پژوهشهایی که محققانِ علومِ شناختی انجام میدهند روزبهروز محدودیتهای عقل را بیشتر برای ما روشن میکند. افکار ما از انواع و اقسام پیشداوریها رنج میبرد و شکستهای مکرر ما در آزمونهای عقلی گاهی واقعاً ناامیدکننده میشود. اما اگر این پیشداوریها واقعاً برای گونۀ ما فایده داشته باشند چه؟ اگر هدفِ عقل نه صرفِ تشخیص صدق از کذب بلکه اساساً چیزی دیگر باشد چه؟
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از الیزابت کولبرت که پیش از این با عنوانِ «چرا فکتها نظر ما را عوض نمیکنند؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
این اعتقاد که مردم نمیتوانند بهدرستی فکر کنند از سوی گروهی از دانشگاهیان در دهۀ هفتاد میلادی مطرح میشد و شوکهکننده بود. اما دیگر چنین نیست. هزاران آزمایش متعاقبْ این یافته را تأیید (و بسط) داده است. همانطور که هر کسی که این تحقیقات را پیگیری کرده است، یا حتی گاهوبیگاه یک نسخه از نشریۀ سایکالوجی تودی را مطالعه کرده است، میداند، هر دانشجوی تحصیلات تکمیلی با یک کلیپبورد میتواند نشان دهد که افراد معقولنما اغلب کاملاً غیرعقلانی هستند. اکنون اهمیت این بینش بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. باوجوداین، هنوز یک معمای بنیادی باقی است: چگونه ما به این وضعیت رسیدهایم؟
فایل صوتی نوشتار «چرا فکتها نظر ما را عوض نمیکنند؟» را گوش کنید.
خشونت برای بیشتر آدمها غیرقابلفهم است. نظریهای جدید میگوید خشونت نه ذاتی است، نه عقلانی
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
شاید در نهایت مهمترین چیزی که ما انسانها را از حیوانات متمایز میکند توانایی احساس انزجار باشد
اقتصاد زبان قدرت است و همۀ ما را تحت تأثیر قرار میدهد، پس بهتر است دربارۀ آن بدانیم