گاوین توکر،سایکی— ایزابل میخواست از دردی که سالها با آن زیسته بود خلاص شود. نمیدانست پس از مرگ چه چیزی در انتظارش است، ولی میدانست هرچه باشد از زندگی حالایش بهتر است. چند ساعت بعد، و پس از اینکه شوهرش او را میان قوطیهای خالی قرص و یک بطری ودکا پیدا کرده، من آماده میشوم تا او را در اورژانس ارزیابی کنم.
از پروندۀ او درمییابم که ایزابل یک سال است بهخاطر افسردگی با یک گروه سلامت روانی در ارتباط بوده است. در جلسۀ نخست، دراینباره صحبت کرده بودند که ایزابل برای غلبه بر احساساتش به طرز نگرانکنندهای به مصرف بیرویۀ الکل روی میآورد، ولی در جلسات آتی دیگر اشارهای به آن نکرده بودند. همچنین میبینم که او هفتۀ پیش نیز وقت معاینه داشته تا دوز داروی ضدافسردگیاش را بیشتر کنند و نتیجۀ ارزیابی روانی او را نیز تغییر دادهاند. قسمت مربوط به خطر خودکشی را بررسی میکنم: کم.
پاک غمگین میشوم. «کم» چیزی دربارۀ ایزابل آشکار نمیکند و توضیح نمیدهد که چرا ایزابل سعی کرده جان خودش را بگیرد. «کم» نهتنها کمکی به من نکرد بلکه من را بیشتر سردرگم کرد.
امروزه و در بسیاری از نقاط جهان، هر بیماری که از متخصصان سلامت روان کمک بگیرد، در همان جلسۀ نخست خطر خودکشی را در او ارزیابی میکنند. اگر نزد متخصص دیگری برود، مثلاً در بخش اورژانس، آن متخصص دوباره او را معاینه میکند. برایناساس، بیمار معمولاً در یکی از این چهار رده قرار میگیرد: بدون خطر خودکشی، خطر کم، خطر متوسط، خطر زیاد.
مشکل اینجاست که این دستهبندیها، در پیشبینی مرگ بیمار بر اثرِ خودکشی بسیار ضعیف عمل میکنند. پژوهشها نشان میدهند ۸۵درصد افرادی که همزمان با دریافت خدمات سلامت روان با خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند، در آخرین ارزیابی، در دستۀ «بدون خطر» یا «خطر کم» قرار گرفتهاند و فقط ۵/۵درصد از کسانی که در دستهبندی «خطر زیاد» بودهاند با خودکشی جانشان را از دست دادهاند. اکنون، نظر قاطع کارشناسان بر این است که نباید از ابزارهای «دستهبندیمحورِ» ارزیابی خطر برای اتخاذ تصمیمهای بالینی، نظیر بستری کردن یا نکردن بیمار استفاده کرد.
بااینحال، اکثر مراکز خدمات سلامت روان در بریتانیا (۸۵درصد از آنها) از این نوع ارزیابی خطر خودکشی استفاده میکنند. این رویکرد در سایر کشورها، ازجمله ایالات متحده نیز رایج است. دلیل عمدۀ آن این است که استفاده از این روش سریع و سرراست است: فقط کافی است چند تیک بزنید (البته معمولاً در انتها یک بخشِ توضیحات نیز دارد که آن هم الزامی نیست). علاوهبراین، این دستهبندیهایِ ساده کارِ جمعآوری دادهها را برای مقاصد پژوهشی نیز آسانتر میکند. ولی وقتی این ابزار دقت لازم را ندارد و درنتیجه کمکی به بیمار یا انتقال اطلاعات میان درمانگران نمیکند، سرعت و راحتی آن چندان به کار نمیآید.
مشکل اینجاست که ابزارهای دستهبندیمحورِ ارزیابی خطر بیش از آنچه باید بر عوامل خطرزا در سطح کل جامعه متکی هستند و شرایط فردی را کمتر در نظر میگیرند. این ابزارها برای اینکه تصمیم بگیرند خطر خودکشی در فرد زیاد یا کم است و به چه میزان مراقبت نیاز دارد، عواملی کلی نظیر سن و بیکاری او را در نظر میگیرند. ولی این جزئیات فردی هستند که مشخص میکنند بیمار چقدر به کمک نیاز دارد و از دست ما چه کاری برای او ساخته است.
