• شکم گوش ندارد
زمانه عوض میشود و با خود، نوع خوراک، مکان و سبکِ خوردن مردم را عوض میکند
زمانه عوض میشود و با خود، نوع خوراک و نحوۀ خوردن مردم را عوض میکند. جوامع کشاورزی، برای زئوس گاو قربانی میکردند؛ درحالیکه جامعۀ مدرن روی قربانگاه الهۀ حرص و ثروت، ریواس ژلهای با ورق طلا میگذارد. ما در جامعهای مصرفکننده زندگی میکنیم، جامعهای که بیشتر به تغذیۀ شکم خود علاقمند است تا تزیین داخلی ذهن خود.
• علایقِ غذایی بخشی از شخصیت شما نیستند
بی ویلسون در کتاب لقمۀ اول ریشۀ عادتهای غذایی بدِ ما را در قرن بیستم بررسی میکند
آیا میشود علایق غذایی را عوض کرد؟ معمولاً گمان میکنیم تنفرِ ما از غذاهایی که الان حالمان را به هم میزنند، برای همیشه باقی خواهد ماند. اما میتوان ذائقه را با تمرین به تدریج تغییر داد. چنین کاری برای انسانهای امروزی که به خوردنِ غذاهای بیکیفیت و مضر عادت کردهاند، ضروری است.
• هر غذایی فلسفۀ خودش را دارد
غذا مثل موسیقی بیواسطه است و بدون نیاز به زبان ملالآور روزمره، چیزهای مهمی میگوید
درحالحاضر غذا نزد ما بسیار محترم و مهم شمرده میشود. آشپزهای معروف، رژیمهای غذایی، رستورانهای جدید و برنامههای آشپزی توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. به نظر میرسد همۀ ما به آنچه میخوریم، حسّاستر شدهایم؛ اما کمتر از خود پرسیدهایم غذا، بهجز توان فیزیکی، چه چیزهای دیگری به ما میرساند؟ آلن دوباتن معتقد است غذا در تأمین نیازهای روانی ما نیز مؤثر است و نوعی خاصیت شفابخشی دارد.
• تاریخ کتابهای آشپزی مملو از تمایزات طبقاتی است
از آشپزخانههای سلطنتی قرن پانزدهم تا راهنماهای امروزی برای پخت ارزانترین غذاها
اولین کتابهای آشپزی ابزارهایی برای فخرفروشی درباریان بود. راهنمایی برای برپا کردن ضیافتها و به رخ کشیدنِ قلمروها. اما بعدها مرحلهبهمرحله این کتابها به دست مردم معمولی رسید. بخشهای مفصلی که به چگونگی پختن گوشت حیوانات شکاری نایاب اختصاص داشت، جای خود را به دستورالعملهایی برای سرخنگهداشتن صورت با سیلی داد. چطور جگر بپزیم و آن را غاز جا بزنیم؟ چطور شکممان را با کلم پر کنیم؟ چطور غذاهای مانده را استفاده کنیم؟
• عطش ما برای کتابهای آشپزی
دربارۀ خوانندۀ کتاب آشپزی چه میتوان گفت؟
مایکل اوکشات، فیلسوف سیاسی، تشبیه جالبی برای کتاب آشپزی میآورد. او اشاره میکند که نمیتوان از روی یک سری قواعد، طرز ساخت دولتی مطلوب را یاد گرفت، همانطوری که نمیتوان با خواندن کتاب آشپزی روش پخت کیک را یاد گرفت. با اینحال آدام گوپنیک، جستارنویس سرشناس نیویورکر، توضیح میدهد که چرا ما همچنان کتاب آشپزی میخوانیم.
• صنعت قند با خریدن دانشمندان، تقصیرها را گردن چربی انداخت
وقتی دانشمندان از صنعت پول بگیرند، نه از دولت، امکان دستکاری در تحقیقات بالا میرود
یک دانشجوی پستدکتری در دانشگاه هاروارد، با بررسی انبوهی از اسناد مربوط به تحقیقات پزشکی در سالهای دهۀ ۷۰، فهمید تبانیِ بزرگی میان مدیران صنعت قند و دانشمندانِ این دانشگاه در جریان بوده است. در واقع، صنعت قند به این پژوهشگران پول میداد تا اثبات کنند دلیلِ اصلی بیماریهای قلبی چربی است و قند نقشی در این میان ندارد. برای دهها سال، این تحقیقاتِ دستکاریشده مبنای برنامههای تعذیهای بوده است.
• چربیهراسی حاصل مد است، نه یافتههای پزشکی
مروری بر کتاب زندگی پنهان چربی که تلفیقی از علم و توصیههای عامیانه برای رژیم لاغری است
«تناقض چاقی» مفهومی است برای مبارزه علیه این تصور بسیار جاافتاده که هرکس چاق باشد حتماً عیب و ایرادی در سلامتیاش وجود دارد. این در حالی است که میزان حجم چربی در بدن مقولهای پیچیده است که به مسائل گوناگونی ربط دارد. خلاصه اینکه کاملاً ممکن است که کسی هم چاق و هم سالم باشد. اما، حتی با دانستن این مسئله، کنارآمدن با چربیهایی که دور کمرمان جا خوش کردهاند آسان نیست.
• تمدن بدون سیبزمینی سرخکرده به کجا خواهد رفت؟
سیبزمینی احتمالاً یکی از مصائب عصر باستان بوده است؛ اما در دوران مدرن تبدیل به موهبتی شده است
کسانی که دربارۀ ظهور و سقوط تمدنها تحقیق میکنند، کشاورزی و مسائل مربوط به آن را یکی از مهمترین عوامل حیات هر جامعه میدانند. چند مطالعۀ جدید در زمینۀ تاریخ کشاورزی، نتیجۀ بیسابقهای را در پی داشتند که مخالفان و موافقان فراوانی پیدا کرد. آنها دریافتند تمدن در جوامعی که غلاتی مثل گندم کشت میکردند، پیش میرفت و در جوامعی که گیاهان غدهای مثل سیبزمینی کشت میکردند، عقب میماند. اما به چه دلیل؟
• زندگی را از من بگیر، بستنی را نه
بستنی در تاریخ نظامی آمریکا جایگاهی بیبدیل دارد، اما اهمیت آن بیش از این است
جرج واشنگتن علاقهای جنونآمیز به بستنی داشت، توماس جفرسون نیز پیش از آنکه به سیاست روی آورد، در حال یادگیریِ بستنیسازی بود. همین مصداقها کافی است برای دانستنِ اهمیت بیمثال بستنی در فرهنگ آمریکایی. در هماوردیهای نظامی ایالات متحده نیز بستنی حضوری همیشگی داشته است. شاید سربازان آمریکایی، با مزهمزهکردنِ بستنیهایشان میخواستند به یاد بیاورند که صلح چگونه است، و خانه چه شکلی است.
• ارتش آمریکا در جستجوی چیتوز
برشی از کتابِ آشپزخانۀ آماده به رزم نوشتۀ آناستاسیا مارکس دِسالسدو
یک روز صبح وقتی آناستازیا دسالسدو به ظرفِ غذای مدرسۀ دخترش نگاه کرد، دید همۀ موادِ غذاییای که برایش گذاشته است، به نوعی محصولِ آزمایشها و پروژههای ارتش برای تأمین غذای سربازان در جنگ بوده است. با خودش فکر کرد: انگار همۀ ما داریم مثلِ سربازها غذا میخوریم. اما چطور به اینجا رسیدهایم؟