بعضیها میگویند خواندن کتابِ فلسفیْ کار هرکسی نیست. بسیاری از این کتابها برای خوانندۀ معمولی متنهایی است با مضامین انتزاعی و واژههای پرطمقراق، حالآنکه خیلی از متفکران، از مارکس گرفته تا آدورنو، برای بیان و شرح ایدههای فلسفی خود، از تکنیکهای تخیل و خلاقیت در رمان و داستان بهره گرفتهاند و آثار درخشانی خلق کردهاند. بسیاری از کتابها، مثل «پدیدارشناسی روح» هگل و «چنین گفت زرتشت» نیچه، که شنیدن نام آنها هم ترسناک است، در واقع رمانهایی فلسفی هستند.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از استر لسلی که پیش از این با عنوانِ «وقتی فیلسوفها هوس رماننویسی میکنند»، منتشر شده است. نوشتار این نسخه صوتی را در اینجا بخوانید.
فلسفه معمولاً خشک و بیروح است و بیش از آنکه با هنر سروکار داشته باشد با ریاضیات دمخور است. اما برخی از فلسفهها، در رابطه با زبان، شیطنت یا حساسیت شاعرانه نشان میدهند. اثر بزرگ هگل، «پدیدارشناسی روح»، را میتوان بهعنوان رمانی مطالعه کرد که در آن شخصیتها، یعنی ارواح تجسدیافته، در جهان و تاریخ گامبهگام به پیش میروند. مترجم فرانسویِ این کتاب، ژان هیپولیت، آن را «رمانی فلسفی» نامیده است. نیچه نویسندهای صاحبسبک بود و «چنین گفت زرتشتِ» او اغلب در فهرست برترین رمانهای فیلسوفان قرار میگیرد. این رمان یک قهرمان و یک پیرنگ دارد و چیزی شبیه به رمانهای تربیتی است که در آنها معلم، قهرمان تراژدی، از طریق شکستهایش در زندگی درسهایی به شاگردانش میآموزد.
فایل صوتی نوشتار «وقتی فیلسوفها هوس رماننویسی میکنند» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند