آنچه رخ میدهد دو اتفاق است: بهدنیاآمدن نوزادی خواستنی و زادهشدن مادری خستگیناپذیر
آیا به سختیهایش میارزد؟ چقدر باید مراقب رفتار و تغذیهام باشم؟ شغلم را از دست نمیدهم؟ نکند کار بدی از من یاد بگیرد؟ اگر شکستها و ضعفهای من را به ارث ببرد چه؟ مادری به معنای لمسکردن همۀ این پرسشها با پوست و گوشت و خون است. آنهایی که مادرشدن را انتخاب میکنند مسیر عجیبی را به روی خود باز میکنند: تبدیلشدن به فردی تماماً جدید، انگار که دوباره به دنیا آمده باشند.
وقتی که دختران و زنان احساس بدی دربارۀ تنشان داشته باشند، چه کسی سود میبرد؟
بارداری، برای بسیاری از زنان، یکی از تجربههایی است که بیشترین فشار عاطفی و هیجانی را دارد
«بعد از تولد دختر اولم به یک مصاحبۀ کاری رفتم و بعد، کل راه را تا خانه گریه کردم»
بعضیها فکر میکنند پس از چند ماه مرخصی بچه ناپدید میشود
ایدئولوژی جدید ضد زادوولد انسانها را برای زمین مثل سلولهای غدهای سرطانی میداند