گاهی باید بگوییم: بیچاره بچههایی که در خانوادهای ثروتمند به دنیا میآیند، مخصوصاً اگر پدر و مادرشان آدمهایی دلسوز و تحصیلکرده هم باشند. آن وقت از سهماهگی مجبورند دوران بیپایان آموزش و سنجش را شروع کنند. مرتب نمرههای خوب بگیرند، باادب و تمیز باشند و دست از پا خطا نکنند. مطالعات پرشماری، که این شیوۀ افراطی مراقبت و تربیت را بررسی کردهاند، نظر خوشی به آن ندارند.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از جون آکوچلا که پیش از این با عنوانِ «گرداب تربیت بچه»، منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را در اینجا بخوانید.
بهمحض اینکه کودک چیزی سرش شود و فهمی به دست بیاورد، مادرپدرها سیلی از آموزشها را بهسوی او روانه میکنند. با ورود بچه به کودکستان، فشار تحصیلی هم آغاز میشود. حتی پیشدبستانیها هم زمان بازی را با تمرینات ریاضی و مطالعه جایگزین کردهاند. این کارها، علاوهبر والدین، به کودکان نیز نوعی عزت نفس میدهد. اما مروری بر هزاران مطالعه نشان داده است که عزت نفسِ بالا در کودکان سبب افزایش نمرات، بهبود چشماندازِ شغلی آنها یا حتی مقاومت در برابر الکلیشدن نمیشود. گویا داریم ملتی از بیعرضگانِ دارای عزت نفس میسازیم: آدمهایی که قرار نیست از «عهدۀ کارها بربیایند». نگرانی این تحقیقات این است که کودکان گوسفندواری که ماحصل تربیت قیممآبانه هستند بالاخره از عهدۀ کارها بربیایند و جهان را به جایی خشن، بیرحم و کسالتبار بدل کنند.
فایل صوتی نوشتار «گرداب تربیت بچه» را گوش کنید.
محیط اطراف بیش از آنچه تصور میکنیم بر واکنشهای ذهنی ما اثر میگذارد
اگر نمیتوانید در جنگی پیروز شوید، میتوانید معنی پیروزی را تغییر دهید
حدوداً بیست سال از تشخیص بیماریام میگذرد، و من چیزهای بسیار زیادی آموختهام
شاید بتوانیم با چیزهای جدید سازگار شویم، اما چیزهای قدیمی را چطور فراموش کنیم؟