دانشمندان در عصر شبکههای اجتماعی، به شکلی روزافزون از بیاطلاعی و جهل عموم مردم شاکیاند. مداوماً خطابههای آنها را میشنویم که همه را به آموختن و آگاهی فرامیخوانند. اما مگر آدم دانا کیست؟ چقدر و چه چیز را باید بدانیم که خیالمان راحت شود که دیگر جز بیسوادان نیستیم؟ یک کتاب جدید میگوید شاید اصلاً این پرسش نادرست باشد، چرا که دانش اساساً مقولهای فردی نیست که کسانی دارای آن و دیگران فاقد آن باشند.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از یوول نوآ هراری که پیش از این با عنوانِ «واقعاً مردم بیسوادتر شدهاند؟»، منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را در اینجا بخوانید.
در کتاب توهم معرفت، دانشمندان علوم شناختی، استیون اسلومان و فیلیپ فِرنباخ، میخ دیگری بر تابوت فردِ انسانیِ عاقل میکوبند. اندیشۀ غربی، از قرن هفدهم تا بیستم، انسانها را همچون فاعلهای عقلانی مستقل به تصویر کشید و در نتیجه، این مخلوقات افسانهای را تبدیل کرد به بنیان جامعۀ مدرن. دموکراسی بر این اندیشه استوار است که رأیدهنده میتواند بهترین گزینه را برگزیند، سرمایهداریِ بازار آزاد معتقد است که مشتری همیشه بر حق است، و آموزش و پرورش مدرن نیز میکوشد تا به دانشآموزان بیاموزد که مستقل بیندیشند.
فایل صوتی نوشتار «واقعاً مردم بیسوادتر شدهاند؟» را گوش کنید.
تاریخ رسانههای جمعی راهحلهایی پیش پای ما میگذارد
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
چه شد که تریاک به سلاح امپراتوریها علیه یکدیگر بدل شد؟
ما قبل از آنکه بتوانیم غذا بخوریم، خوردن پلاستیک را شروع میکنیم