خودکشی یک رفتار بسیار پیچیدۀ انسانی است که بیشمار عامل شخصی در آن دخیل است و قطعیت کمی در آن وجود دارد. قراردادن بیمار در این دستهبندیها چه کمکی میتواند بکند وقتی هرروزه بهدلیل بالاوپایینهای زندگی و علایم پُرنوسان بیماری روانی، جایگاه افراد در این دستهبندی تغییر میکند؟ مثلاً اینکه درِ قفسۀ داروها باز بماند یا عزیزی در سانحۀ رانندگی جانش را از دست بدهد، اتفاقهایی تصادفی هستند که میتوانند بر خطر خودکشی فرد تأثیرگذار باشند. علاوهبراینها، عوامل خطرزای خودکشی در سطح کل جامعه عمدتاً احتمال خودکشی فرد در کل عمرش را پیشبینی میکنند، ولی در طب بالینی ما نیاز داریم که دربارۀ روزها و هفتهها و ماههای آتی تصمیم بگیریم. مشکل آخر هم این است که «کم» و «زیاد» صفاتی نسبی هستند: «کم» و «زیاد» در مقایسه با چه چیزی؟ در ابزارهای ارزیابی خطرِ خودکشی هرگز اشارهای به این نشده است.
اما این چالشها نباید ما را به پوچی بکشانند و فکر کنیم برای کاهش خطر خودکشی کاری از دستمان برنمیآید. زیرا همین توجیهی میشود برای ارائۀ خدمات ناکافی و ندیدن حجم انبوهی از مطالعات دربارۀ عوامل خطرزای خودکشی و مداخلاتی که میتوانند چارهساز باشند. برای نمونه، مسمومیت حاد با الکل خطر اقدام به خودکشی را بیش از شش برابر افزایش میدهد. فهم این نکته منجر میشود تا درمانگران در ارزیابیهایشان تمرکز خود را صرفاً بر اعتیاد مزمن بیمار به الکل نگذارند و دربارۀ مصرف بسیار زیاد الکل در موقعیتهای خاصی در چندوقت گذشته نیز سوالاتی بپرسند. همین مسئله فرصتهایی برای یاریرساندن به بیمارانِ سوءمصرف الکل فراهم میآورد، امری که براساس پژوهشها موجب کاهش نرخ خودکشی میشود.
ما به چهارچوبی متفاوت برای فهم خطر خودکشی نیازمندیم. چهارچوبی که فرمولبندی خطر خودکشی برای هر شخص را در قالب عبارات مشروح بیان کند. در سال ۲۰۱۶ میلادی، سه متخصص بالینی آمریکایی، آنتونی پیسانی و دانیل موری و مورتون سیلورمن، نسخهای جامع از چنین چهارچوبی ارائه دادند. طرح پیشنهادی آنها ارزیابی خطر خودکشی را فرمولبندی میکند و به جای اینکه بیمار را صرفاً در یکی از دستهبندیهای کم و متوسط و زیاد طبقهبندی کند، یک نقشۀ راه کاملاً شخصی ایجاد میکند که کاملاً درفرایند ارزیابی ادغام شده است. این چهارچوب جدید به جای اینکه بپرسد میزان خطر چقدر است؟، میپرسد عوامل خطرزا کداماند و ما چه کاری از دستمان برمیآید؟ نکتۀ کلیدی این است که خود بیماران نیز در فرایند کشف این عوامل خطرزا و چارهاندیشی دربارۀ آن دخالت داده میشوند. این کار مثالی عالی از «تولید مشترک» است که آکادمی سلطنتی رواندرمانی در گزارش سال ۲۰۲۰ دربارۀ خودکشی و خودزنی پیشنهاد داده است.
در این رویکرد، درمانگر اطلاعاتی از خود بیمار و پروندۀ او جمعآوری میکند تا چهار جنبه از خطر را تعیین کند:
یک: موقعیت خطر. این بخش هنوز هم دستهبندیمحور است (کم، متوسط، زیاد) ولی با این تفاوت که درمانگر باید مشخص کند بیمار در مقایسه با چه کسانی
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را گاوین توکر نوشته و در تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۲۱ با عنوان «What working in emergency care taught me about suicide risk» در وبسایت سایکی منتشر شده است. و وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ با عنوان «خودکشی را نمیشود دستهبندی کرد» و ترجمۀ محمدحسن شریفیان منتشر کرده است.
•• گاوین توکر (Gavin Tucker) کارآموز رواندرمانگری در برنامۀ آموزشی مادزلی لندن است و اولین کتاب او با عنوان راهنمای معاینۀ رواندرمانگری (A Guide to Psychiatric Examination) سال ۲۰۲۱ به چاپ رسیده است.
••• آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان ترجمه شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی www.tarjomaan.shop مراجعه کنید.