وقتی زندگی در روالی یکنواخت و کسالتبار میافتد و عملاً به مُردگی تبدیل میشود، چه باید بکنیم؟ دو پاسخ برای این سؤال وجود دارد: دائماً دنبال چیزهای تازه باش، یا معنای باثباتتر و عمیقتری برای همین روال پیدا کن. اما هر دو پاسخ به یک اندازه تباهاند. شان کِلی در رابطهای که با استادش هیوبرت دریفوس داشته راهحل سومی را جستوجو میکند.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از شان دورنس کلی که پیش از این با عنوانِ «باید ایتالیایی زندگی کرد یا آلمانی؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
چند هفته پیش، سطر جالبی در یادداشتهای یکی از درسهایم پیدا کردم. نمیدانم از چه زمانی آنجا بوده یا چطور اصلاً وارد یادداشتهای من شده است. یادم نمیآید که آن را قبلاً نوشته باشم یا حتی دیده باشم. آن سطر این بود: «هدف زندگی، از نظر پاسکال، شادکامی، صلح، یا شکوفایی نیست، بلکه زنده بودن است». به عقیدۀ من این سطر را ممکن است معلم و دوستم، هیوبرت دریفوس، نوشته باشد. هیوبرت در ماه آوریل (۲۰۱۷) در سن ۸۷ سالگی درگذشت. دستکم در بدو امر تصور اینکه هیوبرت ممکن است از درون گور با من حرف زده باشد عجیب است. ولی شاید عجیبتر این باشد که او از آن جایگاه بالاتر و نه چندان ایدئال که اکنون دارد بتواند به من دربارۀ هدف احتمالی زندگی چیزی بگوید. ولی اگر میدانستید که طرز کار یادداشتهای درسی من چطور است، احتمالاً این قدر ماجرا عجیب نبود.
فایل صوتی نوشتار «باید ایتالیایی زندگی کرد یا آلمانی؟» را گوش کنید.
لش نوعی حس جسورانه و خلاقه داشت که به او میگفت دیگر کار از کار گذشته است
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
برای ما مهم است که محتوای ترجمان، همچون ده سال گذشته، رایگان بماند و در اختیار عموم باشد. اما این هدف بدونِ حمایت شما ممکن نیست. هر کمک کوچک نقشی بزرگ در این مسیر دارد. به جمع حامیان ترجمان بپیوندید.