زیمل میگوید در مُد چیز عجیبی وجود دارد. چون آدمها با پیروی از مُد میخواهند ثابت کنند که با دیگران فرق دارند، اما همزمان میخواهند نشان دهند که با دیگران فرقی ندارند. تردیدی نیست که مدها تابعِ جریانهای ناشناختۀ اجتماعیاند، موجهای گذرایی که معلوم نیست از کجا میآیند و به کجا میروند. اما هرچه هست، مد نشانهای است از اینکه سلایق ما دائماً در حال تغییرند. اگر چنین است، پس چرا همیشه فکر میکنیم سلیقۀ امروزمان تا ابد بهترین خواهد ماند؟
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از تام وندربیلت که پیش از این با عنوانِ «دنبالِ مُد جدیدی هستم که قدیمی باشد»، منتشر شده است. نوشتار این نسخه صوتی را در اینجا بخوانید.
آلبومی قدیمی را ورق میزنید، عکسی از قدیمتان میبینید و میگویید: «یا خدا! این موها چیه؟» یا «این شلوار مخمل کبریتی کجا بود؟!» عکسها به چشممان ناخوشایند میآیند؛ چون ما معمولاً خودمان را از نگاه دیگران نمیبینیم. به همین قیاس، وقتی از «بیرون» یعنی از منظر آنچه امروز خوشایند است به سلیقههای قبلیمان نگاه میکنیم، شگفتزده میشویم. احتمالاً موهایتان خوب یا بد نبودهاند؛ بلکه سلیقۀ آن وقتتان را نشان میدادهاند. با لحنی تحقیرآمیز میگوییم: «باورم نمیشه مردم اینطوری لباس میپوشیدن»؛ اما نمیفهمیم آنچه اکنون پوشیدهایم، در آینده بدسلیقگی حساب میشود.
فایل صوتی نوشتار «دنبالِ مُد جدیدی هستم که قدیمی باشد» را گوش کنید.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد