• تاریخِ «توجه» و «بیتوجهی»
اگر معلمید و از حواسپرتی بچهها به ستوه آمدهاید، باید بدانید که از سیصد سال پیش قصه همین است
پدر و مادرها، معلمها، برنامهریزان آموزشی، کارفرماها، مدیران رسانه و حتی سیاستمدارها دنبال جوابی برای این سؤالاند که «چطور میشود توجه جوانان را جلب کرد؟» حالا با گسترش روزافزون جریانِ مهیب اطلاعات، این حواسپرتی و بیتوجهی میان کودکان و جوانان، گویا به مرزهای جنونآمیزی رسیده است. اما نگاهی تاریخی به مسئلۀ «توجه» سویههای نامرئیتری از این ماجرا را آشکار میکند. در واقع، شاید گلایۀ مداوم از حواسپرتی، برآمده از شورش جوانان علیه مراجع اخلاقی زمانه باشد.
• چطور وقتمان را خوب تلف کنیم
حواسپرتیهای درست میتوانند خلاقیتساز باشند
نتایج چندین تحقیق روانشناختی نشان میدهد که حدی از حواسپرتی میتواند عملکرد ذهن را در حوزههای مختلف بهبود بخشد. مثلاً اگر در موقعیتی هستید که میخواهید تصمیمگیری مهمی انجام دهید، احتمالاً بهتر است برای مدتی ذهنتان را از تمرکز بر موضوعِ تصمیمگیریتان منحرف کنید و چند تا کلیپ خندهدار ببینید. اما چطور چنین چیز تناقضباری میتواند درست باشد؟
• رستگاری با ملال
برای زندهماندن در هیاهوی بیپایان عصر دیجیتال لازم است عمیقاً ملول شویم
بیش از صد سال پیش، زیمل، جامعهشناس آلمانی، در مقالهای هشدار داد که انسانها در کلانشهرها توانایی توجه و تمرکز خود را از دست میدهند و نگاهی خاکستری بر آنها چیره میشود، اما هیاهوی بیپایان زندگی، در قرن اخیر، مداوماً رو به افزایش بوده است. چنانکه گاهی حس میکنیم دنیا دارد به یک ویرانشهر عظیمِ تکنولوژیک تبدیل میشود. چگونه میشود حدی از تمرکز و تأمل را در این غوغا حفظ کرد؟
• پرونده کتاب: تاجران توجه؛ تلاشی حماسی برای ورود به مغزها
زمانی سروکلّۀ آگهیهای تبلیغاتی فقط در روزنامهها پیدا میشد اما امروز به لطف وجود تاجران توجه اوضاع خیلی فرق کرده است. امروز دوروبرمان پرشده از تبلیغات؛ خیابانها و پارکها با پوسترها و بیلبوردهای پرزرقوبرق، خانهها توسط رادیو و تلویزیون، ارتباطهای فردبهفرد بهوسیلۀ رسانههای اجتماعی و تلفنهای هوشمند. تیم وو، نویسنده و استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب جدید خود، تاجران توجه، تاریخ تجارت تبلیغات را از خاستگاههای آن در قرن ۱۹ تا پدیدۀ مدرن نرمافزار حذف تبلیغ روی وبسایتها دنبال میکند.
• توجهتان ثانیهای چند؟
اگر از یک سرویس آنلاین رایگان استفاده میکنید، خودتان محصولش هستید
ما لایق چه نوع توجهی هستیم و چه نوع توجهی را به دیگران بدهکاریم؟ توجهمان را باید به چه چیزی و به چه قیمتی بفروشیم؟ هر کس با توجه به سلایق و خواستههایش ارزش متمایزی برای توجهش قائل است و به این سادگیها نمیتوان به معیاری فراگیر دست پیدا کرد، بااینهمه همچنان میشود گفت که خیلی از ما توجهمان را بسیار ارزان میفروشیم.