شیوۀ معیار سانسور برای دههها چنین بود: گلوگاههای اصلیِ انتشار خبر را شناسایی و مسدود کن. حالا این شیوه بیشتر خندهدار است تا ترسناک. دیگر گلوگاهِ اصلیای وجود ندارد، و خبرها در شبکهای عظیم از ارتباطات فردیِ مجازی دست به دست میشود. آدمی گمنام با یک گوشی همراه، میتواند به اندازۀ سی.ان.ان در جریان یک واقعه اثرگذار باشد. اما سادهلوحانه است اگر گمان کنیم جهتدهی به افکار در این سیستمِ هولناک از میان رفته است.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از زینب توفکچی که پیش از این با عنوانِ «عصر طلایی آزادی بیان و سکۀ از رونق افتادۀ دموکراسی» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
در عمدۀ تاریخ مدرن، سادهترین راه برای بستن مسیر انتشار یک ایده آن بود که جلوی نشر مکانیکیاش گرفته شود. روزنامه را ببندید، به رییس شبکه فشار بیاورید، یک سانسورچی رسمی در انتشارات بگذارید. یا در صورت ضرورت، یک تفنگ پر روی شقیقۀ گزارشگر بگیرید. این اتفاق آخر واقعاً یکبار در ترکیه افتاده است. بهار سال ۱۹۶۰ بود و گروهی از افسران ارتش، تازه کنترل حکومت و رسانۀ ملی را در اختیار گرفته بودند. آنها اطلاعرسانی را متوقف کرده بودند تا جلوی هماهنگسازی هرگونه تهدیدی علیه کودتایشان را بگیرند. اما از اقبال بد توطئهگران، قرار بود دو هفته بعد از کودتا یک مسابقۀ فوتبال بین ترکیه و اسکاتلند برگزار شود که مردم بسیار منتظرش بودند. مسابقههایی مثل آن در رادیوی ملی پخش میشدند و گزارشگر تکتک حرکات بازی را توضیح میداد. مردم سراسر ترکیه دور دستگاههای رادیو جمع میشدند تا تیم ملی را تشویق کنند. ریسک لغو مسابقه برای کودتاچیها زیاد بود چون احتمال داشت جرقۀ اعتراض را بزند. اما اگر گزارشگر در پخش زندۀ رادیویی یک حرف سیاسی میزد چطور؟ یک اشاره کافی بود تا کشور به آشوب کشیده شود. لذا افسران به یک راهحل بدیهی رسیدند: چند تفنگدار گذاشتند که در کل دو ساعت و چهلوپنج دقیقۀ پخش زنده، گزارشگر را نشانه بگیرند. این هم ریسک داشت، ولی ریسکی مدیریتشده بود. بالاخره آنها فقط مجبور بودند یک گزارشگر را تهدید کنند: فقط یک گلوگاه برای کنترل امواج.
فایل صوتی نوشتار «عصر طلایی آزادی بیان و سکۀ از رونق افتادۀ دموکراسی» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند