فرض کنید نشستهاید در جلسۀ سخنرانی و ناگهان افلاطون میآید و در صندلی کنار دستتان مینشیند. در اینگونه شرایط، احتمالاً آنقدر ذوقزده میشوید که شروع میکنید به وراجیکردنهای بیفایده. اگر هم کوتاه صحبت کنید، معمولاً میخواهید چیزی از او بگیرید، حال آن چیز میتواند یادگاری، امضا، وقت ملاقات، یا داوری پایاننامهتان باشد. اما او از این موقعیتی که برایش درست کردهاید متنفر است. او دوست دارد شما ادای ارسطو را دربیاورید و مثل او رفتار کنید.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از رابین برنشتاین که پیش از این با عنوانِ «چطور با یک استاد سرشناس همصحبت بشویم؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را در اینجا بخوانید.
بسیاری از اساتید برجسته واقعاً تمایل دارند با دانشگاهیان آیندهدار ارتباط داشته باشند، اما هیچکدام دوست ندارند همیشه تحت نظر باشند یا بیش از اندازه از آنها تعریف و تمجید شود. اگر شما دانشآموختهای معمولی هستید که میخواهید با استادی معتبر صحبت کنید، لحظهای درنگ کنید و از خودتان بپرسید، «مقصود من از انجام این کار چیست؟» اگر پاسخ صادقانۀ شما این است که آن استاد به ترقی شغلی شما کمک کند، در رفتارتان تجدید نظر کنید.
فایل صوتی نوشتار «چطور با یک استاد سرشناس همصحبت بشویم؟» را گوش کنید.
اِد سایمون از ما میخواهد تا در تعریفمان از سبکِ خوب تجدیدنظر کنیم
تاریخ رسانههای جمعی راهحلهایی پیش پای ما میگذارد
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
چه شد که تریاک به سلاح امپراتوریها علیه یکدیگر بدل شد؟