♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• از رنجِ نوستالژی دل بکن
بررسی کتاب تغییر زندگی از طریق جادوی مرتبسازی نوشتۀ ماری کوندو
میگویند: «آن چیز که خوار آید، روزی به کار آید». اغلبِ بزرگترها وقتی دربارۀ دورانداختن یا نگهداشتن یادگارها و وسایلِ اضافی با فرزندانشان به اختلاف برمیخورند اینطور استدلال میکنند. نویسندهای ژاپنی در کتابش این موضوع را به چالش میکشد و فلسفهای عملی برای مرتبسازی خانه ارائه میکند. او نوید لذتبخش بودن یک زندگی مختصرومفید را میدهد. هرچند پیادهکردن روشهای او برای برخیها به ویژه کودکان پناهندهگان و مهاجران چندان ساده بهنظر نمیرسد.
• روایتی روانشناسانه از اندوختن «خنزر پنزر»
اندوختهسازی؛ اختلال روانی یا عمل آنارشیک سیاسی
هر چه انسان پا به سن میگذارد، حرص بیشتری برای نگهداری لوازم بهدردنخور پیدا میکند. انجمن روانپزشکی امریکا این موضوع را «اختلال اندوختهسازی» میخواند. اسکات هرینگ استاد دانشگاه ایندیانا معتقد است نهفقط خودِ اختلال اندوختهسازی که زنجیرۀ افکار و عقاید مربوط به این اختلال نیز مهم است. او میگوید جنبش علیه بینظمی که ساندرا فلتون، روانشناس مشهور، آن را راهاندازی کرده بود، پوششی برای حمله به نسخههای سیاسیشدۀ ناهمرنگی با جماعت است. هرینگ با فوکو موافق است که روانپزشکی، ابزاری است برای کنترل جامعه.
• کمد: جایی که تاریخ به فضا تبدیل میشود
کمدها آن بخشی از تاریخ زندگی انسانها را در خود نگه میدارند که با دقت و وسواس، پنهان شده است
تا پیش از دوران تولید انبوه و مصرفگرایی، کمدها، مکان نگهداری دانش در خانۀ اشراف بودند: کتابها، کاغذ، دوات و دیگر کالاهای دانشورزانه را در آنها نگه میداشتند. اما رفته رفته خانوادههای معمولی نیز صاحب چیزهایی شدند که لازم بود در جایی ذخیره، پنهان یا نگهداری شوند. بدینترتیب محتویات کمدها تنوع و جذابیتِ بیشتری پیدا کرد، جذابیتِ رازآمیزی که حتی امروزه نیز چیزی از آن کاسته نشده است.
• تاریخچۀ کاغذدیواری؛ دروغگوی بیپروا
قرنها است که پوشش دیوار به انسانها کمک کرده تا در داخل خانههایشان واقعیتهایی جدید خلق کنند
تاریخچۀ کاغذدیواری حکایت دروغگوییِ بیمارگون است. داستان اشکال مختلفی است که دروغ میتواند به خود بگیرد. کاغذدیواری به دروغهای مصلحتیِ جزئی محکوم شده است؛ دروغهایی مثل تغییر بصریِ تناسبهای اتاق یا نمایش تخیلات ما روی چهاردیواری خانه. همچنین به فریب آشکار، تظاهر اجتماعی و حتی پاکسازی تاریخ متهم شده است. حتی میتوان گفت کاغذدیواری شیئِ مدرن تمامعیاری است: متظاهری بیپرده که نشان میدهد واقعیت درواقع چقدر ساختگی است.
• «خانه» مکانی فیزیکی نیست، رؤیایی ذهنی است
بوی پختوپز، خراشیدگیِ روی راهپله و خطهای خودکار بچههاست که خانه را میسازد
خیلی از ما تا آخر عمر دنبال خانهایم، حتی اگر از اجارهنشینی درآمده باشیم و مسکنی برای خودمان خریده باشیم. خانه مکانی که در آن زندگی میکنیم نیست، یعنی در واقع اصلاً مکان نیست. خانه چیزی است که با روح و احساس ما پیوند میخورد. احساس تعلق و در عینحال امنیت و آرامش. شاید خانۀ ایدئال چیزی مثل خوشبختی باشد. گذرا، مبهم و انتزاعی. حسی که لحظهای سراغمان میآید و ناگهان پر میکشد و میرود.
• این کتاب خانهتان را به کابوسی ترسناک تبدیل میکند
فهم ما از جانداران ریزی که در خانههایمان زندگی میکنند خیلی کمتر از چیزی است که فکر میکنیم
چیزی به روزهای خانهتکانی نمانده است. بیرون ریختن کشوها و کابینتها، شستن پردهها و فرشها و تمیزکردن شیشهها و دیوارها، و بعد، لبخند رضایتی که از دیدن خانهای درخشنده نصیبتان میشود. اما اگر راب دان آن لبخند را روی لبهایتان ببیند، احتمالاً به خوشخیالیتان خواهد خندید. کتاب جدید او حاصل تحقیقات چندین سالهاش دربارۀ جانداران ریزی است که در خانههایمان زندگی میکنند. آمیبها، باکتریها و کرمهایی که از دوش حمام روی سرمان میریزند و حشرات و سختپوستانی که کنارمان روی بالش میخوابند.