هاروکی موراکامی هفتادساله است. هر روز، چهار صبح بیدار میشود، پنجشش ساعت مینویسد و سپس نُه کیلومتر میدود. تنها یکی از رمانهایش، در اولین سال انتشار، ۳.۵ میلیون نسخه فروش رفته. خودش خبر ندارد چرا اینهمه مردم دوستش دارند، اما میداند محبوبیتش بیربط به عجیببودن اتفاقات قصههایش نیست: ماهیهایی که از آسمان میبارند و گربههایی که در خیابان گم میشوند. میگوید «در رماننوشتن نباید خیلی چونوچرا کرد، من به تاریکیِ ناخودآگاهم میروم و با دست پُر از آنجا برمیگردم. نتیجهاش میشود رمانهایی که نوشتهام».
نویسندۀ کتاب پادزهر: خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبتاندیشی را ندارند
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از الیور برکمن که پیش از این با عنوانِ «هاروکی موراکامی: برای رسیدن به روشنایی، باید از تاریکی گذر کنید» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
روز پیش از ملاقاتم با هاروکی موراکامی در منهتن، او مثل هر روزِ دیگری برای دویدن پیشازظهرش به سنترال پارک میرود که زنی او را متوقف میکند و میگوید «عذر میخواهم، شما همان نویسندۀ معروف ژاپنی نیستید؟» شیوۀ سؤالکردنش کمی عجیب بوده اما موراکامی با خوی آرام همیشگیاش پاسخ او را میدهد «به او گفتم نه، من فقط یک نویسندهام، بااینحال از دیدن شما خوشوقتم! و بعد با هم دست دادیم. وقتی مردم به این شکل سراغم میآیند، احساس عجیبی به من دست میدهد، چون من فقط یک آدم معمولیام. واقعاً درک نمیکنم، چرا مردم دوست دارند مرا ببینند».
فایل صوتی نوشتار «هاروکی موراکامی: برای رسیدن به روشنایی، باید از تاریکی گذر کنید» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند