جکسون لیرز، لندن ریویو آو بوکز — ماجرای سیگار در ایالات متحده، معمولاً، بهصورت کشمکش میان دانشمندان و کنشگران قهرمان، از یک سو، و مدیران دروغگوی صنعت دخانیات، از سوی دیگر، روایت میشود. در این نبرد، دستۀ اول میجنگد تا حقیقت را به گوش مردم برساند و دستۀ دوم در تلاش است تا در کنگره نفوذ کند. سرانجام، حقیقت و سلامت پیروز میشود. ولی سارا میلوف در کتاب سیگار: تاریخچۀ سیاسی۱ روایت جالبتر و پیچیدهتری ارائه میکند. او نشان میدهد فراز و فرود سیگار در آمریکا با گذر این کشور از دولتی مشارکتی۲ -که براساس نیودیل شکل گرفته بود- به دولت کاملاً نئولیبرال کنونی درهم آمیخته است. در این میان، پیشرفت مهم در سلامت عمومی حاصل تحرکبخشی به یک چشمانداز اجتماعی سفتوسخت بود. بنابراین، ماجرا صرفاً قهرمان و ضدقهرمان نبود.
افول دنیای پردودِ اواسط قرن بیستم چندان تأسفبرانگیز نیست. کارزار ضدسیگار در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ منجر به محیطهای کاری سالمتری شد، ولی استدلالهایی که ما را به اینجا رساندند بیشترشان نئولیبرالی بودند. اصلاحطلبان میگفتند غیرسیگاریها کمتر بیمار میشوند و نیاز به استراحت کمتری دارند؛ آنها بهندرت سیگارکشیدن را موضوعی در سلامت عمومی میدانستند که به طبقه، نابرابری نژادی، تحصیلات کم و بیکاری مرتبط است. سیگارکشیدن یا نکشیدن صرفاً مسئلۀ اراده، انتخاب و مسئولیتپذیری اخلاقی بود. وقتی بیماری شکست شخصی قلمداد شود، چه نیازی به نظام سلامت عمومی است؟
میلوف میگوید ما اکنون در دنیایی زندگی میکنیم که «فرد سیگاری، تنها، در گوشهای از خیابان میایستد و کشاورز نیز بهتنهایی دربرابر غولهای صنعت سیگار قد علم میکند». (از این جهت، این کشاورزان در کنار کارگران غیرسازمانیافتۀ صنعتی و خدماتی، آزادکارهای با قراردادهای موقت و کارمندان بیمارستانیای قرار میگیرند که در صف اتوبوس صبحگاهی ایستادهاند). میلوف برای توصیف چنین صحنههای ازهمگسیختهای، از استادش، دنیل راجرز که تاریخدانِ متبحری است چنین نقلقول میکند: در اواخر قرن بیستم، دیدگاههایی که برای توضیح تجربیات بشری غنی قملداد میشدند و راجعبه بافت، شرایط اجتماعی، نهادها و تاریخ صحبت میکردند، جای خود را به برداشتهایی از ذات انسان دادند که بر انتخاب، عاملیت، عملکرد و میل متکی بودند». سیگاری منزویای که با شرمساری، آرامآرام، به گوشهای از جامعۀ درستکاران میخزید تجسمبخش «انتخاب، عاملیت، عملکرد و میل» بود. برای توضیح رفتارها هیچ نیازی نبود که به شرایط اجتماعی یا محدودیتهای نهادی متوسل شویم: فرد سیگاری هم مثل بقیه مسئول اعمال خودش بود. خودمختاری روی کار آمده بود. جامعهای که شیفتۀ چنین سادهانگاریهایی شده بود محل مناسبی برای معاملههای مالی جنونآمیز بود.
قرن سیگار بهآرامی شروع شد. پیش از جنگ جهانی اول، بیشتر آمریکاییها نگاه مثبتی به سیگارکشیدن نداشتند. شرکت دخانیات جیمز بیوکَنِن دوک، با قراردادن سیگار در بین فانتزیهای شرقی، پیشگام ایجاد میل در مشتریان بود. ولی پیامد ناخواستۀ این کار این بود که، در ذهن مردم، سیگار و خارجیها -ازجمله ایتالیاییهای خونگرم و تُرکهای سبزهرو- هرچه بیشتر باهم تداعی شوند: ولی اثری از آنگلوساکسونها نبود. اصلاحطلبان بهداشت، که رهبریشان برعهدۀ لوسی پیج گاستون از لیگ ضدسیگار بود، هشدار میدادند که سیگار باعث زنصفتی پسران و مردصفتی دختران میشود؛ جیمز هاروی کلاگ، پادشاه غلات، نگران «تحلیلرفتن زودهنگام غدههای جنسی» در مردان سیگاری بود. صاحبان کسبوکار و اقتصاددانان میگفتند سیگارکشیدن در محیط کار تهدیدی برای بهرهوری است و با آن مخالفت میکردند.
جنگ جهانی اول سیگار را از نماد خارجیها به نشان وطنپرستی بدل کرد. دوک و سایر تولیدکنندگان سیگار ادعا میکردند سربازان «به اندازۀ گلوله به دخانیات نیاز دارند» و اصلاحطلبان اخلاقی باور داشتند سیگارکشیدن سربازان را در برابر فسادهای جدیتری همچون «نوشیدنیهای مستکننده و زنان هرزه» مقاوم میکند. پس از جنگ، تولید سیگار اوج گرفت و سیگارکشیدن بخشی از زندگی روزمره شد. شرکتهای دخانیات، با دستودلبازی، برای تبلیغاتی خرج میکردند که بعضیهایشان زنان را هدف میگرفتند و از این طریق کاری کردند که سیگار برای حالتهای مختلف و بعضاً متناقضی همچون هیجانزدگی، تمرکز، تحریک و آرامش ضروری به نظر برسد. میلوف مینویسد، در اواخر دهۀ ۱۹۲۰، سیگار دستِکم در دنیای نمادین تبلیغات، بهطور همزمان، حکم «نشانه و درمان عصر جدید» را داشت.
سیگار هم برای کشاورزانِ توتون و هم برای تولیدکنندگان سیگار محصول ارزشمندی بود. این شرکتها با تبانی سعی میکردند قیمتها را در مزایدههای توتون کنترل کنند. این مزایدهها حتی به حوزۀ موسیقی محلی آمریکا هم راه یافت (بعدها، در یکی از تبلیغات لاکی استرایک، مجریِ مزایده آواز مبهمی میخوانْد و سپس میگفت: «فروخته شد، آمریکاییها!»). ولی به گفتۀ میلوف، مزایدههای توتون درواقع «نمایشی از رقابت و صحنهآرایی دقیقی از رقابت فرضیای» بودند که شرکتها با آن علیه کشاورزان توطئه میکردند، کشاورزان بیپناهی که منتظر بودند شرکتهای توطئهگر حکم نهایی را دربارۀ ارزش یک سال دسترنج خانوادگیشان بدهند».
شرکتهای دخانیات قیمتها را در زمان حال کنترل میکردند و، برای پایین نگهداشتن قیمت در آینده، کشاورزان را تشویق به تولید مازاد میکردند. کشاورزان میدانستند چه اتفاقی دارد برایشان میافتد، ولی چارهای جز پذیرش پیشنهاد شرکتها نداشتند. در دهۀ ۱۹۲۰، آنها سعی کردند تعاونیهای کشاورزی تشکیل بدهند و، بهاینترتیب، با سیستم مزایده مقابله کنند ولی موفق نشدند.
رکود بزرگْ مشکلات کشاورزان را تشدید کرد و دولت را به کمک فراخواند. برنامۀ شرکتها، در ابتدای نیودیل، منجر به شکلگیری ادارۀ بهبود ملی و ادارۀ تنظیم کشاورزی شد، که هدفشان هماهنگی اقدامات برای جلوگیری از تولید مازاد بود. میلوف میگوید، طرفدارانِ نیودیل معتقد بودند «مشکل کشاورزان و کارکنان، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به هم مرتبط بود، ازدیاد علیرغم کمبود». ولی دولت مشارکتی، آرمانشهری سوسیال دموکراتیک نبود، بلکه متکی به قوانین جیم کرو۳ و همکاری بین حکومت فدرال و گروههای ذینفع، یعنی کشاورزان، صنعتگران و کارکنان اتحادیه، بود. این گروهها زمانی موفق بودند که سازماندهی و انسجام خوبی داشتند و سفیدپوست بودند: کشاورزان توتون این ویژگیها را داشتند و به همین دلیل بود که از سیاستهای کشاورزی نیودیل بیشترین نفع را بردند.
ادارۀ تنظیم کشاورزی به کشاورزان یارانه داد تا زمینهایشان را آیش کنند و، بدینترتیب، با ایجاد کمبود، جلوی افت قیمتها را گرفت. این سیاست یکی از رسواییهای بزرگ سرمایهداری را رقم زد، یعنی ایجاد کمبود در عین فراوانی. به گفتۀ میلوف، این عمل نشاندهندۀ «ساختارهای سخت تصمیمگیری بود که عدۀ زیاد و سازماننیافتهای را فدای عدهای قلیل ولی سازمانیافته میکرد». این نسخه از نیودیل موردپسند آمریکاییهای چپِ امروزی نیست. باوجوداین، دولت مشارکتی توانست با «ارجنهادن به عرق جبین کارگران سفیدپوست» که در مبارزه با شرکتهای دخانیاتی بودند که دارای «قدرت سرمایۀ سازمانیافته» محسوب میشدند، برخی اهداف پوپولیستی را محقق کند. در سال ۱۹۳۵، دیوان عالی هر دو ادارۀ یادشده را مغایر قانون اساسی تشخیص داد و در قانون بازرسی از دخانیات تشکیک کرد، قانونی که هدف آن جلوگیری از سوءاستفاده از سیستم مزایده بود. در این دوران بود که محتکرانی که به آنها «پینهوکر» گفته میشد، ظهور کردند؛ آنها ارزان میخریدند، گران میفروختند و، در این بین، کمی هم سود میکردند. هدف از این قانون بالابردن قیمتها به نفع کشاورزان عادی، محدودکردن فرصتطلبی پینهوکرها و همچنین کنارزدن «حیوانات خانگیِ» انبارها -کشاورزان ثروتمندی که از شرکتهای سیگار مواجب میگرفتند- بود.
ولی اقدامات دیوان عالی امکانِ تنظیمگریِ محصولات کشاورزی را از راههای دیگر ممکن ساخت. در سال ۱۹۳۸، کنگره نسخۀ تغییریافتۀ ادارۀ تنظیم کشاورزی را -که توسط سازمان غذا و دارو ارائه شده بود- تصویب کرد. این کار کشاورزان را قادر ساخت تا در همهپرسیِ سالانه به حمایتهای قیمتی رأی بدهند. این حمایتها، حداقل، قیمت توتون را کنترل میکرد. کشاورزان علیه برنامۀ یارانهای رأی دادند و به تولید مازاد برگشتند -تا سال بعد که شروع جنگ جهانی دوم بازار وسیع اروپا را بست و تقاضا کاهش یافت. در سال ۱۹۳۹، ۹۰ درصد از کشاورزان آمریکایی رأی به کنترل محصول دادند. ولی در ایالات متحده، سربازگیریها بازار جدیدی برای سیگار ایجاد کرده بود، به طوری که شرکت دخانیات آمریکا۴اعلام کرد «لاکی استرایک سبز به جنگ رفته است». پس از جنگ، در دو سوی اقیانوس اطلس، سیگار نماد مصرف دموکراتیک گشته بود و این صنعت بهدنبال گسترش بازار خود بود. اتحادیۀ دخانیات، سازمانی غیرانتفاعی که با حمایت مالی کشاورزان پا گرفته بود، تأثیر زیادی بر سیاستگذاری عمومی داشت؛ رئیس آن، جک هاتسون، هم در حکومت و هم در حلقههای کسبوکار، مدیری زیرک و پرانرژی قلمداد میشد.
