پُل ماسگریو، فارن پالیسی— موضوع نشتِ آزمایشگاهی این اواخر خیلی داغ شده است. من، بهعنوان متخصص علوم سیاسی، نمیتوانم با قاطعیت بگویم که طبق شواهد آیا کووید ۱۹ بهطور طبیعی پدید آمده یا حاصل فرایندهای آزمایشگاهی است (اگرچه بسیاری از کارشناسان بهشدت با این ایده مخالفاند). بااینحال همچنان، بهعنوان متخصص علوم سیاسی، معتقدم تفکر جدی دربارۀ «نشتِ آزمایشگاهی» و آسیبهای احتمالی ناشی از آن، در رشتۀ خودمان، میتواند برای این رشته درسهایی بههمراه داشته باشد.
نشتِ آزمایشگاهی در علوم سیاسی، تا حدی، آدم را یاد مفهوم جامعهشناس دیوانه میاندازد. بااینحال، اگر افراد دانشگاهی را به چشم ایدهپردازانی حرفهای ببینید که قصدشان دوامآوردن در محیطی خصمانه است، راحتتر متقاعد میشوید که ایدهها و یافتههای علمی میتوانند از دنیای پر از ظرافت و احتیاط سمینارهای علمی خارج شده و آن بیرون شکل عوض کنند و حتی بدل به تهدید شوند. با نگاه به اهمیت موضوعاتی که در این رشته مورد بررسی قرار میگیرد، از جنگ هستهای گرفته تا اقتصاد بینالملل، دمکراتیزهکردن جوامع و نسلکشی، درمییابیم که درزکردن ایدهای اشتباه به بیرون میتواند چه عواقب خطرناکی برای دنیا در پی داشته باشد، کما اینکه چنین اتفاقی قبلاً هم رخ داده است.
محیطهای دانشگاهی، بهطور تکاملی، فضای چالشبرانگیزی را فراهم میکنند که ایدهها در آن خود را سازگار میکنند تا باقی بمانند. فرایند توسعه و آزمون نظریههای علمی، در مقام مقایسه، همچون آنچه در دستکاریهای ژنتیکِ کارکردزا۱ اتفاق میافتد، به این سازوکار سرعت میبخشد. ایدهای علمی برای اینکه بتواند از مرحلۀ داوری همتایان جان سالم به در ببرد یا باید بیشازحد خوششانس باشد و یا، به احتمال بیشتر، از ابتدا طوری طراحی شود که بتواند از دست پادتنهای فضای دانشگاهی (ایرادگیریهای این داوران) فرار کند. بااینحساب، ایدههایی که مطرح میشوند یا چنان بهدردنخورند که خودبهخود از دور خارج میشوند، یا طوری بهینه شدهاند که بتوانند، در مسیری کمترخصمانه، به رشد خود ادامه دهند.
اندیشکدهها و مجلاتی مثل آتلانتیک (یا فارن پالیسی) را میتوان به بازار ترهباری تشبیه کرد که ایدههای تازه و جسورانه، در آنجا، به گروههای اجتماعی جدید و آسیبپذیر معرفی میشوند. اگرچه خیلیها معتقدند که تأثیر علوماجتماعی رو به کاهش است و برخی نویسندگان هم از این موضوع ابراز تأسف میکنند، اما همهگیرشدن ایدههایی که پیش از این متعلق به محیطهای دانشگاهی بودند، ایدههایی مثل درهمتنیدگی۲ و استفاده از علوماجتماعیِ کمّی برای شکلدهی مجدد به کارزارهای انتخاباتی، نشان میدهد که نهتنها ایدهها از محیط دانشگاه به سایر محیطها منتقل میشوند، بلکه این ایدهها بعد از انتقال ممکن است تازه شکوفا شوند. این موضوع تازگی ندارد: پیش از این هم خیلی از اصطلاحات مربوط به رشتههای مختلف از محدودۀ کارهای دانشگاهی به بیرون درز کردهاند، اصطلاحاتی مثل «ایگو» از روانکاوی، «بقای اصلح» از نظریۀ تکامل و «بازار آزاد» و مارکسیسم از رشتۀ اقتصاد.
فرضیۀ «برخورد تمدنها» مثال خوبی است از یکی از مخربترین نشتهای آزمایشگاهی در تاریخ رشتۀ علوم سیاسی. یکی از پژوهشگران دانشگاه هاروارد، به نام ساموئل پی هانتینگتون، در سال ۱۹۹۳ مقالهاش با نام «برخورد تمدنها؟» (به علامت سؤال توجه کنید، که البته در نسخههای بعدی از نام مقاله حذف شد) را در مجلۀ فارِن افِیرز منتشر کرد و، در آن، فرضیهای جسورانه و ساده را دربارۀ روند جهان پس از جنگ سرد مطرح کرد: «فرهنگ منشأ اصلی مناقشات و اختلافات بزرگ میان انسانها خواهد بود. ... برخورد تمدنها بر سیاست جهان سایه خواهد انداخت. خطوط شکاف میان تمدنها، در آینده، به خط مقدم نبرد بین آنها تبدیل خواهد شد».
رسالۀ هانتینگتون حدسی بر مبنای مطالعات تجربی دقیق نبود، بلکه تفکری بود که، بر مبنای چند مثال معاصر و دردسترس، به آینده نگاه میکرد. خیلی از مقالههای دانشگاهی که میخواستند فرضیۀ هانتینگتون را بیازمایند و، با این کار، مخالفت خود را نشان دهند نیز در همین تله گرفتار شدند، مقالههایی که سعی داشتند غلطبودن فرضیۀ هانتینگتون را اثبات کنند و، گاه، آزمونهایشان هم بسیار تأثیرگذار بود. اما فرضیۀ هانتینگتون را نمیشد صرفاً با ارائۀ چند مورد از حقایق رد کرد. این فرضیه آمادۀ رشد و شکوفایی در فضای عمومی بود، جایی بهدور از محدودیتهایی چون نیاز به انطباق با واقعیتهای تجربی.
درواقع، به نظر میرسد که در پروژۀ سیاسی بزرگترِ هانتینگتون، معمولاً، حقایق موضوعی فرعی به شمار میروند. هانتینگتون، در ادامهٔ مقالهاش، کتابی نوشت به نام برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی۳. او، در این کتاب، آنچه را که بهعنوان سناریوی محتمل در ذهن داشت تصویر کرد تا بحث روشن شود: مناقشۀ چین و آمریکا بر سر ویتنام منجر به جنگ جهانی سوم و جنگی نژادی خواهد شد که، بر اثر آن، اروپا و ایالاتمتحده نابود میشوند و، همزمان، هند تلاش میکند «جهان را در راستای اصول هندو تغییر شکل دهد».
این کتاب نهتنها باعث نشد هانتینگتون از چشم مردم بیفتد، بلکه حتی او را مشهورتر هم کرد. بهویژه، بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، ادعای او مبنی بر اینکه «مرزهای اسلام خونین است» تازه برای مخاطب عام باورپذیر شد. تاجایی که، در سال ۲۰۱۱، دیوید بروکس، ستوننویس نیویورک تایمز، هانتینگتون را بهعنوان «یکی از بزرگترین دانشمندان علوم سیاسی» مورد ستایش قرار میدهد. هرچند درنهایت در آن نوشته چنین نتیجه میگیرد که فرضیۀ «برخورد» هانتینگتون اشتباه بوده است، اما حتی این کار را هم با نهایت ملاطفت انجام میدهد: «اینها را نگفتم که هانتینگتون بزرگ را خراب کنم. هنوز هم ممکن است اثبات شود که حق با او بوده است».
