الیف شافاک در فرانسه به دنیا آمد و، پس از طلاق والدینش، همراه مادر به خانۀ مادربزرگش در ترکیه بازگشت. تجربۀ خیابانهای شلوغ فرانسه و همزمان کوچههای آرام و متدین ترکیه در آن سالها آشوبی در الیف به پا کرد. او گرچه از دل غربت به وطن خود بازگشته بود، اما همچنان احساس میکرد بیخانمان است. تا اینکه در همان ایام کودکی خانۀ اصلیاش را در «قصهها» پیدا کرد: قصهها جاییاند که میتوان به سکوت گوش داد و حکمت را پیدا کرد.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از الیف شافاک که پیش از این با عنوانِ «الیف شافاک از فایدۀ رمان در عصر خشم و وحشت میگوید» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
من تنها فرزند مادری مطلقه، شاغل، تحصیلکرده، سکولار و غربی، و مادربزرگی بیسواد، ماورائیمسلک و شرقی بودم. در فرانسه به دنیا آمدم، اما زمانی که ازدواج والدینم به نقطۀ پایان رسید، بههمراه مادرم به ترکیه مهاجرت کردم. اگرچه هنگام ترک استراتسبورگ سن زیادی نداشتم، اما اغلب به آپارتمان کوچکمان فکر میکنم و بهیاد میآورم آنجا مملو از دانشجویان چپِ فرانسوی، ایتالیایی، ترکیهای، الجزایری و لبنانی بود که با شور و هیجان دربارۀ آرای لویی آلتوسر، فیلسوف مارکسیست، بحث میکردند، اشعار ولادیمیر مایاکوفسکی را میخواندند و همه با هم غرق در رؤیای انقلاب میشدند. از آنجا به محلۀ مادربزرگم در آنکارا پرتاب شدم، یک محیط اسلامیِ بهشدت مردسالار و بهغایت محافظهکار. آنوقتها، در اواخر دهۀ ۱۹۷۰، ترکیه شاهد آشفتگی و خشونت سیاسیِ فزایندهای بود. هر روز یکجا بمب منفجر میشد، مردم در خیابانها کشته میشدند و در پردیسهای دانشگاهی تیراندازی میشد. بااینحال آنچه در خانۀ مادربزرگ حکم میراند خرافات بود و مهرههای چشمزخم و فال قهوه و فرهنگ شفاهی خاورمیانه. علاقۀ همزمان به این هر دو در تمامی رمانهای من وجود دارد، یعنی جهان قصهها، جادو و عرفان درون خانه، و دنیای سیاست، تضاد، نابرابری و تبعیضِ آن سوی پنجره.
فایل صوتی نوشتار «الیف شافاک از فایدۀ رمان در عصر خشم و وحشت میگوید» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند