سرمقالۀ دوازدهمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان اعتراف میکنم که یک کتاب خودیاری خواندم، و از آن خوشم آمد کتابهای خودیاری همه جای دنیا از محبوبترین و پرفروشترینها هستند. همان کتابهایی که میخواهند مشکلات فردی و اجتماعیمان را برطرف کنند و نسخهای برای «خوب زندگی کردن» بپیچند. هر ماه چاپ جدید میخورند و همیشه بهترین جاها را در ویترین کتابفروشیها اشغال میکنند. اما این کتابها رفته رفته تبدیل به وصلۀ ناجوری شدهاند که نخبگان از آن دوری میکنند، خوانندگان دوست ندارند اعتراف کنند مشتری این کتابها شدهاند و نویسندگان هم تمایل دارند در این دسته طبقهبندی نشوند. چرا این کتابها را مبتذل میدانیم اما از خواندنشان دست نمیکشیم؟ |
داستان دو تولد با هر کودک مادری هم زاده میشود تو آمدی که نشانم بدهی درد هرگز بهترین معلم من نبوده است لزلی جمیسون، جستارنویس مشهور آمریکایی، وقتی پس از سالها انتظار باردار شد، برای کارهایی که باید انجام دهد، برنامهریزی دقیقی کرد. اما وقتی جلوتر رفت، فهمید آن شناختی که تا به حال از خودش داشته است، دارد کمرنگ و کمرنگتر میشود و شخصیت تازهای جای او را میگیرد. همراه با جنینی که در شکم او بزرگ میشد، یک «مادر» نیز از میان جان او در حال متولدشدن بود. جمیسون در این جستار با نثری حسی، پرشور و شگفتانگیز این فرایند را روایت میکند. |
با من خوب باش چرا میخواهیم بعد از قطع رابطه با مخاطب خاصمان، همچنان با او دوست بمانیم؟ شعلۀ عشق خاموش میشود، اما دوستی مثل آتش زیر خاکستر زنده میماند چرا در کوران یک قطع رابطۀ احساسی، آزرده و دلشکسته و اندوهگین، به هم میگوییم: «امیدوارم همچنان بتوانیم دوست بمانیم؟» مگر این دوستماندن چه فایدهای قرار است برایمان داشته باشد؟ واقعیت این است که تا چند دهه قبل، برای آدمها عجیب و نفهمیدنی بود که دو نفری که رابطهشان را به هم زدهاند، بخواهند همچنان با هم دوست بمانند، اما امروز این مسئله شایع شده است. چند محقق تلاش کردهاند تا دلایل جوانان امروزی برای ادامۀ چنین روابطی را توضیح دهند. |
حریم خصوصی کودکان وقتی بچهمان میپرسد: به چه حقی عکسهایم را در اینترنت گذاشتی؟ دختر کوچکم از من خواسته دیگر چیزی از روابط مادر و دختریمان در اینترنت ننویسم؛ ولی من نمیتوانم این روزها که شبکههای اجتماعی مالامال از عصبانیت است، کاربرانی که دربارۀ کارهای بچههای کوچکشان مینویسند، مثل آب خنکی هستند که برای چند لحظه آراممان میکند. بچهها بامزهاند و حتی مشکلات و سختیهایی که تجربه میکنند، شیرینی خودش را دارد. اما در یک چشمبههمزدن، بچهها بزرگ میشوند و خودشان سراغ اینترنت خواهند آمد. آنوقت کافی است نام شما یا خودشان را جستجو کنند تا همه چیز به هم بریزد. نویسندهای که سالهاست دربارۀ والدگری مینویسد، از این تجربه حرف میزند. |
یاد گذشتهها بخیر نوستالژی میتواند مرهمی برای تنهایی باشد اگر مداوماً یاد گذشته میافتید، به جای نادیده گرفتن احساستان، به دوستی قدیمی زنگ بزنید بسیاری از آنها که به هر دلیلی از وطن خود دور میمانند، از رنج همیشگی غربت میگویند. آنها در خوابهایشان دوباره خودشان را در شهر کودکیشان میبینند و هر وقت تنها میمانند، یاد خاطرات کشورشان میافتند. به این حس غمآلود «نوستالژی» میگویند. چیزی که روانشناسان و مشاوران معمولاً نوعی بیماری دانستهاند که باید آن را پشت سر گذاشت. اما تحقیقات جدید نشان میدهند که نوستالژی در واقع یکی از ابزارهای ذهن ما برای مبارزه با تنهایی و حفظ ارتباطات قدیمی است. |
بیاعتمادی از کجا شروع شد؟ چرا لیبرالها طرفدار نظریۀ توطئه شدهاند؟ لیبرالیسم همواره خود را مظهر عقلانیت دانسته است، به همین دلیل نمیتواند اشتباهاتش را ببیند لیبرالها ،چه چپگرا باشند چه راستگرا، همیشه دیگر جناحهای سیاسی را متهم کردهاند به اینکه طرفدار نظریههای توطئهاند. یعنی فکر میکنند دشمنانی خبیث و ملعون دست به دست هم دادهاند تا شرایط اجتماعی خراب شود. اما بعد از ترامپ و برکسیت، به نظر میرسد خود لیبرالها هم به دامان نظریۀ توطئهای افتادهاند که میگوید پوتین و کمپانیهای تکنولوژیک دست به دست هم دادهاند تا غربِ آزاد و مترقی را به ورطۀ پوپولیسم و استبداد بکشانند. چطور این چرخش بزرگ اتفاق افتاده است؟ |
یکی از میان بسیاری مدلهای ریاضیاتی به منزلۀ سلاحهای کشتار جمعی الگوریتمهای نامرئی و همهجا حاضر، در حال نابود کردن زندگی میلیونها نفر هستند اگر میخواهید بدانید «سلاح کشتار ریاضی» یعنی چه، این سناریو را تصور کنید: یک روز صبح، شما را به اتهام قتل دستگیر میکنند. سوار ماشین پلیس میشوید، و وقتی بعد از ۱۰دقیقه به دادگاه میرسید، حکمِ نهایی را به دستتان میدهند. هوش مصنوعی در این ۱۰دقیقه، با استفاده از کلاندادهها سوابق کیفری شما، الگوهای روانشناختیتان، روابطتان با دیگران، جزئیات ماجرا و هر چیز دیگری را مرور کرده و شما را گناهکار تشخیص داده است. نه نقطۀ مبهمی وجود دارد، نه کسی حوصلۀ شنیدن حرفهایتان را دارد. چه حالی خواهید داشت؟ |
دلربا، اما دشوار سلبریتیها چه فرقی با آدمهای مشهور دارند؟ سلبریتیها گرچه در شیپور آشنایی میدمند، اما فاصلهای کهکشانی با مخاطبشان دارند بعضیها را همه میشناسند، اما نمیشود به آنها گفت «سلبریتی». سلبریتیشدن چیزی بیشتر از شهرت لازم دارد. برخلاف آن آدمهای سرشناسی که شاید از زندگیشان چندان سر درنیاوریم، سلبریتیها بهطرز عجیبی به ما شباهت دارند. مثل ما شوخی میکنند، بچهدار میشوند، و غذا میخورند. اما این شباهت ذرهای از فاصلۀ کهکشانی آنها با ما کم نمیکند. مهمترین اتفاقات زندگی ما به گوش کسی نمیرسد، درحالیکه خبرهای پیشپاافتادۀ آنها دنیا را پر میکند. این نزدیکانِ بسیار دور واقعاً چه فرقی با دیگران دارند؟ |
هانا آرنت و سلسلهمراتب فعالیت بشر هانا آرنت میپرسید: سیاست برترین ارمغان انسانی است یا وضعیتی کور و اسفبار؟ تفکر را از نخبگان بگیر و به مردم برگردان کسی که ابتدای قرن بیستم به دنیا بیاید و ویرانیهای بهتآور هر دو جنگ جهانی را بهخوبی تماشا کند، احتمالاً دیگر امیدی به بهبود اوضاع نخواهد داشت. اما هانا آرنت چنین کسی نبود. دقیقاً در میانۀ همین دو جنگ، وقتی که مرگ و آوارگی در تعقیب انسان بود، او به پرسشی رادیکال فکر میکرد: چگونه میتوان سیاستی را ساخت که در آن همۀ مردم، و نه نخبگان تحصیلکرده یا دیکتاتورهایی مثل هیتلر و استالین، بر جهان فرمانروایی کنند؟ |
پیچیدگی ارتباطات ناهمزمان آیا ساختن ایمیل کار اشتباهی بود؟ ایمیل انقلابی بیسابقه در محیطهای کاری به وجود آورد، اما شاید وقت انقلاب بعدی فرارسیده باشد دوست صمیمیتان برای ادامۀ تحصیل رفته است به شهری دیگر، راه دور است و هزینۀ تماس تلفنی بالا. برای همین وقتی دلتان تنگ میشود، ایمیلی برایش میفرستید. سؤالی دارید از آدمی که به او دسترسی ندارید، ایمیل. کالایی میخواهید که سازندهاش در کشور دیگری است، ایمیل. بعد این روند میرسد به آنجا که میخواهید به همکاری که کنارتان نشسته چیزی بگویید و به او ایمیل میزنید. آیا این کار ایرادی دارد؟ |