♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• من یک ضدِ «ضدِکالایتجملی» هستم
چرا کالاهای گرانقیمت و بیاستفاده میخریم؟
روانشناسی و تحلیل سیاسیِ کالاهای لوکس و بیفایده، صرفاً بر امیال میلیونرها متمرکز نیست؛ چراکه همۀ افراد، اشتیاقی عجیب برای خرید کالاهای تجملی دارند. پُل بلوم، استاد روانشناسی و علومشناختی دانشگاه ییل معتقد است فریبندگیِ چنین کالاهایی به کاربرد، زیبایی یا منزلت اجتماعی محدود نیست؛ بلکه بخشی از جذابیتشان برآمده از تعلق به تاریخچهای خاص است.
• چگونه خرید پیراهنی گرانقیمت میتواند سرآغاز دردسرهای پایانناپذیر باشد؟
اثر دیدرو به ما توضیح میدهد چرا چیزهایی را میخریم که به آنها احتیاج نداریم
اغلبمان آدمهای معمولی و سادهای هستیم که چندان درگیر زرق و برق لوازم روزمرۀ زندگی نمیشویم. همین که کارمان را راه بیندازد پس لابد چیز خوبی است و محصول گرانقیمتتری لازم نیست. اما کافی است پول خوبی دستمان بیاید و وسوسهمان کند یک پیراهن دو میلیون تومانی بخریم. جهنم از همینجا شروع میشود: پیراهن دومیلیون تومانی به کفش و شلوارِ معمولی نمیخورد و، باز اگر تمام لباسهایمان هم نو شوند، این ماشین و خانه است که قدیمیبودنشان آزارمان میدهد.
• فقرای محترم، لطفاً از شهرها بیرون بروید
تبِ جدیدِ ساختن برجهای مسکونی فوق لوکس در مراکز شهری نابرابریهای طبقاتی را عیانتر خواهد کرد
سیاست جدید در برنامهریزی شهری در کلانشهرها چنین است: بافت مرکزی و قدیمیِ شهر را تخریب کنید و بهجایش برجهای مسکونی بسیار لوکس و بسیار گران بسازید تا ثروتمندان، بهجای حومۀ شهر، در آنها سکونت کنند و به شهرداری مالیاتهای بیشتر بدهند. اما محصول این نوسازی برای فرودستانِ شهریِ بیخانمانشده زلزدن به پنجرۀ خانههایی رؤیایی است که کسی در آنها زندگی نمیکند، زیرا این خانهها برای بیشترِ مالکان حکم نوعی سرمایهگذاری را دارند.
• سادهزیستی نهفقط زیبا بلکه ضروری است
دیدگاه ما دربارۀ سادگی و تجمل، و قناعت و اسراف، از بُن، دچار تناقض است
طی بخش عمدهای از تاریخ انسان، سادگی مقتصدانه نه گزینش نوعی از زندگی بلکه ضرورتی برای آن بود؛ و از سرِ همین ضرورتش، فضیلت اخلاقی تلقی میشد. اما با ظهور سرمایهداری صنعتی و جامعۀ مصرفی، نظامی پدید آمد که محکوم به رشدی بیوقفه بود. با این حال، اشتیاقی روزافزون به کشف دوبارۀ فواید سادهزیستی، بهویژه نزد نسل بیستسیساله، به چشم میخورد. اشتیاقی که البته تاحدی نوستالژیک و بعضاً تناقضآمیز است.
• شباهت بچهپولدارهای اینستاگرام با نقاشیهای اشرافزادگان
قدرت چشمانداز و چشمانداز قدرت در ولخرجیهای متظاهرانۀ جدید
به رخ کشیدن ثروت با تصویر موضوعی مربوط به اینستاگرام نیست، حتی در نقاشیهای قدیمی نیز میتوان نمونههایی از آن را یافت. اما پس از آن که رسانهها بهرخکشیدنِ ثروت را با خشم و حسد نشان دادند پیوند ولخرجی متظاهرانه و رسانههای اجتماعی به بار نشست و حتی نسخههای محلی آن مانند بچهپولدارهای تهران شکوفا شدند.
• ثروت خود را با تخممرغ محلی به رخ بکشید، نه با لامبورگینی
دوران مصرف متظاهرانه به پایان رسیده است و عصر مصرف ناملموس قاعدۀ جدید تمایزات طبقاتی است
نشانههای آشنای ثروت برای ما اتومبیلهای بسیار گرانقیمت، ساعتهای چندمیلیاردی، یا خانههای کاخمانند است. اما الگوی جدیدی از مصرف در میان ابرثروتمندان دارد این شیوۀ مصرف متظاهرانه را از میان میبرد. در الگوی جدید، ثروتمندان با لباسهای معمولی و دوچرخههایشان اینطرف و آنطرف میروند و، بهجای سوپِ بالۀ کوسه، سیب و کلم میخورند اما چنان برای آموزش و سلامت خود خرج میکنند که برتریشان تا نسلها بعد تضمین شود.
• چرا طراحان مُد به حجاب روی آوردهاند؟
مجموعۀ جدید «دولچهاندگابانا» برای زنان مسلمان، سؤالاتی دربارۀ رابطۀ بین مد و دین برمیانگیزد
نیکلاس کولریج در کتاب «توطئۀ مد، تأثیر رونق صنعت نفت خاورمیانه بر مدهای سطح بالای زنانه» در فرانسه را بررسی میکند. در میانۀ دهۀ ۱۹۷۰ مدهای سطح بالای زنانه تلاش میکرد جایگاه فرهنگی و سود مالی خود را حفظ کند. کولریج مینویسد «ناموفقترین خانههای مُد که تا گلو در قرض فرو رفته بودند، عربها را مانند گاوهای پولسازی میدیدند و بیرحمانه آنها را میدوشیدند. آنان از علاقۀ عربها به مهرههای گرانقیمت استفاده میکردند و لباسهایی تولید میکردند که از گردن تا قوزک پا مهره داشتند».