آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است که پیش از این با عنوانِ «شکارچی خاطرات: زندگی آدمهای معمولی چه هیجانی میتواند داشته باشد؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
در ۳۵ سال گذشته، مکنامارا بیش از هشتهزار دفتر خاطرات افراد غریبه را خوانده است. بچه که بود، مادرش او را برای «پیداکردن زبالههای بازیافتی» همراه خود میبرد؛ یک روز تکهکاغذی قدیمی و دستنویس را در میان زبالهها دید. بلافاصله، توجهش جلب شد. وقتی سیزدهساله بود، پدرش خودکشی کرد و یک صندوق پر از کاغذ بر جای گذاشت که همه گم شدند. میگوید: «دلم نمیخواست این اتفاق برای کس دیگری بیفتد و به همین خاطر شروع کردم به جمعکردن خاطرات و نامههای مردم. عاشق مردمی میشوم که هرگز آنها را ندیدهام».
فایل صوتی نوشتار «شکارچی خاطرات: زندگی آدمهای معمولی چه هیجانی میتواند داشته باشد؟» را گوش کنید.