احتمالاً جنگ بر سر تصاحب خیابانها به قدمت خود خیابانها باشد. همۀ ما به تناوب در نقشِ عابر پیاده، دوچرخهسوار و راننده خودرو قرار میگیریم. از نقشی به نقش دیگر درمیآییم اما همیشه خودمان را مالک خیابان میدانیم. اگر همه معترض و درعینحال مُحِق هستند، پس مقصر کیست و این نارضایتیِ عمومی از کجا آب میخورد؟ ماریا کانیکووا، نویسندۀ نیویورکر، از منظری روانشناختی به این سؤال پاسخ میدهد.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از ماریا کانیکووا که پیش از این با عنوانِ «هنر همیشه برحق بودن در خیابان»، منتشر شده است.
در نزاع بین دوچرخه، اتومبیل و عابر «معمولاً استفاده از اتومبیل بهمعنی قدرت فردی بیشتر، توزیع اقتصادی بهتر و احتمالاً موقعیت اجتماعی برتر است.» اما قدرت یگانه منبع احساس استحقاق نیست؛ حق تقدم نیز مطرح است. از لحاظ منزلت اجتماعی و تقدم زمانی، اوضاع دوچرخهسواران وخیمتر از همه است. آنها بازی تقدم را به عابران پیاده میبازند. عابران پیاده میتوانند ادعا کنند اول از همه رسیدهاند.
فایل صوتی نوشتار «هنر همیشه برحق بودن در خیابان» را گوش کنید.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد