روشنگری فرد را در مرکز توجه قرار داد. اینگونه بود که در اقتصاد، مصرفکننده مهار تولیدکننده را در دست گرفت؛ در مذهب، مؤمنِ مسیحی برتر از کلیسا نشست و در عشق، معشوق بهتدریج کماهمیتتر از عاشق شد. امروزه عشق در غرب نوعی محاسبۀ روانشناختی است. کنارهمچیدنِ گزینهها، نگاه به جدولِ سود و زیانها و انتخاب یکی از میان هزاران. اما برخی هنوز عشق را آتش میدانند و طوفان و صاعقه و بهمن.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از پولینا آرونسون که پیش از این با عنوانِ «رژیمهای رمانتیک»، منتشر شده است. نوشتار این نسخه صوتی را در اینجا بخوانید.
مهمترین لازمۀ انتخابْ دردسترسبودن گزینههای متعدد نیست، بلکه وجود انتخابکنندهای دانا و توانمند است که بهخوبی از نیازهایش آگاه است و بر مبنای منفعت شخصی اقدام میکند. برخلاف تمام عُشاق پیشین، که دیوانهوار و مانند کودکانِ گمشده رفتار میکردند، قهرمان رمانتیک جدید برخوردی روشمند و منطقی با احساساتش دارد. او نزدِ رواندرمانگر میرود، ادبیات خودیاری میخواند و در مشاورههای زوجین شرکت میکند. او همچنین ممکن است «زبانهای عشق» را بیاموزد، برنامهریزی عصبیکلامی مطالعه کند یا احساساتش را با دادن نمرهای ازصفر تا ده بهصورت کمّی درآورد.
فایل صوتی نوشتار «رژیمهای رمانتیک» را گوش کنید.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد