شاید امروز دلایل متعددی در کار باشد که بگویید دانشگاه به دردی نمیخورد: کلاسهایی که حوصله را سر میبَرَند، استادانی که روی خوش به دانشجو نشان نمیدهند، همکلاسیهایی که بیانگیزهاند. تقلبهای گسترده و خرید پایاننامه را هم به آن اضافه کنید. بااینحال، دانشگاه با هویت بسیاری از افراد گره خورده. ما خود را با رشتۀ دانشگاهیمان معرفی میکنیم و دانشگاه را جزء جدانشدنیِ آیندۀ فرزندمان میدانیم. دانشگاه چه چیزی در خود دارد که، با اینهمه نقص، نمیگذارد بهراحتی کنارش بگذاریم؟
سخنرانی «نوام چامسکی» دربارۀ وضعیت رو به زوال دانشگاه
در فرهنگِ دانشگاه بیشتر با دانشجویان مانندِ مشتری برخورد میشود تا محصل
گفتوگوی اسکات اریک کافمن با مارک باوئرلین، استاد دانشگاه ایموری دربارۀ وضعیت اساتید در ایالات متحده
مروری بر کتاب «انواع آزادی آکادمیک: از دانشِ حرفهای تا انقلاب» نوشتۀ استنلی فیش
در عصر سرمایهداری متأخر، فرهنگ مسئلهای همگانی شده است، اما در عینحال، به شکلی بیسابقه افول کرده است
وقتی با استادهای دانشگاهی مواجه میشوید، با آنها دربارۀ فوتبال صحبت کنید
دانشگاهها همیشه برای مقابله با تقلب تلاش کردهاند، اما محیط دانشگاهی خود بخشی از مسئله است
بریدهای از کتاب «باهوشترین نقاط کرۀ زمین؛ چرا مناطق درحالافولْ کانونهای نوظهور نوآوری جهانی میشوند؟»
طبق بعضی از رتبهبندیها دانشگاههای برجسته در علوم اجتماعی حتی جزء صد دانشگاه برتر هم نیستند
دانشجویان سفیدپوست معتقدند آسیاییها توانمندترند و سیاهپوستان و امریکای لاتینیها باید بیشتر تلاش کنند