زیبای بدقواره زیبایی ناپیدای ویلچر: چطور جامعه معیارهای خودش را به معلولان تحمیل میکند؟ شاید روزی عصا هم مد شود، شاید پای مصنوعی هم نوعی اثر هنری باشد اروینگ گافمن، جامعهشناس مشهور آمریکایی، معتقد بود جامعه به آدمهای کمتوان نوعی «داغ ننگ» میزند که باعث میشود هنگام تعامل با آنها رفتاری عادی نداشته باشیم. معلولان در جامعه یا با پرهیز و انزجار دیگران مواجه میشوند، یا با احساس ترحم و دلسوزی آنها. و هر دوی این رفتارها به یک اندازه آنها را میرنجاند. روزنامهنگاری که خود به جامعۀ کمتوانان تعلق دارد، از امکان زیبادیدنِ معلولیت نوشته است. |
جهانِ لیبرالِ غربی آفریدهای مسیحی است سکولاریسم در نهایت چیزی جز حاشیهنویسی بر کتاب مقدس نیست «سلطنت» کتاب جدید تام هولاند از خوانندگانش میپرسد: اگر مسیحیت افول کند از لیبرالیسم چه میماند؟ سکولارها داستان عامهپسندی برای تعریفکردن دارند: از نظر آنها با رواج ادیان ابراهیمی همۀ خوبیهای جهانِ پاگانی از میان رفت و دنیای تیرهای از تحمیل عقاید، تعصب و خشونت دینی به وجود آمد. اما کتاب جدید تام هولاند، مورخ برجستۀ دوران باستان، چیز دیگری میگوید. هولاند نشان میدهد که اصلیترین ارزشهای انسانگرایی سکولار، مانند برابری انسانها و ارزشِ ذاتی بشر، در یونان و روم باستان، اساساً ناشناخته بودند و آنچه سکولارها بدان مباهات میکنند، ساخته و پرداختۀ دین و علیالخصوص مسیحیت است. |
آیندۀ ما یا آیندۀ ماشینها؟ هوش مصنوعی اشتباه نمیکند، برای همین باید از آن ترسید ما هنوز نمیدانیم هوش مصنوعی چطور تصمیم میگیرد، اما میدانیم مثل انسانها عمل نمیکند همۀ نشانهها حاکی از این است که در آیندهای نهچندان دور، هوش مصنوعی به بخش مهمی از زندگی روزمرۀ ما تبدیل خواهد شد. هوش مصنوعی علاوه بر آنکه به ما پیشنهاد خواهد داد چه موسیقیای گوش بدهیم یا چه کفشی بخریم، جای پزشک و قاضی و پلیس را هم خواهد گرفت. اما چالش اصلیای که پیش روی ما قرار دارد، نه احتمال بیکاریِ شمار بیشتری از انسانها، بلکه این واقعیت است که هیچکس، حتی خود سازندگان این فناوریها، نمیدانند هوش مصنوعی چطور تصمیم میگیرد. |
جامعه بهعنوان کل کاذب آدورنو میپرسید: چگونه میتوان در برابر سلطۀ پنهان مقاومت کرد؟ لمبرت زایدروارت موضعگیریهای بنیادین آدورنو دربارۀ فلسفه، هنر و جامعه را بررسی میکند تئودور آدورنو با هر مقیاسی که حساب کنید، نابغهای عجیب و غریب بود. ذهنی بیبدیل که به همان اندازه که در فلسفه استاد بود، بر روانشناسی و جامعهشناسی و موسیقی نیز تسلط داشت. او که از چهرههای شاخص مکتب فرانکفورت است، در تمام سالهای فعالیتش علیه چیزهایی مبارزه میکرد که انسانها را در جامعۀ سرمایهداری به بند کشیده بود و در نهایت، امکان رهایی را در هنری میجست که توانسته باشد خود را از قید و بند سلطه آزاد کند. |
نابرابریهای کوچک مرگبار دنیای مردانۀ مردانۀ مردانه تبعیض علیه زنان فقط مسئلهای اجتماعی نیست، بلکه از پزشکی تا فناوری ظهور و بروز میکند یکی از گلههای رایج مردان از زنان این است که هیچوقت گوشیشان را جواب نمیدهند. زنها گوشیشان را ته کیفشان میاندازند و اگر با آنها کاری داشته باشی، صد بار هم که زنگ بزنی، متوجه نمیشوند. اما بیایید از مسیر دیگری هم به این مسئله نگاه کنیم: لباسهای زنانه جیب ندارند، و گوشیهای جدید بزرگتر از آنند که زنان بتوانند آنها را در دست نگه دارند. در واقع، آنها «مجبورند» گوشیشان را در کیفشان بگذارند. کتابی جدید با چنین مثالهای سادهای نشان میدهد چطور زنان در جامعه نادیده گرفته میشوند. |
کنجکاوی و معنای واقعی برابری وظیفۀ پزشک چیست وقتی بیمارانش فقیر، مجرم یا بددهن باشند؟ آتول گاواندی میگوید هیچ پزشکی بدون کنجکاوی دربارۀ آدمها نمیتواند پزشک خوبی باشد پزشکان در مقایسه با دیگران تجربۀ عجیبی از زندگی انسانی دارند. آنها مردم را در آسیبپذیرترین موقعیتها میبینند، در لحظاتی که هراسان و غمزدهاند یا وقتی که آخرین دقیقههایشان را میگذرانند. گاهی مردم پزشکان را متهم میکنند به اینکه احساساتشان از بین رفته، یا درد و مرگ برایشان عادی شده، اما وقتی در چشم یک پزشک بنشینیم، بهتر میفهمیم که برابردانستن ارزش همۀ انسانها چه آزمون سختی است. آتول گاواندی در سخنرانیاش برای فارغالتحصیلان دانشکدۀ پزشکی از مسئولیت سنگین پزشکبودن گفته است. |
آیندۀ مبهم اقتصاد دارون عجماوغلو: در نهایت هیچچیز به اندازۀ مشارکت مردم به نفع اقتصاد نیست اقتصاددان مشهور این روزها، از دیدگاهها و دغدغههایش دربارۀ اقتصاد جهان سخن میگوید در دو قرن گذشته، اقتصاد بعضی از کشورها مثل ایالات متحده آمریکا، ۶۰ تا ۷۰ برابر رشد کرده و مصرف روزانۀ مردم نیز بیش از ۴۰ برابر شده است. اما در برابر آن، کشورهای دیگری نیز هستند که اقتصاد در آنها یا رشد چندانی نکرده یا اصلاً رو به افول رفته است. چرا بعضی کشورها چنین موفق شده و برخی شکست خوردهاند؟ آیا استعمار و استثمار پاسخ مسئله است؟ دارون عجماوغلو، از مشهورترین اقتصاددانان جهان، جواب را جای دیگری جستوجو میکند. |
کتابخانۀ سالخوردگی پیری دورانی است پر از اتفاقات خوب؟ به همین خیال باشید عمر طولانی موهبت است، ولی آیا واقعاً قدردان آن خواهیم بود؟ بشر در هیچ دورهای از تاریخ به اندازۀ امروز سالخورده نبوده است. پیری واقعیت جدیدی است که هنوز اکثر ما آمادۀ رویارویی با آن نیستیم. البته فراوانند نویسندگان خوشحالی که میگویند زندگی در دوران پیری رضایت و آرامش بیشتری دارد و نباید دربارۀ این دوران افکار منفی بافت. اما کافی است به جای روانشناسی مثبتگرا سراغ زیستشناسی بروید تا بفهمید بدن سالخورده چقدر غمبار است. آرتور کریستال، جستارنویس ۷۱سالۀ آمریکایی، با طنز منحصربهفردش دربارۀ پیری و کتابهای مربوط به آن نوشته است. |
