کایل چایکا،نیویورکر — مارک زاکربرگ هفتۀ گذشته، در کنفرانس تلفنیِ گزارشِ درآمدهای فیسبوک، آیندۀ شرکتش را ترسیم کرد. بخش عمدهای از سود جاری فیسبوک را تبلیغات تأمین میکند و این شبکۀ اجتماعی درحالحاضر ماهیانه حدود سه میلیارد کاربر فعال دارد. اما تصویری که زاکربرگ از آینده ارائه داد نه بر تبلیغات استوار بود، نه بر بزرگترشدنِ کلیِ این شبکۀ اجتماعی، بلکه زاکربرگ گفت هدفش این است که فیسبوک به ایجاد «متاوِرس» کمک کند، متاورس -که شعار روز سیلیکونولی است- تبدیل به مشغولیتی ذهنی شده است برای هر کسی که در تلاش است فناوری دهۀ آینده را پیشبینی کند و از آن منتفع شود. زاکربرگ گفت «پیشبینی میکنم که مردم از مرحلهای که ما را اساساً یک شرکت رسانۀ اجتماعی بدانند گذر خواهند کرد و به مرحلهای میرسند که ما را شرکتی متاورسی تلقی کنند». این گفتۀ زاکربرگ محور مهمی در اطلاعرسانی دربارۀ این غول رسانههای اجتماعی بود، خصوصاً با توجه به این واقعیت که معنای دقیق متاورس، و آنچه از زندگی دیجیتال در آینده خبر میدهد، اصلاً روشن نیست. زاکربرگ، در این مکالمۀ تلفنی، تعریف خاص خودش را ارائه میدهد. زاکربرگ میگوید متاورس «محیطی مجازی است که در آن میتوانید، در کنار افراد دیگر، در فضاهای دیجیتال حضور داشته باشید، اینترنتِ جسمیتیافتهای که بیش از آنکه صرفاً نگاهش کنید داخلش هستید. به باور ما، متاورس جانشین اینترنت موبایل خواهد شد».
درست مثل اصطلاح «فضای سایبر»۱ که توسط داستاننویسی به نام ویلیام گیبسون ابداع شد، عبارت «متاورس» هم خاستگاه ادبی دارد. نیل اِستیوِنسن رمانی دارد به نام اسنو کرش۲ که در سال ۱۹۹۲ نوشته شده است. در این رمان، قهرمان داستان که هیرو نام دارد، و قبلاً برنامهنویس و رانندۀ تحویل پیتزا در پادآرمانشهر لسآنجلس بوده است، خود را در متاورس غرق میکند، «جهانی ساختۀ رایانه، که رایانهاش آن را روی عینک مخصوصش میاندازد و در هدفونش پمپاژ میکند». این جهان پای ثابت دنیای داستانی این کتاب است، جنبهای آشنا از زندگی شخصیتها که، بهنرمی، بین قلمرو فیزیکی و قلمرو مجازی جابهجا میشود.
متاورس استیونسن روی زمینی تاریک و زیر آسمانی تیرهوتار، مثل شبهای بیپایان لاسوگاس، از «استریت»۳ تشکیل شده، خیابانی بیدروپیکر که، در آن، ساختمانها و علامتها «نرمافزارهای مختلفی را که توسط شرکتهای مهم طراحی شدهاند» به نمایش میگذارند. همۀ این شرکتها به نهادی، معروف به «گروه پروتکل چندرسانهای جهانی»، در ازایِ سهمشان از املاک دیجیتال پول میپردازند. کاربران همچنین برای راههای دسترسی هم پول میدهند. کسانی که فقط از پسِ پایانههای عمومی ارزانتر برمیآیند، در متاورس، بهصورت هاشورِ سیاهوسفید نشان داده میشوند.
متاورس خیالی استیونسون احتمالاً آنقدرها هم از آنچه شرکتهای فناوری امروزی در حال توسعهاش هستند دور نیست. تصور کنید، مانند هیرو، عینکی به چشم بزنید (که شاید تولید آکیولسِ متعلق به فیسبوک باشد)، یک آواتار مجازی سهبعدی را کنترل کنید و گشتی در ویترین مغازههای مجازی بزنید، اینها همگی معادلِ متاورسیِ پلتفرمهای مختلفی مانند اینستاگرام (که در مالکیت فیسبوک است)، نتفلیکس، یا بازی ویدئویی «ماینکرفت» هستند. ممکن است با دوستانتان در طبیعت مجازی دور هم جمع شوید و دستهجمعی در سینمای مجازی واحدی فیلم تماشا کنید. زاکربرگ میگوید «اساساً شما قادر خواهید بود هر کاری را که امروز در اینترنت انجام میدهید، در کنار برخی کارها، مانند رقصیدن، که در اینترنتِ امروز معنایی ندارند انجام بدهید». در آینده، ما در فیسبوک قدم میزنیم، در فیسبوک لباس میپوشیم، در فیسبوک مهمانیهای مجازی برگزار میکنیم، یا در قلمروی دیجیتالی فیسبوک، مِلک میخریم. هر فعالیتی در آنچه زمانی دنیای واقعی میپنداشتیم معادلی در متاورس پیدا خواهد کرد، و حاضران این امکان را دارند که برای انجام آنلاینِ آن فعالیتها پول بپردازند. به گفتۀ زاکربرگ، «کالاهای دیجیتال و سازندگان آنها بسیار غولپیکر خواهند شد».
