اشکهایی بهخاطر نوستالژی
پرونده: در آرزوی بازگشت
روزهای خوب گذشته همیشه در پس ذهنمان باقی میمانند
19 بهمن 1397 ساعت 9:45
مولف : ویژهنامههای ترجمان
تا پیش از قرن بیستم، نوستالژی اساساً نمایانگر نوعی بیماری بود: احساس دلتنگیِ شدیدی که نهایتاً به یک افسردگی درمانناپذیر منجر میشد. بااینحال، تاریخ نشان میدهد که حسرت و دلتنگی برای گذشته ویژگیِ جداییناپذیر انسانهاست. در اغلب اسطورهها، رد پای آشکار «عصر طلایی» به چشم میخورد و، حتی در دوران نوزایی نیز، اشتیاقی افراطی برای بازگشت به یونان و روم حضور دارد. نوستالژیها میتوانند ما را به گریه بیندازند یا برای چند لحظه خلسهای شیرین نصیبمان کنند. تکلیفمان با این احساسِ همزمان تلخ و شیرین چیست؟
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• در آرزوی بازگشت
چرا یک فرهنگ، آرزوها و آرمانهای خود را از طریق اشتیاق به گذشتهای از دست رفته بیان میکند؟
هر جامعهای مداوماً با تاریخ خود در حال رفت و برگشت است. اوضاع امروز را با گذشته مقایسه میکند، قیمتها را و آدمها را. این دید تاریخی هویت ما را میسازد و از خیلی جهات، آیندهمان را. اما این رابطۀ گذشته و آینده، در برهههایی مداوماً به این نتیجه منتهی میشود که چقدر گذشتهها بهتر بود از امروز. این نتیجهگیری احتمالاً نشانۀ آن است که داریم تاریخ را بیش از حد سادهسازی میکنیم.
• از رنجِ نوستالژی دل بکن
بررسی کتاب «تغییر زندگی از طریق جادوی مرتبسازی» نوشتۀ ماری کوندو
در نوجوانی به مادرم میگفتم من مجبور نیستم به چیزی که نمیخواهم، پایبند باشم. گرچه هیچگاه ثروتمند نبودیم، اما تهماندههای شامپو و خمیردندان را دور میانداختم. مادرم با کلی زحمت آنها را از داخل زبالهها درمیآورد و مرا بهخاطر چنین اسرافهایی سرزنش میکرد. زندگی آرمانی من در محیط خالی باشگاههای یوگا و در حس لذتبخش دورانداختن انبوهی از وسایل خلاصه میشود. فقط من نیستم که از آزادی زندگی مینیمالیستی لذت میبرم. روش کُنماری، فلسفهای عملی و پرطرفدار برای مرتبسازی خانه است که از این روح فرهنگی زمانه نهایت بهره را برده است.
• حسرت برای گذشتهای که هرگز نبوده
آرزوی بازگشت به گذشته ناشی از تحملناپذیری دوران کنونی است
نوستالژی حسرتی غمبار و توأمان لذتبخش برای گذشته است. در فرهنگ مدرن معمولاً نوستالژی را نکوهش میکنند و بازگشت به گذشته را نامطلوب یا نادرست میشمارند. اما گذشتهگرایی این روزها دامان خود مدرنیته را نیز گرفته است. زیگمونت باومن در آخرین کتاب خود چهار دسته از نوستالژیهای مدرن را برشمرده است: «بازگشت به هابز»، «بازگشت به قبیله»، «بازگشت به نابرابری» و «بازگشت به رحم مادر».
• امید از آینده به گذشته هجرت کرده است
زیگمونت باومن در یکی از آخرین مصاحبههای خود از سرخوردگی بشریت از آینده میگوید
بعضی معتقدند پیشرفت و امید به بهترشدن شرایط در آینده از بنیادیترین خصوصیات مدرنیته است. زیگمونت باومن میگوید بحرانی که امروز دامن اروپا را گرفته است حاصلِ از بین رفتن همین امید است. امروزه احساس ما به آینده مملو از هراسهای دهشتناک و آخرالزمانی است و تصور خوشبختی از آینده به گذشته نقلمکان کرده است. این بازگشتِ ناکجاآبادی دغدغۀ خاطر سالهای آخر عمر باومن بود. چیزی که خودش «رتروتوپیا» مینامید.
• شما حاضرید چه چیزی را قربانی کنید؟
پیوند ما با گذشته و آینده کاملاً از یکدیگر متمایز نیستند. در پرسش از یکی جوابی به دیگری وجود دارد
ما چه پیوندی با گذشتۀ خود داریم و این ارتباط چه چیزی دربارۀ چگونگی ارتباط ما با آینده میگوید؟ نیچه در نظریۀ بازگشت ابدی خود این سؤال را مطرح میکند: چه میکنید اگر دیوی در روز یا شبی تاریک، به تنهاترین تنهاییِ شما خزیده و بگوید: «این زندگی که در حال زیستنِ آنی و تا امروز زیستهای را باید بارهاوبارها دوباره زندگی کنی»؟ فکر کردن به نظریۀ بازگشت ابدی باعث میشود به ارزش کارهایی بیندیشم که تا امروز کردهام و از خود بپرسم آیا این اعمال با گذشت زمان و بارهاوبارها انجامشدن، بازهم ارزش و اعتباری خواهد داشت؟
کد مطلب: 9293
آدرس مطلب: https://tarjomaan.com/report/9293/