نوشتار

جایزۀ نوبل از پیشرفت‌های شگرفِ علم غافل مانده است

بنیاد نوبل باید خود را از قید دیدگاه قرن نوزدهمی به علومِ مفید رها کند

جایزۀ نوبل از پیشرفت‌های شگرفِ علم غافل مانده است منبع: گاردین

در ۱۸۹۵ که آلفرد نوبل وصیت‌نامه‌اش را نوشت، علومی را شایستۀ دریافت ثروتش دانست که در آن زمان خاستگاه شگفت‌انگیزترین اکتشافات بودند. اما از اواخر قرن نوزدهم بدین سو، دنیای علمْ بی‌وقفه گسترش یافته است، چنان‌که روزبه‌روز جنبه‌های بیشتری از دنیای ما را شامل می‌شود. بااین‌حال بنیاد نوبل این تحول را نادیده گرفته است و جوایز خود را همچنان فقط به بخشی از جامعۀ علمی اختصاص می‌دهد که روزبه‌روز محدودتر می‌شود. اکنون وقتِ به‌روزرسانی است.

گابریل پاپکین، نیویورک‌تایمز — در نیمۀ دهۀ ۱۹۶۰ میلادی، رابرت پِین دانشمند دانشگاه ایالتی واشینگتن در سیاتل، در مطالعاتش روی زیست‌بوم‌های سواحل اقیانوس، اصلی سامان‌بخش را کشف کرد که از نظرها پنهان مانده بود: پوشش کاملی از جلبک، صدف خاره‌چسب، کشتیْ‌چسب، شقایق دریایی و صدف سیاه در کنار گونه‌ای خاص از ستارۀ دریایی با توازنی پیچیده و پویا زندگی می‌کردند، اما با حذف ستارۀ دریایی و پرتاب آن به اقیانوس، توازنْ از میان می‌رفت و نوعی از صدف سیاه غالب می‌شد.

دکتر پین، برای توصیف اثر فوق‌العادۀ ستارۀ دریایی، واژه‌ای ابداع کرد: «گونۀ کلیدی»۱. از آن زمان تاکنون، گونه‌های کلیدی در جنگل‌ها، مراتع، اقیانوس و حتی شکم انسان پیدا شده‌اند. این مفهوم به یکی از اصول هادی نظری در بوم‌شناسی تبدیل شده و تأثیری عمیق داشته است، ازجمله اینکه گرگ‌ها دوباره به پارک ملی یلوستون بازگردانده شده‌اند تا جمعیت گوزن‌هایی را کنترل کنند که در نبود گرگ‌ها، درخت‌های صنوبر و بید را ریشه‌کن می‌کنند.

دکتر پین ماه ژوئن امسال درگذشت. اگر او فیزیک‌دان، شیمی‌دان یا زیست‌شناس سلولی بود، کشف این الگوی بنیادین با چنین کاربردهای وسیع و اثرات گسترده‌ای لاجرم اسم او را در فهرست مدعیان جایزۀ نوبل قرار می‌داد. اما پینْ بوم‌شناس بود و به همین خاطر از اعتبار، قدرت و ثروت حاصل از جوایز نوبل محروم شد. همین نکته دربارۀ برترین‌های دنیا در زمین‌شناسی، اقیانوس‌نگاری، هواشناسی، اقلیم‌شناسی، برزشناسی، گیاه‌شناسی، حشره‌شناسی و بسیاری حوزه‌های دیگر هم صادق است.

پژوهش‌های علمی، بی‌وقفه، گسترش یافته‌اند، چنان‌که روزبه‌روز جنبه‌های بیشتری از دنیای ما را شامل می‌شوند. همچنین اهمیت این پژوهش‌ها برای زندگی‌مان همواره رو به افزایش بوده است. اما مهم‌ترین انجمن چهره‌های ممتاز علمی دنیا این تحول را نادیده گرفته است. درنتیجه، جوایز نوبل، که اسامی برندگانشان این هفته اعلام می‌شود، به بخشی از جامعه علمی اختصاص دارد که روزبه‌روز محدودتر می‌شوند و از منافع جامعه بیشتر فاصله می‌گیرند. اکنون وقتِ به‌روزرسانی است.