این تغییر رویه همین حالا هم آغاز شده است، البته نه در قلمرو زاکربرگ. بازی ویدئوییِ «زندگی دوم»۴ که در سال ۲۰۰۳ توسط «لیندنلب» منتشر شد دنیایی مجازی خلق کرد که کاربرانِ آن میتوانستند در آن بگردند، برای خودشان ساختمان بسازند، یا برحسب دلار آمریکا یا پول رایجِ بازی، یعنی «دلار لیندن»، زمین بخرند. «روبلوکس»، بازی ویدئوییِ کودکانهای که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، اخیراً به دنیای مسحورکنندهای تحول یافته که، در آن، بازیکنان میتوانند خودشان چیزهایی بسازند و بفروشند، از لباسهای آواتاری گرفته تا تجربیات تعاملی خودشان. روبلوکس، بهجای آنکه فقط بازی واحدی باشد، به پلتفرمی برای چندین بازی تبدیل شد. «فورتنایت»، محصول ۲۰۱۷، از یک بازی آنلاین و رایگانِ بُکُشبُکُشِ چندنفره به فضای پیچیدهتری بدل شد که بازیکنان میتوانند با همکاری هم ساختمان بسازند یا در کنسرت و باقی رویدادهای زندۀ درون بازی شرکت کنند (آریانا گرانده بهتازگی اعلام کرد بهزودی در این فضا کنسرت مجازی اجرا خواهد کرد). بازیکنان فورتنایت «اسکینهای» آواتاری و حرکات یا ژستهای شخصیسازیشدهای را میخرند که آواتارشان میتواند اجرا کند -شاید به خاطر همین باشد که زاکربرگ به رقصیدن اشاره میکند. اگر فقط یک شرکت وجود داشته باشد که برای کسب منفعت از متاورس آمادگی دارد، شرکتِ سازندۀ فورتنایت، یعنی «اپیکگیمز»، است که هم دارای بازار فروش بازی است و هم به فروش موتور بازیسازیِ آنریلانجین میپردازد - آنریلانجین یک نرمافزار طراحی سهبعدی است که در جایجایِ صنعت بازیسازی و پخش آنلاینِ آثار پرجاذبهای مثل سریال تلویزیونی «مندلورین»۵ که برگرفته از «جنگ ستارگان» است مورداستفاده قرار میگیرد. این شرکت آوریلِ امسال اعلام کرد برای تقویت «بینش متاورسیاش» به یک میلیارد دلار تأمین سرمایه نیاز دارد.
قرار نیست هیچ شرکتی بهتنهایی مالک یا ادارهکنندۀ متاورس باشد، بااینحال ایجاد یکپارچگی در آن نیازمند همکاری است. داراییهایی که شخص در متاورس کسب میکند، بهطور نظری، قابلانتقال هستند. حتی میشود آنها را بین پلتفرمهایی که به شرکتهای مختلف تعلق دارند جابهجا کرد. این همگامسازی ممکن است توسط فناوری بلاکچین، مانند رمزارزها و توکنهای غیرقابلمعاوضه۶، امکانپذیر شود که با ثبت و نگهداری تغییرناپذیر سوابقشان شناخته میشوند. اگر از جامعۀ آنلاین بورد ایپ یات کلاب یک آواتارِ انافتی خریده
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب در تاریخ ۵ اوت ۲۰۲۱ با عنوان «Facebook Wants Us to Live in the Metaverse» در وبسایت نیویورکر منتشر شده است و برای نخستین بار با عنوان «چرا فیسبوک میخواهد در متاورس زندگی کنیم؟» در بیستودومین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی ترجمه و منتشر شده است. با ترجمۀ نسیم حسینی منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱با همان عنوان منتشر کرده است.
•• کایل چایکا (Kyle Chayka) نویسندهای آمریکایی است که در نیویورک زندگی میکند و سالهاست دربارۀ سبک زندگی مینیمال تحقیق میکند. نوشتههای او در بسیاری از مطبوعات معتبر مانند نیویورک تایمز، ونیتیفر، گاردین و دیگر جاها به انتشار رسیده است.
cyberspace [۱]
[۲] Snow Crash: این تعبیر اصطلاحاً برای موقعیتی استفاده میشود که کامپیوتر هنگ میکند و تصویر روی مانیتور ثابت میشود [مترجم].
the Street [۳]
Second Life [۴]
The Mandalorian [۵]
Non-fungible token (NFT) [۶]