دروغ اگر دروغ باشد، فوراً در کنج ذهن شنونده جا خوش میکند. پس از چند لحظه، چند روز، یا حتی چند سال، نوبت به این میرسد که فرد بیچاره ترمزدستی را بکشد و دربارۀ درستی باور خود کمی بیندیشد. روانشناسانِ بسیاری در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدهاند که احتمال این توقف و اندیشیدن خیلی کم است. کافی است دروغی بشنویم و رسانهها هم چندبار در گوشمان زمزمهاش کنند تا درعمل تمام راههای نجات از آن دروغ بر رویمان بسته شود.
دارای مدرک دکتری در رشتۀ روانشناسی از دانشگاه کلمبیا
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از ماریا کانیکووا که پیش از این با عنوانِ «حقیقت را دوست داریم، اما دروغ را بیشتر» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
طی دههها، پژوهشگران با ماهیت دروغ دستوپنجه نرم کردهاند: چگونه به وجود میآید؟ چه تأثیری بر مغزمان میگذارد؟ آیا میتوانیم با آن مبارزه کنیم؟ پاسخ این سؤالات چندان امیدوارکننده نیست. مبارزه با دروغها طاقتفرساست. دروغها اثراتی مخرب دارند و شاید بدتر از همه اینکه اگر محتوایشان در تلقی مردم از خودشان بهخوبی طنینانداز شود، اصلاح آنها تقریباً غیرممکن خواهد بود.
فایل صوتی نوشتار «حقیقت را دوست داریم، اما دروغ را بیشتر» را گوش کنید.
خشونت برای بیشتر آدمها غیرقابلفهم است. نظریهای جدید میگوید خشونت نه ذاتی است، نه عقلانی
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
شاید در نهایت مهمترین چیزی که ما انسانها را از حیوانات متمایز میکند توانایی احساس انزجار باشد
اقتصاد زبان قدرت است و همۀ ما را تحت تأثیر قرار میدهد، پس بهتر است دربارۀ آن بدانیم