گای لانگورث، تایمز لیترری ساپلمنت — عرف عام۱ از دغدغههای همیشگی فیلسوفان بوده است. من گمان میکنم که همین الان پشت میزی نشستهام و به کلماتی نگاه میکنم که با نوشتنِ من روی صفحه ظاهر میشوند. مشغول نوشتنم چون قول دادهام که خواهم نوشت و انجام ندادنش غلط خواهد بود. این مدعیات روزمره دربارۀ محیط اطراف به انحای گوناگون مورد شک فلسفی قرار گرفتهاند. مثلاً، شاید هیچچیز جز ابری از ذرات در برابر من قرار ندارد. شاید چه صفحهای در برابرِ من بود و چه نبود، تجربۀ من دقیقاً همین میبود که هست. شاید هیچکس بر مبنای حسن و قبحِ پایبندی به قولهایش عمل نمیکند، بلکه تنها بر مبنای لذتهای پیشبینیشده دست به عمل میزند، نظیرِ آنچه از تحسین دیگران به دست میآید. شاید در واقع تأملِ فلسفی سرِ تسلیم در برابر عرف عام فرود نمیآورد.
جِی. اِل. آستین یکی از مدافعان مهم عرف عام بود. فعالیت فلسفی او به واسطۀ جنگ جهانی دوم متوقف شد، زیرا در آن مدت به کار اطلاعاتی مشغول بود. آستین به خاطر این فعالیتها یک نشان امپراطوری بریتانیا، یک صلیبِ جنگ فرانسه و نشان افتخار ارتش امریکا را دریافت کرد. گفته شده است که «نقش او در دقت اطلاعاتیای که در نبرد نرماندی باعث نجات جان بسیاری از انسانها گشت بیش از هر کس دیگر بوده است». او با این امید به کار فلسفی بازگشت که فیلسوفان با هم برای جمعآوری و تحلیلِ احکامِ عرفِ عام همکاری کنند و با این کار همان پیشرفتی را حاصل کنند که در همکاریهای اطلاعاتیِ زمانِ جنگ اتفاق افتاده بود. بصیرت اصلی او این بود که انتقاداتِ به عرفِ عام اغلب مبتنی بر دیدگاههایی اشتباه دربارۀ محتوا و الزامات آن هستند.
در واقع، آستین گمان میکرد که بسیاری از انتقادات به عرف عام مبتنی بر همسانانگاری مواردی است که عرفِ عام از هم جدا میکند و به همین دلیل میتوان از طریق توجه به تمایزهای نسبتاً دقیق عرف عام به آنها پرداخت. با نگاهی به یک مثال، یعنی تمایزهای بین اتفاق و اشتباه، میتوان درکی از این تمایزات به دست آورد:
ما هر کدام یک الاغ داریم که در زمینی مشغول چریدن است. روزی من از الاغ خودم دلزده میشوم. به سمتش میروم، نشانه میگیرم، و آتش؛ حیوان روی زمین میافتد. به سراغ قربانی خود میروم و وحشتزده درمییابم که به الاغ تو شلیک کردهام. من با جسد الاغ به در خانۀ تو میآیم و میگویم -چه؟ «میگم، رفیق، واقعاً متاسفم، من تصادفاً به الاغِ تو شلیک کردهام» یا «اشتباهاً به الاغِ تو شلیک کردهام»؟ یا مثلاً میگویم من میرفتم به الاغِ خودم شلیک کنم، نشانه گرفتم و آتش کردم، اما وقتی داشتم نشانهگیری میکردم، حیوان جابهجا شد و من وحشتزده دیدم که الاغِ تو افتاد. دوباره درِ خانۀ تو- چه میگویم؟ «اشتباهی»؟ یا «تصادفی»؟
آستین به این تمایزها توجه میکرد تا از آنها در بسیاری از حوزههای فلسفی استفاده کند، از همه مشهورتر در دفاع از دیدگاهی عرف عامی از ادراک حسی و در بسط بیانی از شیوههای متفاوتی که ما از زبان استفاده میکنیم.
آستین این کار را در کتابش حس و محسوسات۲ (۱۹۶۲) انجام داد. بر مبنای آن دیدگاه عرفِ عامی که آستین مدافعش بود، تجربههای حسیِ ما -تجربههای دیدن، شنیدن، بوییدن، لمسکردن، چشیدن و نظایر آن- توسطِ بسیاری از چیزهایی که تجربه میکنیم شکل گرفتهاند. علاوه بر چیزی که آستین آن را «نمونههای اشیای خشکِ متوسط اندازه» مینامد، ما، مثلاً، «آدمها، صدایشان، رودخانهها، کوهها، شعلههای آتش، رنگینکمانها، سایهها، تصاویرِ روی پردۀ سینما، تصاویرِ کتابها یا تابلوهای آویخته بر دیوار، بخارات و گازها» را هم تجربه میکنیم. از آنجا که تجربههای ما را چیزهای بسیار مختلفی که تجربه میکنیم شکل میدهند، نمیتوانیم دقیقاً همان تجربه را در غیابِ آنها داشته باشیم. چنین دیدگاهِ عرفِ عامی، وقتی به آن توجه کنیم، به نظر واضح میرسد. اما فیلسوفان انواع مختلفی از استدلالها را به کار بردهاند تا آن را متزلزل کنند و اغلب هم به وهم و توهم متوسل شدهاند. آنها میخواهند از این دیدگاه دفاع کنند که بر مبنای آن تجربههای ما میتوانند همانطور که هستند باشند، مستقل از آنکه اشیایی که ما تجربه میکنیم چگونهاند.
به صفحهای که گمان میکنید اکنون در حال تجربۀ آن هستید توجه کنید. کاملاً ممکن است که توهمی از چنین صفحهای داشته باشید. علاوهبراین، کاملاً ممکن است چنین تجربهای داشته باشید، حتی اگر چنین صفحهای اساساً وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی، شما این صفحه را تجربه نمیکنید. شاید اساساً هیچ چیز را تجربه نمیکنید و تنها به نظرتان میرسد که چیزی را تجربه میکنید. در عوض، برخی فیلسوفان معتقدند
بیان آستین از تنوع شیوههایِ استفاده از زبان، در کتاب چگونگی کار با کلمات۴ از این ایده شروع میشود که
بسیاری از سردرگمیهای فلسفی از یک اشتباه به وجود آمده است: این که چیزهایی را بیانِ مستقیم واقعیات در نظر بگیریم که یا (به شیوههای قابل توجه غیرِ دستوری) بیمعنا هستند یا به مثابۀ چیزی کاملاً متفاوت در نظر گرفته شدهاند. نظر ما دربارۀ هر کدام از این دیدگاهها و پیشنهادها هر چه که باشد ... در این نمیتوان شک کرد که موجب انقلابی در فلسفه خواهند شد.
آستین تمایز مهمی گذاشت میانِ سه نوع از کارهایی که میتوانیم هنگامِ صحبتکردن انجام دهیم. عملِ گفتورزانه۵ تولید گفتهای با معنایی خاص است، عملی که گاهی میتواند بر مبنای محتوایش طبقهبندی شود. اگر قول دهم که برای شام خانه باشم و بعد قول دهم که تا دیروقت کار کنم، اعمال من مصادیقِ دو عملِ گفتورزانۀ متفاوت خواهند بود: یکی با این محتوا که من برای شام خانه خواهم بود و دیگری اینکه من تا دیروقت کار خواهم کرد. عملِ ارتباطی۶ عملی است که نه تنها با محتوا، که با تأثیرش (مثلاً بیانکردن، انذار دادن، قول دادن و غیره) نیز طبقهبندی میشود. اگر من قول دهم که برای شام خانه باشم و بعداً اظهار کنم که برای شام خانه خواهم بود، هر دو مصداقی از یک عمل گفتورزانۀ واحد خواهند بود: هر دو متضمن این محتوا هستند که برای شام خانه خواهم بود. اما این اعمال مصادیقی از اعمالِ ارتباطی متمایزی هستند: یکی تأثیرِ قول دادن دارد و دیگری تأثیرِ اظهار کردن. در نهایت، عمل گفتگویی۷ عملی است که بر مبنای «تأثیری که بر احساسات، افکار یا اعمال شنونده، یا گوینده، یا دیگران، دارد» شناسایی میشود. اگر من هشدار دهم که یخ نازک است و بنابراین عملی ارتباطی انجام دهم، میتوانم تاثیراتِ گفتگوییِ متفاوتی به دست بیاورم: ممکن است کسی را قانع کنم که از آن احتراز کند، یا تشویق کنم که ریسک کند، و نظایر آن.
آستین فکر میکرد که سردرگمیهای فلسفی به این خاطر به وجود میآیند که به این تمایزها، و خصوصاً اهمیتِ عملِ ارتباطی، توجه نمیکنیم. یک مثال از چنین سردرگمیهایی از تلاش برای این به وجود میآید که اظهار کردنِ چیزی را به عنوانِ عملی گفتورزانه و نه ارتباطی در نظر بگیریم، یعنی چیزی که تنها با گفتنِ جملهای معنادار به دست میآید. تنوعِ ظاهریِ کارهایی که ما در گفتار انجام میدهیم ممکن است تنها به معنای تنوع در تأثیراتی باشد که با اظهارِ
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را گای لانگورث نوشته است و در تاریخ ۵ آگوست ۲۰۱۸ با عنوان «J. L. Austin: A return to common sense» در وبسایت تایمز لیترری ساپلمنت منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ با عنوان «جی. ال. آستین میپرسید: با کلمات چه کار میکنیم؟» و ترجمۀ مهدی رعنائی منتشر کرده است.
•• گای لانگورث (Guy Longworth) دانشیار دانشکدۀ فلسفه در دانشگاه واریک است. خوانش فلسفۀ زبان (Reading Philosophy of Language) از کتابهای اوست.
[۱] Common sense
[۲] خواننده توجه دارد که اینجا جان آستینِ فیلسوف عنوان کتابش را، یعنی Sense and Sensibilia، شبیه به رمانِ جِین آستینِ نویسنده، یعنی Sense and Sensibility، انتخاب میکند. چنین لطافتی حیف است که نادیده انگاشته شود [مترجم].
[۳] Sense data
[۴] How to Do Things with Words
[۵] locutionary act
[۶] illocutionary act
[۷] perlocutionary