برای رسیدن به قدرت ذکاوت لازم است. باید موقعیتشناس باشی و ذهن دیگران را بخوانی و واکنشهای بجا و مناسب نشان بدهی. اما اگر چنین است، پس چرا دنیا مملو است از قدرتمندانی که انگار بویی از عقل و منطق به مشام آنها نخورده است؟ مجموعهای از تحقیقات نشان میدهد صاحب قدرت بودن، تأثیرات عمیقی بر ذهن ما و کارکردهایش میگذارد.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از جری یوسیم که پیش از این با عنوانِ «قدرتْ مغز صاحبش را میخورد» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را در اینجا بخوانید.
هنگامی که قانونگذاران متعدد در جلسۀ استماع کنگره در پاییز گذشته جان استامپف را به باد فحاشی گرفته بودند، به نظر میرسید هر کدامشان راهی تازه مییابد تا مدیر عاملِ اکنونْ اسبقِ بانک ولز فارگو را بهباد انتقاد بگیرد، به دلیل اینکه نتوانسته است حدود ۵۰۰۰ کارمند را از ساخت حسابهای جعلی برای مشتریان بازدارد. اما عملکرد استامپف بود که جلب توجه میکرد. آنجا شاهد مردی بودید که به بالاترین مقامِ ثروتمندترین بانکِ جهان رسیده است، باوجوداین، انگار از خواندن افکار حاضران در جلسه کاملاً ناتوان است. اگرچه او عذرخواهی کرد، اما به نظر نمیرسید که متنبه یا پشیمان باشد. او متمرد یا متکبر یا حتی ریاکار نیز به نظر نمیرسید. سردرگم به نظر میرسید، مثلِ یک مسافر فضایی پرواززده که تازه از سیارۀ استامپف رسیده است، جایی که در آن احترام به او قانون طبیعی است و ۵۰۰۰ عددی بسیار کوچک. حتی صریحترین زخمزبانها، «شوخیت گرفته با من؟» (گفتۀ شان دافی نمایندۀ ویسکانسین) یا «نمیتونم برخی از چیزهایی که اینجا میشنوم رو باور کنم» (از زبان گرگوری میکس نمایندۀ نیویورک) نتوانست او را از خواب غفلت بیدار کند. در ذهن استامپف چه میگذشت؟ پژوهشهای جدید نشان میدهد که پرسش بهتر این است: چه چیزی در ذهنش نمیگذشت؟
فایل صوتی نوشتار «قدرتْ مغز صاحبش را میخورد» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند