حتی روزهایی که مرخصی میرویم، باید کار کنیم
کارمندها همیشه باید دردسترس باشند. آخر هفتهها، تعطیلات و مرخصیها فرق چندانی با صبح شنبه ندارند. همیشه یک کاری برای پیگیری هست. تازه نهتنها باید این پیگیریها را دوست داشته باشید، بلکه باید عاشقش باشید. وگرنه جناب رئیس شما را به هزار عیب متهم خواهد کرد: تنبلی، بیتعهدی، اهمالکاری و از این دست ایرادها. اجبارِ رئیس اداره هم نباشد، جاهطلبی خودمان دست برنمیدارد. تا سرحد مرگ یا حتی بیشتر کار میکنیم. ولی جایی باید دست کشید: آنجا تازه میشود زندگی کرد.
خودیاری بیشترین فایده را برای افرادی دارد که واقعاً نیازی به خودیاری ندارند
سرانجامِ منطقیِ کار بیشازحد زیاد، قطعاً، فروپاشی ذهنی و جسمی است
برنامههای زمانی سنگین و پیشبینیناپذیرِ ما خسارت سنگینی بر جامعۀ آمریکا وارد میکند
آمارها میگویند ۹۰درصد از شاغلان، از کار خود ناراضیاند. چطور چنین چیزی ممکن است؟