لسوتو یکی از بالاترین ارقام تجاوز به عنف و خشونت جنسی در دنیا را دارد و اکثر زنان نسبت به پلیس بیاعتمادند. موهاپی میگوید «داخل کارخانههایمان زنان گزارش نمیدادند، چون مدیران اهمیتی نمیدادند و درضمن زنان میدیدند سرنوشت کسانی مثل من که اعتراض کنند چیست. اعضای دابلیو.آر.سی اولین کسانی بودند که از ما پرسیدند ماجرا چیست و پای حرفمان نشستند».
بهار ۲۰۱۸، ستلیل نتلهاکانا تازه از آفریقای جنوبی مدرک کارشناسی ارشد گرفته بود که از دابلیو.آر.سی با او تماس گرفتند و پیشنهاد شغلی پژوهشی دادند. شرح وظایف اولیۀ نتلهاکانا ربطی به بحث آزار جنسی نداشت. گروه نین هسینگ اخیراً اتحادیههای کارگری را از کارخانههایشان بیرون کرده بودند و دابلیو.آر.سی نگران این بود که پشت درهای بسته قانونشکنیهایی در بحث دستمزد، سلامت و ایمنی کارگران صورت بگیرد.
نتلهاکانا میگوید «مصاحبههای بینام زیادی را در خارج از کارخانهها ترتیب دادیم و ساعتها مشغول پرسیدن سؤالاتی دربارۀ دستمزد و خروجیهای اضطراری ساختمانها بودیم. سپس همینطور در آخر مصاحبه از زنان میپرسیدیم مشکل اصلیشان در محل کار چیست. آنوقت بود که لب به گلایه از سرپرستانشان باز میکردند». او فوراً متوجه شد که این موارد استثنا نیستند. «هر کس که داخل کارخانهها پا میگذاشت همان حرفها را میزد».
نتلهاکانا و یکی از مردان همکارش تمرکزشان را تقریباً بهطور کامل روی مسئلۀ خشونت جنسی در کارخانههای تأمینکنندۀ لیوایز گذاشتند. او میگوید «ببینید، من هم زنی اهل لسوتو هستم. همۀ ما در محل کار مورد آزار و پیشنهادات بیشرمانه قرار گرفتهایم، اما چیزی که این زنان به من میگفتند ابعاد جدیدی داشت». خیلی از زنان قبلاً هیچگاه از مصائبشان حرف نزده بودند. برخی از آنها به نتلهاکانا میگفتند از سرپرستانشان ایدز گرفتهاند. او میگوید «رویارویی با آن میزان از تروما و درد واقعاً دشوار بود. هر روز و هر روز دلمان میشکست».
کابلو سلو یکی از زنانی است که در اوایل سال ۲۰۱۹ با نتلهاکانا صحبت کرد. سلو در سال ۲۰۱۸ به شهر ماسرو مهاجرت کرد و سه کودک صغیر و مادر پیرش را تنها گذاشت تا بتواند با دستمزدش آنها را تأمین کند. پس از ماهها جستوجوی کار، سرانجام پیشنهاد قرارداد کوتاهمدتی از یکی از کارخانههای نین هسینگ دریافت کرد. کار پیشنهادی این بود که شلوارهای جین لیوایز را درون جعبههایی بستهبندی کند. وقتی در مرکز شهر ماسرو با او دیدار کردم، به من گفت «واقعاً کار سختی بود؛ باید روزی دستکم نود جعبه شلوار جین بستهبندی میکردیم. واقعاً سنگین بود». با نزدیکشدن تاریخ انقضای قرارداد سلو، سرپرستش در کارخانه به او پیشنهادهای بیشرمانه میداد و شبها تا خانه دنبالش میرفت.
سلو معاملۀ پیشنهادی او را میفهمید. اگر به رابطۀ جنسی تن دهد، شغلی دائمی و شرایط کاری بهتری به او خواهد رسید. بهآرامی به من گفت «همهاش به این فکر میکردم که باید سه فرزند و مادرم را تأمین کنم. به پیشنهادش تن دادم و به شغلم رسیدم، اما از خودم خجالت میکشم. او هنوز آزارم میدهد. هنوز از من انتظار دارد هر کاری دلش میخواهد انجام دهم».
در لسوتو، با ده زن شاغل در کارخانههای تولیدکنندۀ جین برای لیوایز
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را انی کلی نوشته و در تاریخ ۲۰ اوت ۲۰۲۰ با عنوان «Fashion’s dirty secret: how sexual assault took hold in jeans factories» در وبسایت گاردین منتشر شده است. و برای نخستین بار با عنوان «تعرض جنسی چگونه در کارخانههای تولید شلوار جین پا گرفت» در پروندۀ اختصاصی هفدهمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۷مرداد ۱۴۰۰با همان عنوان منتشر کرده است.
•• انی کلی (Annie Kelly) خبرنگاری است که دربارۀ حقوق بشر برای گاردین مینویسد و تا کنون جوایز متعددی برنده شده است. او ویراستاری مجموعۀ «نگاهی دقیقتر به بردهداری نوین» از گاردین را به عهده دارد.
••• نام کارگران در این نوشتار عوض شده است.
••• آنچه خواندید بخشی است از پروندهٔ «بُکشوبپوش» که در شمارهٔ هفدهم فصلنامهٔ ترجمان منتشر شده است. برای خواندن مطالب دیگر این پرونده میتوانید شمارۀ هفدهم فصلنامهٔ ترجمان را از فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی www.tarjomaan.shop بخرید. همچنین برای بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر و حمایت از ما میتوانید اشتراک فصلنامهٔ ترجمان را با تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان خریداری کنید.
[۱] Workers Rights Consortium
[۲] برخلاف خانوادۀ هستهای که شامل زن و شوهر و فرزندانشان است، خانوادۀ گسترده مادربزرگها و پدربزرگها و اعقابشان را نیز در بر میگیرد [مترجم].