نمونهای دیگر، ایدۀ مدیریتکردن رقابت ابرقدرتها با استفاده از نظریۀ بازی است. طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دانشمندان علوم سیاسی و همتایانشان در علم اقتصاد و سایر رشتهها سعی داشتند از ابزارهای نظریۀ بازی، که آن موقع جدید محسوب میشد، استفاده کنند تا روابط بین ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی را مدلسازی کنند و، بهاینترتیب، جنگ سرد را درک کنند. آنها، در نمونههای اول خود، مذاکرات و رویاروییهای طرفین را تقلیل میدادند به ماتریسهای نتایج و استراتژیهای ساده با اسمهایی مثل دوراهی زندانی، جوجه و شکار گوزن۴.
خیلی کار جذابی بود. اینکه چند فرض ساده دربارۀ خواستههای طرفین بازی تعیین کنی، مشخص کنی که برای رسیدن به این خواستهها از چه استراتژیهایی میتوانند استفاده کنند؛ فرض بگیری که هر کدام از طرفین بازی آنچه را بازیگران دیگر میدانند میداند؛ و محاسبه کنی که آنها، برای انتخاب استراتژی خود، حواسشان به تصمیماتی که سایر بازیگران برای بیشینهکردن رفاه خود میگیرند هست. بفرمایید! استراتژی علمی ما آماده است.
مسخرهکردن این رویکرد آسانتر از چیزی است که فکرش را بکنید. این فرضهای ساده فقط در داخل مرزهای نظری خودشان بهخوبی جواب میدهند. من هر ترم (قبل از اینکه دنیا گرفتار همهگیری شود)، با کمک دانشجویانم در مقطع کارشناسی، این بازیهای پایه را بهصورت حضوری شبیهسازی میکردم تا به دانشجویان نشان دهم تغییر در قوانین بازی میتواند بر تمایل بازیگران به همکاری تأثیر بگذارد. این یافته در دورههای مختلف آزمایشهای علمی بهخوبی اثبات شده است.
اما همچنان فاصلۀ زیادی است بین این یافتههای عمومی و کلی، و باور به اینکه چنین ایدههای سادهای، بدون مقدار زیادی پالایشهای اضافی، میتواند رفتار سازمانهای پیچیده را جهتدهی کند. در روابط بینالملل، استراتژیهای مشخصی که میتوان از آنها استفاده کرد بسیار گستردهاند (و استراتژیهای جدید هم به آن اضافه میشود)، ریسکهای موجود در هر رقابت را نمیتوان دقیقاً شناسایی کرد، بازیگران انگیزه دارند تا آنچه را میدانند از طرفین دیگر مخفی کنند و، شاید مهمتر از همۀ اینها، بازیگران طی این بازی بارها و بارها بر هم تأثیر متقابل میگذارند. حتی در بازی دوراهی زندانی -که، در آن، همکاری استراتژی احمقانهای محسوب میشود- همینکه، بهجای یکبار، چندبار بازی را تکرار کنیم میتواند همکاری را به نقطۀ تعادل بازی تبدیل کند.
بااینحال، در آن زمان گرایش کلیِ گروهی خاص و تأثیرگذار در رشتۀ علوم اجتماعی این بود که میخواستند باور کنند که نظریۀ بازی (البته اگر بخواهیم منصف باشیم، در حالتی پیچیدهتر از آنچه گفتیم) نهتنها میتواند بینش خوبی نسبت به ماهیت امور جهان به ما بدهد، بلکه میتواند توصیههای مشخصی را در زمینۀ سیاست خارجی، در طول جنگ سرد، برای آمریکا ارائه کند. نظریهپرداز بازی، توماس شلینگ، در کتابهای تأثیرگذارش مثل استراتژیِ مناقشه۵ و تسلیحات و نفوذ۶ از همین ابزارها استفاده کرد تا نشان دهد بهآسانی میتوان جنگ سرد را مدیریت کرد؛ جنگ سرد بدهبستانی است که اگر خطرات آن با آرامش، منطق و قاطعیت فرماندهی شود، تقابلهای مختلف موجود در آن، از مسئلۀ تنگۀ تایوان گرفته تا دیوار برلین، به موضوعاتی قابلفهم و قابلفتح تبدیل میشوند.
