
پدر و مادرم اهل سفر نبودند. رستوران نمیرفتند. آخر هفتهها خبری از تفریح نبود. چیزی هم نمیخریدند. شاید تنها یک کار بود که مشتاقانه انجامش میدادند: پساندازکردن. آنها در بحران اقتصادی ۱۹۳۰ به دنیا آمده بودند و صرفهجویی جزئی از ذاتشان شده بود. همیشه بنجلترین اشیا را میخریدیم و ارزانترین نسخۀ هر ...