ما عادت داریم آنچه در دوره زمانۀ خودمان رایج است را وضعِ طبیعیِ امور تلقی کنیم. مثلاً فکر میکنیم آدمها همیشه همانجوری ازدواج میکردهاند که امروز رایج است. اما در واقعیت، کارکردها و ساختارها و معناهای ازدواج طی تاریخ بارها و بارها دگرگون شده است. یکی از آنها، اضافهشدن عشق است.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از تی. جی. رافائل که پیش از این با عنوانِ «چگونه زوجهای سنتی تعریف ازدواج را تغییر دادند؟»، منتشر شده است.
«وقتی برای اولین بار ایدۀ عشق مطرح شد، مردم وحشتزده شدند.» «آنها میگفتند، ای وای، اگر پسر من بتواند بگوید آه، دوستش ندارم، نمیخواهم با او ازدواج کنم، چه بلایی بر سر جامعه خواهد آمد؟! آنها نگران این بودند که اگر مردم عاشق شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؛ نگران این بودند که آنها طلاق بخواهند. یا احتمال میرفت زنی که عاشق شود حتی از ازدواج خودداری کند. مردم واقعاً نگران این موضوع بودند.» در طول قرن بیستم، عشق بازتعریف شد تا به مردم امکان دهد شخصی متفاوت با خود را پیدا کنند، یعنی کسی که آنها را کامل کند، اما این ایدهای عجیب بود، چرا باید با کسی ازدواج کنیم که با ما متفاوت است؟
فایل صوتی نوشتار «چگونه زوجهای سنتی تعریف ازدواج را تغییر دادند؟» را گوش کنید.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد