برخی افراد از یک شب تنهاماندن هم احساس تنهایی میکنند؛ بعضی هم طی ماهها حداقلِ ارتباط را با دیگران دارند و چنین حسی نمیکنند. علیرغم این تفاوتها، «تنهایی» اولین انتخاب اکثر افراد نیست. تنهایی خودِ جهنم است ولی اگر تنهایی را به جان نخریم چه؟ آیا ممکن است با فرار از آن چیزهای ارزشمندی را از دست بدهیم؟ آیا میتوانیم هم از رنجهای تنهایی بگریزیم و هم لذت خلوتگزینی را بچشیم؟
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از کُدی دلستراتی که پیش از این با عنوانِ «تنهایی جهنم است، اما …»، منتشر شده است. نوشتار این نسخه صوتی را در اینجا بخوانید.
شمعون، آن قدیس قرن پنجم میلادی که از ازدحام جماعت جویای نصیحت و دعا رهایی نداشت، ۳۷سال در حومۀ تلانیسوس، یعنی منطقۀ امروزی تلعاده در سوریه، بالای ستونی بلند و روی سکویی بهمساحت یک متر مربع نشست. معاش او بسته به پسرکان جوانی بود که از ستون بالا میآمدند تا نان و آب و شیر بُز برایش بیاورند. باورش این بود که اگر از شلوغی دنیای روی زمین گریزی نیست، میتواند به آسمان نزدیکتر شود تا تنها باشد و بهواقع زمام دنیای خود و افکارش را به دست بگیرد.
فایل صوتی نوشتار «تنهایی جهنم است، اما …» را گوش کنید.
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد