دن برگر، پابلیکبوکز — یکبار از شرکتکنندگان کلاسی در یکی از زندانهای واشنگتن پرسیدم که رابطۀ بین سرمایهداری و حبس را چطور توصیف میکنند. یکی از آنها بلافاصله گفت «هر دوتایشان آدم را مجبور به رفت و آمد میکنند». شاید منظورش الزامات مالی حقوقیای بود که علیه بسیاری از افراد به خاطر محکومیتشان تحمیل میشود.۱ شاید هم به هزینههای گزاف مایحتاج زندگی در زندان اشاره میکرد. در ماه ژانویه، زندانیان فلوریدا در اعتراض به وضعیتشان اعلام اعتصاب کردند. آنها از جمله به هزینههای بالای مایحتاج اعتراض داشتند، ۱۷ دلار برای یک بشقاب سوپ و ۱۸ دلار برای تامپون.۲ یا شاید هم به مسافتهایی فکر میکرده است که عزیزانش برای صحبتکردن با او مجبور بودند طی کنند. از وقتی از من خواستهاند این نقد را بنویسم ۵۳ دلار به شرکت مخابراتی سکوروس پرداختهام تا دوستی که در نیویورک محبوس است بتواند با من تماس بگیرد -سه دلار برای فعالسازی بهعلاوۀ ۵۰ دلار سپرده در حسابش برای تماسهای آینده- همچنین ۵۰ دلار به کمپانی جی.پِی، یکی از زیرمجموعههای سکوروس که خودش را معتمدترین نام در تأدیبات مینامد، پرداخت کردم تا بتوانم به افرادی که اینجا در شمال غربی ایالت متحده زندانی هستند ایمیل بزنم. این پول جدا از هزینۀ معمول تمبر و پاکتهایی است که برای حفظ شکلهای قدیمی مکاتبه با دوستانی که به ایمیل دسترسی ندارند، پرداخت میکنم.
اینکه زندانها تقریباً فقط مردم فقیر را زندانی میکنند حقیقتی است آشکار. آنچه کمتر دربارۀ آن بحث شده این است که حبس، مردم -و جوامع- را فقیر نگه میدارد. نظام کیفری آمریکا، اگرچه تماماً به دست دولت اداره میشود، ثروت را از مردمی که کمترین توانایی را برای پرداخت دارند بیرون کشیده و با مجبورکردنِ آنها به پرداخت پولْ آنها را در قبضۀ خود نگه میدارد.۳
مردم اغلب نقش اقتصاد در ایجاد بزرگترین نظام زندانی جهان در آمریکا را بهدرستی تعبیر نمیکنند. بسیاری از مفسران تأکید دارند که مطمئناً چرخ کل این مجموعه حول سود و منفعت میچرخد؛ وگرنه چه دلیلی دارد که کشور اینهمه آدم را برای این مدت طولانی در شرایطی چنان بیرحمانه زندانی کند؟ سرمایهداری در داستان مجازاتهای آمریکایی نقشی محوری دارد؛ البته نه به این خاطر که نظام عدالت کیفری ساختارِ هرمیِ دقیقی دارد. یک بررسی اجمالی از نیم قرن گسترشِ قدرتِ پلیس و زندان نشان میدهد که بدهی، خشونت و زندان به طور عمده در خدمت اهداف سیاسیای بودهاند که بستر نابرابری اقتصادی را عمیقتر کردهاند. سرمایهداری بیش از تولید سود، از فقیرترین سوژههای خود بدبختی تولید میکند.
بههمبافتن بدهی و مجازات اگرچه تاریخی طولانی دارد، از اوایل دهۀ ۱۹۷۰ مسئلۀ اصلی تبدیل شده است به اینکه چگونه این ترکیبْ عدالت کیفری دولت آمریکا را تثبیت کرده است. جکی وانگ در کتاب جدید خود، لقب «سرمایهداری زندانگونه۴» را به این دگرگونی داده است: الگویی سختگیرانه از حاکمیت اقتصادی که رویکردش به اجتماعاتِ شهری سیاهپوستان ترکیبی از تحمیل بدهی و خشونت پلیس است. سرمایهداری زندانگونهْ پلیس، دادستانها و دادگاهها را به طلبکار، اجارهدهنده و جمعکنندۀ بدهیها تبدیل میکند. وانگ نشان میدهد که سرمایهداری از طریق بدهی و وامْ دولتِ مجازاتگر را کامل میکند. برای بسیاری از مردم، بدهی خودش شکلی از مجازات است.
با بررسی این موضوع که چطور قدرت پلیس از طریق تحمیل بدهی و گسترش فناوریهای جدید افزایش مییابد، وانگ میخواهد خوانندگان نقش حبس «در پویایی سرمایهداری» را درک کنند. حکومتهای شهری و ایالتی که خودشان برای تهیۀ سرمایه و پول تحت فشار هستند، خود نیز از جیب مردم فقیر برای پرداخت هزینههایشان استفاده میکنند. از زمان زندانهای مخصوص بدهکاران در آمریکای قرن هفدهم تا تعهدات مالی-کیفریِ پربهره امروز که امکان پرداخت آنها در ورشکستگی وجود ندارد، بدهکاربودن همواره به معنای این بوده است که در معرض قدرت دولت برای مجازات قرار گرفتهاید. یکی از ابزارهای حکومتهای شهری و ایالتی برای حفظ جریان سرمایه غارتکردن افرادی است که در محدودیتهای اقتصادی به سر میبرند و فناوریهای پیشرفته شیوههای بیش از پیش پیچیدهای برای تعقیب طعمههای آنها فراهم کرده است.
باوجوداین، تمرکز دقیق بر ابداعات فناورانۀ علوم مالی و وام، یک دگرگونی عمیقتر را تحتالشعاع قرار میدهد. داستان وانگ درباره بدهی بیشتر درباره جریانهای وسیعتر در سرمایهداری معاصر آمریکایی، یعنی چیزهایی مثل اقتصاد سیاسی شهری صحبت میکند، تا بیعدالتی زندانها.
ایده «سرمایهداری زندانگونه» شیوهای متفاوت برای نامنهادن بر تقارب سرمایهداری و حکومت مجازاتگر پیشنهاد میکند، حکومتی که افراد زیادی را قربانی پلیس و زندان کرده است. دانشمندان و فعالان این عرصه واژههایی را پیشنهاد دادهاند: «حبس همگانی»، که بر رشد سریع حبس از دهه ۱۹۷۰ به بعد تأکید دارد؛ «مجتمعِ صنعتی زندان»، که اغلب به عنوان تمرکز اقتصادی بر کار زندان یا کار تعداد محدودی از زندانهای خصوصی دچار سوءتعبیر شده است؛ «حکومت زندانگونه»، عبارتی ثقیل که بر فُرم دولت تمرکز دارد اما به دگرگونیهای اقتصادیای که تسریع و تسهیلکنندۀ مجازات صنعتیشده است، اشارهای نمیکند.
هیچ عبارت واحدی نمیتواند ادغام پیچیدۀ حکومت، بازیگران خصوصی و فقر را در خود بگنجاند. پدیدهای که ۱۰ میلیون نفری که سالانه در حال رفت و برگشت به زندانهای آمریکا هستند، بیش از ۱.۵ میلیون نفری که روزانه در زندان و دارالتأدیت نگهداری میشوند، ۴.۵ میلیون نفری که در آزادی مشروط یا مجازات تعلیقی هستند، و تعداد بیشماری که توقیف، بازرسی، تهدید و نظارت میشوند، آن را آشکار
پینوشتها:
• این مطلب را دن برگر نوشته است و در تاریخ ۱۷ آگوست ۲۰۱۸ با عنوان «How Prisons Serve Capitalism» در وبسایت پابلیکبوکز منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۹۷ با عنوان «زندانها چگونه به سرمایهداری خدمت میکنند؟» و ترجمۀ امیر قاجارگر منتشر کرده است.
•• دن برگر (Dan Berger) استادیار مطالعات قومی تطبیقی در دانشگاه واشنگتن و نویسنده و ویراستار ۶ کتاب است. از جمله کتاب ملتِ محبوس: سازماندهی زندان سیاهپوستان در دوران حقوق مدنی (Captive Nation: Black Prison Organizing in the Civil Rights Era) آخرین کتاب او بازنگری در جنبش زندان آمریکایی (Rethinking the American Prison Movement) نام دارد که با همکاری توسینت لوسیر نوشته شده است.
[۱] دربارۀ الزامات مالی حقوقی، نگاه کنید به:
Alexes Harris, Pound of Flesh: Monetary Sanctions as Punishment for the Poor (Russell Sage Foundation, 2016)
[۲] این مدعا دربارۀ قیمت یک بشقاب سوپ را میتوان در «فراخوان زندانیان زندان فدرال فلوریدا برای عملیات پوش (اتحاد مردم برای نجات انسانیت) به منظور ارتقای زندگی زندانیان و جوامعی که ما از آنها میآییم» یافت، نامهای سرگشاده از زندانیان فلوریدا که در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱۸ در صفحۀ جری یانلی در میامی نیو تایمز و با عنوان «زندانیان فلوریدا این یکشنبه و در روز مارتین لوترکینگ برای دفاع از حقوق شهروندی خود دست به اعتصاب گسترده میزنند» منتشر شد. سازمان کشف حقایق «پالیتیفکت» در فلوریدا تلاش کرد تا این اتهام را بررسی کند؛ اطلاعات به دست آمده از ادارۀ زندانها حاکی از این بود که قیمتها بسیار پایینتر از قیمتهای اعلام شده است، هرچند این قیمتها نیز بالا به حساب میآمدند. نگاه کنید به مقالۀ «مدعیات دربارۀ قیمتهای بالای زندان، سوپ ۱۷ دلاری و تامپون ۱۸ دلاری» نوشتة آلیسون گریوز، پالیتیفکت فلوریدا، ۲۲ ژانویه ۲۰۱۸.
[۳] دربارۀ هزینههای اجتماعی حبس، نگاه کنید به مطلب «چه کسی میپردازد؟ هزینۀ واقعی حبس برای خانوادهها» که با تلاش مرکز حقوق بشر الا بیکر، بنیاد همه به پیش و بنیاد RAD در سپتامبر ۲۰۱۵منتشر شده است.
[۴] Carceral capitalism
[۵] جیمز فورمن در کتاب برندۀ جایزۀ پولیتزرِ خود، جنگ بر سر اسلحه را به فهرست جنگهای داخلی به هم پیوستهای اضافه میکند که از دهۀ ۱۹۷۰ طبقۀ کارگر شهرنشین و سیاهپوست را هدف گرفتهاند. نگاه کنید به:
Locking Up Our Own: Crime and Punishment in Black America (Farrar, Strauss & Giroux: 2017)
[۶] Freedomways
[۷] جک اودل، «شورشهای جولای و دولت نظامی» در:
Climbin’ Jacob’s Ladder: The Black Freedom Movement Writings of Jack O’Dell, edited by Nikhil Pal Singh (University of California Press, 2010), p. 154
[۸] Who needs the Negro
[۹] به عنوان یک مثال از ایالت واشنگتن، نگاه کنید به توضیحات رئیس زندان والا والا، بابی جِی رای، که در کتاب چارلز استستنی و گابریل تیرنائوئِر آمده است:
Who Rules the Joint? The Changing Political Culture of Maximum-Security Prisons in America (Lexington Books, 1982), p. 81
[۱۰] جان مککوی و اتان هافمن، مادر سیمانی: شرح حالهایی از زندان از والاوالا (انتشارات دانشگاه میسوری، ۱۹۸۱)، صص. ۱۳۴-۱۳۵
[۱۱] Warehouse prison: زندانهایی که به نیازها و مشکلات زندانیان اهمیتی نمیدهند [مترجم].
[۱۲] برای این مطلب نگاه کنید به:
John McCoy and Ethan Hoffman, Concrete Mama: Prison Profiles from Walla Walla (University of Missouri Press, 1981), pp. 134–135
[۱۳] به عنوان مثال، نگاه کنید به:
Elizabeth Hinton, From the War on Poverty to the War on Crime (Harvard University Press, 2016); Heather Ann Thompson, Blood in the Water: The Attica Prison Uprising of 1971 and its Legacy (Pantheon, 2016); Julilly Kohler-Haussman, Getting Tough: Welfare and Imprisonment in 1970s America (Princeton University Press, 2017)
برای مباحث انتقادی دربارۀ این مسائل، نگاه کنید به:
Alessandro De Giorgi, “Five Theses on Mass Incarceration,” Social Justice, vol. 42, no. 2 (2015); Ruth Wilson Gilmore, “The Worrying State of the Anti-Prison Movement,” Social Justiceblog, February 23, 2015; and Orisanmi Burton, “Diluting Radical History: Blood in the Water and the Politics of Erasure,” Abolition, January 26, 2017
[۱۴] میشل چن، «آیا بحران مواد مخدر موجب افزایش میزان زندانیان سفیدپوست میشود؟» مجله نیشن، ۷ مارس ۲۰۱۸