اتحادیۀ دخانیات، تحت رهبری هاتسون، برنامۀ فدرال دخانیات را به برنامهای جهانی برای سیگارکشیدن تبدیل کرد. گام اولشان مطمئنشدن از این بود که کنگره سیگار را جزء طرح مارشال قرار میدهد. آمریکا با این کار، در عمل، «به کسی که در قعر چاه بود و نیاز به کمک داشت سیگار تعارف میکرد». ولی همه مشتاق این طرح نبودند: فرانسویها بر سیگار گوالوا۵ تأکید داشتند. ولی هاتسون توانست دخانیات را در برنامۀ غذا برای صلح بگنجاند. با اینکه سخاوتمندی حکومت همۀ کشاورزان توتون را بهرهمند کرد، بیشتر سودش به جیب متمولترینها و سازمانیافتهترینها (و سفیدپوستان) رفت. گروههای ذینفعی همچون فارم بیورو عضویتِ ممتاز داشتند نه انبوه. آنها بدهی خود به حکومت را با سخنگفتن از اجتماع، خانواده، مالکیت خصوصی و کار داوطلبانه پنهان میکردند.
عصر طلایی سیگار دیری نپایید. در اوایل دهۀ ۱۹۵۰، مطالعات آماری رابطۀ بین سیگارکشیدن و سرطان ریه را تأیید میکرد. صنعت دخانیات مجبور شد حالت تهاجمی به خود بگیرد؛ در ژانویۀ ۱۹۵۴، مقالهای با عنوان «سخنی صادقانه با سیگاریها»، با حمایت مالی کمیتۀ تحقیقات صنعت دخانیات، در صدها روزنامه منتشر شد و انتشارش شروع یکدهه تلاش بود برای تشکیک در یافتههای همهگیرشناسی بدون ردکردن مستقیم آنها. در سال ۱۹۶۴، کمیتهای در بهداری کل ارتش ایالات متحده گزارشی در زمینۀ سیگارکشیدن و سلامت منتشر کرد و در آن صریحاً اعلام کرد سیگار میتواند باعث سرطان شود. این مثال روشنی از دولت مشارکتی بود: اینکه گروهی متشکل از متخصصانِ بخشهای خصوصی و عمومی با یکدیگر به اجماعی معتبر برسند. ولی این گزارش، با تأکید بر خطرات یک صنعت که بهخوبی سازماندهی شده است، و با پیشنهاد اینکه روی بستههای سیگار هشدار سلامت درج شود، راه را برای ایدۀ جدیدی از حکومت باز کرد، حکومتی که فضای بیشتری را در اختیار
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را جکسون لیرز نوشته و در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۲۱ با عنوان «Pinhookers and Pets» در وبسایت لندنریویوآوبوکس منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ با عنوان «تاریخ سیاسی سیگار» و ترجمۀ محمدحسن شریفیان منتشر کرده است.
•• جکسون لیرز (Jackson Lears) در دانشگاه راتگرز تدریس میکند و سردبیر نشریۀ رِریتان است. او مشغول به نوشتن تاریخچهای از ارواح حیوانی۱۰ در آمریکاست.
••• آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان تولید شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی www.tarjomaan.shop مراجعه کنید.
[۱] Cigarette: A Political History
[۲] Associational state
[۳] قوانینی که طی قرن نوزدهم و بیستم میلادی در ایالات متحده رواج داشت و به موجب آن در ایالتهای جنوبی، در اماکن عمومی، جداییِ نژادی برقرار بود [مترجم].
[۴] American Tobacco Company
[۵] Gauloises
[۶] Ralph Nader
[۷] new Fairness Doctrine
[۸] Time and motion study
[۹] corporatism
[۱۰] اصطلاحی که جان مینارد کینز برای اشاره به عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر تصمیمات اقتصادی افراد به کار میبرد [مترجم].