هیچکدام از این ایدهها، تا زمانی که در محدودۀ آزمایشگاه باقی بمانند، خطرساز نخواهند بود. اما این رویکردها خیلی زود از روی دیوارهای دانشگاه هاروارد و اندیشکدۀ رَند کورپ بیرون پریدند و وارد کاخ سفید و جامعۀ سیاسی شدند. دولت کِندی جولانگاه دانشگاهیان بود و پنتاگون هم، در زمان وزارت دفاع رابرت مکنامارا، به مرکز گسترش ایدههای خِرَدگرایانه تبدیل شده بود. رئیسجمهور جان اِف کندی و همکارانش بهشدت به توصیههای شلینگ تکیه میکردند. نفوذ شلینگ حتی تا حد انجام بازیهای جنگی با سیاستگذاران سطح بالا در کمپدیوید هم گسترش پیدا کرد.
نظریهها فقط در چهارچوب مفروضاتشان درست هستند. جنگ سرد هرگز آنقدری که شلینگ تبلیغ میکرد پایدار یا ساده نبود. در دنیای واقعی و فرسنگها دورتر از دنیای دانشِ بینقص و ریسکهای کاملاً پیشبینیشدهای که شلینگ خوابش را میدید، خطاها و برداشتهای نادرست از حد انتظار فراتر رفتند، بهویژه، در موضوع بحران موشکی کوبا که بعدها معلوم شد حتی از چیزی که آنموقع بهنظر میرسید هم خطرناکتر است. سازمانهای متولی سلاحهای هستهای دچار حادثههای متعددی شدند و تا یک قدمی فاجعه پیش رفتند، درحالیکه، دولت ایالاتمتحده همچنان اثرات بالقوۀ جنگ هستهای را دستِکم میگرفت. حتی در همان بازیهای جنگیِ شلینگ هم معلوم شد که سیاستگذاران تنشها را، بسیار کمتر از حدی که در نظریههای شلینگ توصیه میشود، جدی میگیرند.
رهبران ابرقدرتها انسانهایی سستعنصر و اهل اشتباه بودند و نه اَبَرانسانهایی با توانایی مدیریت ریسک. وقتی در سال ۱۹۷۳ شوروی و
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را پُل ماسگریو نوشته و در تاریخ ۳ ژوئیۀ ۲۰۲۱ با عنوان «Political Science Has Its Own Lab Leaks» در وبسایت فارن پالیسی منتشر شده است. و برای نخستینبار با عنوان «علوم سیاسی هم ‘نشتِ آزمایشگاهی’ دارد» در بیستویکمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ بابک حافظی منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰با همان عنوان منتشر کرده است.
•• پُل ماسگریو (Paul Musgrave) استاد علوم سیاسی دانشگاه ماساچوست و کارشناس سیاست خارجی آمریکاست. یادداشتهای ماسگریو در نشریات مختلفی مثل نیویورک تایمز و واشنگتن پست منتشر شده است.
gain-of-function [۱]
intersectionality [۲]
The Clash of Civilizations and the Remaking of World Order [۳]
Prisoner’s Dilemma, Chicken [۴] وStag Hunt نام تعدادی از سناریوها و بازیهای ابتدایی در نظریۀ بازی است [مترجم].
The Strategy of Conflict [۵]
Arms and Influence [۶]
How Reason Almost Lost Its Mind [۷]
Democratic Peace: A Political Biography [۸]
Viral [۹]: منظور از وایرال اول ویروس به معنای حقیقی آن و منظور از وایرال دوم ایدههایی است که بهسرعت در فضای عمومی و بین مردم منتشر میشود [مترجم].