آنچه بچههای ما از ما یاد میگیرند، با آن چیزهایی که میخواهیم به آنها یاد بدهیم، تفاوتهای زیادی دارد. ما میخواهیم بچههایمان اشتباهات ما را نکنند یا ضعفها و وسواسها و اضطرابهای ما را نداشته باشند. میخواهیم آنها مثل ما نشوند، اما نتیجه دقیقاً برعکس این میشود: بچههایمان معمولاً شبیه خودمان میشوند. مجموعهای از تحقیقات تازه نشان دادهاند که قضاوتهای یک مادر دربارۀ بدن خودش تا کجا میتواند بر ذهنیت دخترش دربارۀ این مسئله تأثیر بگذارد.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از هانا سلیگسان که پیش از این با عنوانِ «مادر اولین کسی است که “شرمندگی از ظاهر” را به دخترش یاد میدهد» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
عذابوجدانی که مادران دارند، اگرچه از رایجترین احساسات دوران ما است، حسی است که خیلی به من دست نمیدهد. ولی یک استثنای مهم هم وجود دارد: وقتی مُچ خودم را میگیرم که دارم در آینه به خودم نگاههای سرزنشبار میکنم و تشویشهایم دربارۀ فلان نقص واقعی یا بهمان عیبِ خیالیِ ظاهرم را به نمایش میگذارم در حالی که دختر هجدهماههام، این تنها مخاطبِ کارهای من، به تماشا ایستاده است. همۀ عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگیای که مرا نسبت به ظاهر زنانهام شرطی کردهاند، پیش چشم نظارهگرِ او جان میگیرند. همین است که شرمندهام میکند. دوست ندارم این مونولوگ درونیام را به او هم منتقل کنم.
فایل صوتی نوشتار «مادر اولین کسی است که “شرمندگی از ظاهر” را به دخترش یاد میدهد» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