هرکس میخواهد ما را به کتابخواندن ترغیب کند، معمولاً چند حرف کلیشهای برای گفتن دارد: کتاب دیدت را وسیع میکند یا تجربۀ دیگران را در اختیارت میگذارد. اما واقعیت این است که این حرفها فایدهای ندارد، مگر آنکه یکبار، هنگام خواندن یک کتاب، آن صاعقه به عمق جانتان بنشیند. صاعقهای که باعث میشود با شخصیت کتابی که میخوانید، گریه کنید، بخندید یا خشمگین شوید. مطالعات عصبشناختی جدید یافتههای شگفتآوری را دربارۀ حالات مغزی ما هنگام خواندنِ عمیقِ یک کتاب کشف کردهاند.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از ماریان ولف که پیش از این با عنوانِ «غرق شدن در کتابها چه بر سر مغزتان میآورد؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
نشستن در چشم دیگران و حسکردنِ احساساتشان از عمیقترین موهبتهای فرایندِ ژرفخوانی است که هنوز به اندازۀ کافی از آن خبر نداریم. توصیف پروست دربارۀ «معجزۀ پرثمرِ ارتباط که تأثیرش در انزوا روشن میشود» بعدی احساسی و شخصی را در تجربۀ خواندن تصویر میکند: ظرفیت برقراری ارتباط و درک احساس دیگری بیآنکه ذرهای از جهان شخصی خود خارج شویم. ظرفیتی که با خواندن شناخته میشود- ترککردن و همزمان باقیماندن در قلمروی خود- همان چیزی که امیلی دیکینسونِ مردمگریز «ناو» شخصی خود مینامد، ناوی که با آن از لنگرگاه خود در خیابان اصلی شهر امرست در ماساچوست به دیگر زندگیها و سرزمینها سفر میکند.
فایل صوتی نوشتار «غرق شدن در کتابها چه بر سر مغزتان میآورد؟» را گوش کنید.
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
آیا کرونا رابطۀ ما با حیوانات را تغییر خواهد داد؟
اسکرینشاتها هم مایۀ شگفتی و هم مایۀ وحشت ما میشوند