اگر کیف یا گوشیِ همراهمان را در خیابان سرقت کنند، با خودمان میگوییم که من سزاوار همچین اتفاقی نبودم. اما اگر همین ماجرا برای دوستان یا اعضای خانوادهمان پیش بیاید، آنها را ملامت میکنیم که چرا اجازه دادهاند چنین اتفاقی بیفتد؟ ما میل داریم باور کنیم جهان برای «دیگران» عادلانه است. یعنی معتقدیم هر اتفاقی که میافتد، حتماً دلیلی داشته است و میشد از آن پیشگیری کرد. علاقۀ ما به سرزنش قربانیان از کجا سرچشمه میگیرد؟
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از کِیلی وبرتز که پیش از این با عنوانِ «تمایل ما به سرزنش قربانیان از کجا برمیخیزد؟»، منتشر شده است. نوشتار این نسخه صوتی را در اینجا بخوانید.
درحالیکه سرزنشِ قربانیْ فراگیر نیست (تجارب، پیشینه و فرهنگ برخی افراد سبب میشود احتمال آنکه قربانی را مقصر بدانند بسیار پایین بیاید) اما، بهنوعی، واکنشی روانشناختی و طبیعی در برابر جرم است. تمامی افرادی که قربانی را مقصر میدانند، لزوماً به طور مشخص، همان فرد را که برای پرهیز از وقوع جرم کوتاهی کرده، ملامت نمیکنند. درواقع، در اَشکال سادهتری از سرزنشِ قربانی، گاهی ممکن است مردم تشخیص ندهند که در حال چنین کاری هستند. برخی چیزهای سادهْ شکلی خفیف از سرزنش قربانی است، مثلاً اینکه وقتی از وقوع جرمی باخبر میشوید فکر کنید که اگر جای قربانی بودید با دقت بیشتری رفتار میکردید.
فایل صوتی نوشتار «تمایل ما به سرزنش قربانیان از کجا برمیخیزد؟» را گوش کنید.
پرسهزن، کارآگاه و کمدین نمونههای قدیمیترِ زیرکیِ آنلایناند
ترککردن سیگار یک چیز است و تبدیلشدن به سیگاریِ سابق چیزی دیگر
پول بر همهچیز عالم حکومت میکند حتی ایدهها