دوستم، خودم آیا زنها نمیتوانند دوست صمیمی همدیگر بشوند؟ رمانهای النا فرانته و سریال فلیبگ شاید تلنگری باشند برای دستبرداشتن از تصوراتمان دربارۀ دوستیهای زنانه دوستیهای مردانه سرراست و سادهاند. مردها تا وقتی با هم دوستاند، صادق و صمیمیاند و هر وقت مشکلی پیش آمد، دوستیشان را قطع میکنند. اما دوستیهای زنانه اینطوری پیش نمیرود. روابط زنانه مملو از پیچیدگیها و تفسیرهای چندلایهاند. خودنمایی، حسادتها و چشموهمچشمیهای ظریف و وسواس فکری و حتی نفرت بخشی جدانشدنی از دوستیهای زنانهاند. موافقید؟ اگر آری، خوب است بدانید که تا چه حد این تصویر کلیشهای از دوستیهای مسموم زنانه محصول رمانها و فیلمهای رایج است و بد نیست که نمونههای متفاوتی را هم ببینید. |
فراسوی جهل آموختهشده نظام آموزشی به ما میآموزد که چیزهای بسیاری را نیاموزیم آموزشوپرورش فقط یکی از «شیوههای یادگیری» است، از بدیلهایش چه میدانیم؟ ما معمولاً نگاهی رمانتیک به نهاد آموزشوپرورش داریم. نمرههای بالایی که در امتحان گرفتهایم و رتبۀ پایینی که در کنکور آوردهایم، از نظرمان افتخاراتی بزرگ است، حتی اگر در مسیر زندگیمان هیچ سودی به حالمان نرسانده باشد. در مقابل، «ترکتحصیل» را دروازۀ همۀ بدبختیها میدانیم و کسی که ترک تحصیلکرده، در نگاهمان بیفرهنگ و تنبل و غیرقابلاعتماد جلوه میکند. الی میرهاف، معتقد است باید این روایت رمانتیکشده از آموزشوپرورش را کنار بگذاریم و جایی برای شیوههای بدیل یادگیری هم باقی بگذاریم. |
مصائب محبوبیت آیا ادعاهای روانشناسی مثبتگرا واقعاً علمی است؟ موعظهها، عرفانگرایی و تجاریسازی بیشاز حد، روانشناسی مثبتگرا را آماج انتقادات کرده است داستان روانشناسی مثبتگرا بیشباهت به داستان پیدایش ادیان بزرگ جهانی نیست. حدود بیستسال پیش، یک روانشناس آمریکایی که عمدۀ شهرتش را مدیون تحقیق دربارۀ سیاهیهای روح انسان بود، ناگهان هنگام صحبت با دختر پنجسالهاش، از خود پرسید: چرا همه از ناخوشیهای روانی حرف میزنند، اما کسی دربارۀ شادی و شکوفایی چیزی نمیگوید؟ روانشناسی مثبتگرا اینچنین متولد شد و قدم به قدم به دستورالعملی تبدیل شد که همۀ جهان را فتح کرد. اما این موفقیت عظیم هزینههای بزرگی هم داشت. |
شبکهای از متفکران جوان که میخواهند سرمایهداری را دگرگون کنند مارکس و کینز قدیمی شدهاند، اقتصاد چپ خون تازه میخواهد پس از چند دهه سلطۀ راستها، جنبش جدید چپگرایانهای دارد بدیلی برای نئولیبرالیسم میسازد دهههاست که اقتصاد چپ منحصر شده است به واکنش علیه نئولیبرالیسم مسلطی که هر روز قدرتمندتر از دیروز میشود. واکنشهایی مثل آرزوی بازگشت به دولتهای رفاهی یا لزوم افزایش مالیات طبقات ثروتمند. اما شاید بزرگترین مشکل این راهحلها، این باشد که سیاسیاند نه اقتصادی. مدتهاست که چپگرایان در اقتصاد چیز جدیدی برای گفتن نداشتهاند و حالا دستهای از متفکران جوان و پرشور در حال صورتبندی نوعی اقتصاد جدید چپگرایانهاند. اقتصادی که بتواند مبارزهای واقعی با نئولیبرالیسم به راه بیاندازد و بدیلهایی کاربردی برای آن طراحی کند. |
افشاگری یا پردهپوشی؟ آیا حرفزدن از رازهای شرمآور زندگی فایدهای برایمان دارد؟ هر خانواده مسائل خودش را دارد. از تنشهای گذرا تا آسیبهای بزرگ. با این رازها چه باید کرد؟ در عصر شبکههای اجتماعی که بسیاری از مردم غذایی که برای صبحانه خوردهاند یا تعداد قدمهایی که پیادهروی کردهاند را هم به طور عمومی اعلام میکنند، فکر کردن دربارۀ رازداری سختتر از همیشه شده است. چرا که خیلی از ما احساس میکنیم دانستن چیزی که نمیتوانیم آن را با بقیه در میان بگذاریم، بیمعنی و ناخوشایند است. بااینحال، ماهیتِ پنهان و خصوصی رازها نیرویی خارقالعاده به آنها میدهد. نیرویی که گاهی سازنده و شادیآور است و گاهی دردناک و مخرب. |
علیه نتیجهگیری آیزایا برلین میپرسید: چطور میتوان بر جزماندیشی غلبه کرد؟ خصومت آیزایا برلین با سادهانگاری در تار و پود آثارش نمایان است آیزایا برلین هم غول بود و هم عمری بر شانۀ غولها نشسته بود. پژوهشگری برجسته که تحقیقات مفصلش دربارۀ متفکران مختلف، از مارکس گرفته تا هامان، نور تازهای بر درک ما از جهان اندیشه انداخت و درعینحال، نویسندهای چیرهدست که نوشتههایش مثل الماس میدرخشید. برلین تعهدی عمیق به لیبرالیسم داشت، اما همیشه دشمن اصلی خود را سادهانگاری میدانست و بیش از هر چیز به خوانندگانش هشدار میداد که صبر کنید. چیزهای بسیاری هست که هنوز نمیدانیم. |
در جستجوی خانه کبوتربازی نوعی فلسفهورزی است هلن مکدونالد، نویسندۀ برجستۀ طبیعتگرا، از کتابی پربار و لذتبخش دربارۀ پرندهای دلربا میگوید کبوتربازی معمولاً با خریدن یک جفت کبوتر ارزان شروع میشود، اما خیلی زود کار به جایی میرسد که جایی برای هیچ چیز دیگری نمیماند. اما مگر چه چیزی در پروازدادنِ دستهای کبوتر و نگاهکردن به آنها وجود دارد که اینچنین آدمها را شیفتۀ خود میکند؟ دیکنز جایی گفته است کبوتربازان، که عمدتاً از اقشار فرودست و حاشیهنشین جامعهاند، وقتی به کبوترهایشان نگاه میکنند، خودشان را میبینند که دارند پرواز میکنند و از شرایط بد زندگیشان دور میشوند. آیا کبوتربازی نوعی از امیدواری نیست؟ |
مادر مظلوم اسطورهسازی از مادر چه آسیبی به تکتک ما میزند؟ مادرها فرزندانشان را عاشقانه دوست دارند، اما دلیلی ندارد به چیزی غیر از فرزندانشان فکر نکنند وقتی در نوار جستوجوی گوگل عبارت «مادر یعنی» را تایپ کنید، بلافاصله چنین کلمههایی برای تکمیل جستوجویتان پدیدار میشود: «مادر یعنی مهر»، «مادر یعنی ازخودگذشتگی» یا «مادر یعنی عشق واقعی». این تعبیرات تصویر عمومی ما از مادر را ساختهاند. نگاهی اسطورهای که گاهی باعث میشود جنبههای دیگر این نقش پنهان بماند. مادری وظیفهای درهمبرهم است که خستگی و افسردگی هم بخشی از آن است. آنها آدمهایی از پوست و گوشتاند که باید نیازها و نقصانهایشان را هم دید. |
سرمقالۀ سیزدهمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان تنهایی نگاه است نه کلمه گویی در تنهایی کیفیتی است که نمیتوان از آن سخن گفت همۀ انسانها در طول زندگیشان تجربۀ احساس تنهایی را دارند. اما احساسی که برای خیلیها زودگذر است و با پیداکردن دوستان جدید برطرف میشود، برای بعضی به همنشین همیشۀ زندگیشان تبدیل میشود. آدمهایی که مرزی نامرئی از بقیه جدایشان میکند. ادوارد هوپر، نقاش سرشناس آمریکایی، از این دسته آدمها بود. کسی که با آثارش نگاه خالیِ انسانِ تنها را به ما نشان داد. در عصر تنهایی دیجیتال، این نگاه برای همۀ ما آشناست. آن را در چشمهایی که به صفحۀ گوشی دوخته شده دیدهایم. |
وقت بخرید، تجربه کنید و ببخشید پول خوشبختی هم میآورد، اگر درست خرجش کنید انسانها قابلیتِ عجیبی برای انطباق با شرایط تازه دارند. راز لذتنبردن ما از خریدهای جدید همین است «پول خوشبختی نمیآورد». این جمله را همۀ ما شنیدهایم و احتمالاً پیش خودمان فکر کردهایم که این حرفها را میزنند تا فقرا را دلداری بدهند و آرامشان کنند که اگر در زندگیتان هیچچیزی ندارید، بهجایش خوشبختید. اما این گزاره، بیش از آنکه موعظهای اخلاقی باشد، حقیقتی برآمده از زندگی پولداران است. در واقع، تحقیقات متعددی نشان داده است که داشتنِ پول خیلی زیاد، احتمالاً منجر به احساس نارضایتی و بدبختی بیشتر میشود، مگر آنکه بلد باشید چطور پولتان را خرج کنید. |
دادهها، نابرابری و سیاست اقتصاد جدید: «تجربهگرایی» و «تحلیل داده»، جای ایمان به بازار آزاد را خواهد گرفت علم اقتصاد در حال از سر گذراندن یک تغییر پارادایمی است این نامها را به خاطر بسپارید: دنی رادریک، گابریل زاکمن، توماس پیکتی، امانوئل سائز، استر دافلو، آبیجیت بنرجی، مایکل کریمر. گروه جدیدی از اقتصاددانان جوان این رشته را تکان دادهاند. تقریباً روشن است که یک تغییر پارادایمی در پیش خواهد بود. ایمانِ سادهانگارانۀ اقتصاد به بازار، که مدتهاست آماج نقد کنشگران اجتماعی بوده است، حالا با تکنیکهای جدید تحلیل داده، دارد طرفداران خود در اقتصاد را نیز از دست میدهد. اجماع جدیدی در حال شکلگیری است: نابرابری مضر است، همهجا و برای همهچیز. |
مغز جنسیتزده چرا فکر میکنیم مغز زنان و مردان با هم فرق دارد؟ برخلاف تصور گذشتۀ ما، مغز چیزی است که تا آخر عمرمان در حال ساختهشدن است زنها به درد ریاضی نمیخورند، اما در ادبیات از مردها بهترند، دلیلش هم این است که «سیمکشی» مغز مردها و زنها با هم فرق دارد. مغز زنها طوری طراحی شده است که بتوانند چندکار را همزمان انجام بدهند، اما مردها فقط باید روی یک کار تمرکز کنند، برای همین زنها به درد رانندگی نمیخورند و مردها به درد بچهداری. اما آیا واقعاً مغز زنانه و مردانه وجود دارد؟ روانشناسی که عمرش را به مطالعۀ مغز گذرانده است، پاسخ جالبی برای این سوال دارد. |
آشغال یا هدیه؟ آیا درست است چیزی که خودمان دوست نداریم را به دیگران ببخشیم؟ ما مدتهاست حساب اخلاق را از زیباییشناسی سوا کردهایم، اما این دو جدا از هم نیستند حتماً شده است که کسی برایتان هدیهای بیاورد، ولی با سلیقهتان جور نباشد. نخواهید آن را استفاده کنید یا حتی دوست نداشته باشید توی خانهتان بماند. اولین راهحلی که به ذهنمان میرسد این است که آن را به کس دیگری بدهیم. کسی که ممکن است به آن نیاز داشته باشد یا به اندازۀ ما از آن بدش نیاید. اما چیز ناخوشایندی در این کار وجود دارد. چیزی زشت یا شاید غیراخلاقی که باعث میشود در این کار تردید کنیم. چرا؟ |
روانشناسی اعتراضهای اجتماعی آیا در اعتراضات خیابانی مغز آدمها تعطیل می شود؟ بحران از دل آن چیزی که «تجمع غریبهها» بود «جماعتی حول یک عامل روانشناختی» میسازد ناآرامیها و اعتراضهای اجتماعی ما را به هیجان میآورد، سردرگم میکند و البته بیش از هرچیز دیگری روانشناس درونمان را بیدار میکند. وقتی تجمعی بر پا میشود، همه از خودشان میپرسند چه اتفاقی دارد میافتد؟ چرا تظاهراتی آرام ناگهان به خشونت کشیده میشود؟ تحلیلهای رایج میگویند فرد معترض وقتی در جمع قرار میگیرد قدرت تشخیصش را از دست میدهد و جنونآمیز و بیاختیار رفتار میکند. ولی تحقیقات جدید این موضوع را رد میکنند. اما اگر مسئله احساساتیشدن نیست، چطور باید این تجمعات را فهمید؟ شاید جواب این سوال در «صمیمیت» باشد. |
نیرنگ شادی هر چه بیشتر دنبال شادی میرویم، غمگینتر میشویم چرا شادبودن به رقابتی بیانتها و رنجآور تبدیل شده که حاصل آن همیشه باخت-باخت است؟ همیشه احساس میکنید زندگی چیزی کم دارد؟ حتی وقتی در حال تفریح یا سفر هستید به نظرتان میآید که به اندازۀ کافی تفریحات یا سفرتان هیجانانگیز نیست؟ «شادی» از نظرتان تجربۀ فوقالعادهای است که با این دلخوشکنکهای روزمره به دست نمیآید؟ اگر چنین فکرهایی از سرتان میگذرد، پس قطعاً آن لایۀ سنگین غم را هم میشناسید که سرتاسر زندگی را خاکستری و عبوس میکند. اما آیا نسبتی نیست میان این شادیِ دستنیافتنی و غم همیشگی؟ شاید باید دنبال نوع دیگری از شادی باشیم. |
از جنرال موتورز تا گوگل در عصر سرمایهداری نظارتی، انسان نه مصرفکننده که مادۀ خام تولید است آنچه در ابتدا تبلیغات بود، اکنون تهدیدی علیه آزادی و دموکراسی است کتاب جدید شوشانا زوبوف، استاد برجستۀ هاروارد، تحسین فراوانی برانگیخته است. زیدی اسمیت به خوانندگانش گفته است خوشحال میشود اگر بهجای خریدن کتاب جدید خودش، «عصر سرمایهداری نظارتی» را بخرند و نائومی کلاین و مارگارت آتوود بارها در صحبتهایشان این کتاب را ستودهاند. زوبوف در این کتاب میگوید سرمایهداری همواره با تبدیل چیزهای غیرقابل خرید و فروش به کالا، بازارهای جدید خلق کرده است و حالا به آخرین چیزی که باقی مانده روی آورده: تبدیل جزئیترین رفتارها و احساسات روزمرۀ ما به کالا. |
از علم تا هنر و عشق جولیان بارنز در رمان جدیدش زندگی شگفتانگیز یک جراح را بازآفریده است مروری بر رمان «مردی با ردای سرخ»، اثر جدیدِ جولیان بارنز که داستانی کارآگاهی و زندگینامهای است جولیان بارنز در رمان جدیدش، زندگی شخصیتی غریب در تاریخ فرانسه را بازآفرینی کرده است. پزشکی چیرهدست که تحولی انقلابی در جراحی زنان به وجود آورد و در بین طرفداران سینهچاکش به «دکتر خدا» و «دکتر عشق» مشهور بود. مردی خوشپوش و اهل هنر و سیاست که با گروهی از روشنفکران تراز اول فرانسوی نشست و برخاست داشت و شایعات مربوط به روابط عاطفیاش به اندازۀ جراحیهای جادوگرانهاش زبانزد بود. اما این همۀ ماجرای «مردی با ردای سرخ» نیست. |