جوایز نوبل ایدۀ آلفرد برنارد نوبل بودند: آن صنعتگر سوئدی منحصربه‌فرد که با اختراع دینامیت مشهور شد. او، که وارثی نداشت، اعلام کرد ثروتش هرسال برای اهدای جوایز به کسانی صرف خواهد شد که در فیزیک، شیمی، فیزیولوژی یا پزشکی، ادبیات و صلح، «در سال گذشته بزرگ‌ترین سود را به بشریت رسانده‌اند». در سال ۱۸۹۵ که نوبل وصیت‌نامه‌اش را نوشت، آن سه حوزۀ علمی که نام بُرده بود خاستگاه شگفت‌انگیزترین کشف‌ها بودند. جوایز نوبل نیز بلافاصله بر آن پیشرفت‌هایی صحّه گذاشتند که دنیا را عوض می‌کردند: تصویربرداری اشعۀ ایکس، پرتوافکنی، کودهای مصنوعی، ویتامین‌ها، شکافت هسته‌ای و بسیاری موارد دیگر.

اما از اواخر قرن نوزدهم بدین سو، دنیای علمْ وسعت و بلوغ چشم‌گیری یافته است. انجمن بوم‌شناسی بریتانیا که قدیمی‌ترین سازمان بوم‌شناسی دنیاست در سال ۱۹۱۳ تأسیس شد. با طرح نظریۀ جابه‌جایی قاره‌ها توسط آلفرد وگنر در سال ۱۹۱۵، که به تبیین یکپارچۀ پدیده‌هایی مانند زلزله، آتش‌فشان و شکل‌گیری کوه‌ها منجر شد، زمین‌شناسی جهش کرد. اولین مدل رایانه‌ای آب‌وهوا در دهۀ ۱۹۵۰  میلادی تدوین شد. از شصت سال پیش نیز که خطر گرمایش جهانی شناخته شد علوم اقلیمیْ رشد پرشتابی داشته‌اند.

کشف‌های این حوزه‌ها اهمیت روزافزونی برای حل‌وفصل مخاطره‌آمیزترین مسائل امروز دارند: از حفظ گونه‌های در معرض خطر تا پیش‌بینی زلزله و طوفان. اما بنیاد نوبل هیچ قدم معناداری برای توجه به این کشفیات برنداشته است. جنگل‌ها و اقیانوس‌ها برای سکونت در این سیاره ضروری‌اند، اما تصورِ بردن جوایز علمی نوبل در مخیلۀ هیچ جنگل‌پژوه یا اقیانوس‌شناسی نمی‌گنجد. همچنین هیچ‌یک از جوایز نوبل به آموزش و ترویج علم اختصاص نیافته‌اند.

نورمن بورلاگِ برزشناس در سال ۱۹۷۰ جایزۀ نوبل را به‌خاطر پژوهش‌هایی در کشت گندم برد. این پژوهش‌ها، بیش از هریک از کشف‌های برندۀ نوبل در فیزیک، شیمی یا زیست‌شناسی، جان انسان‌ها را نجات داده است. همچنین مجمع بین‌المللی تغییرات اقلیمی۲ همراه با ال گور در سال ۲۰۰۷ برندۀ نوبل شدند. این در حالی است که آن‌ها جایزۀ صلح نوبل را بُردند، نه جوایز علمی‌اش را.

گاه استدلال می‌شود که رشته‌های نوبل هنوز «خالص‌ترین» علوم‌اند و لذا شایان تقدیر ویژه‌اند، اما بسیاری دانشمندان و حتی برخی برندگان نوبل می‌گویند که بخش عمده‌ای از هیجان‌انگیزترین و مهم‌ترین علوم امروز خارج از مرزهای رشته‌های سنتی قرار گرفته‌اند یا در رشته‌هایی‌اند که جایزه‌ای وقف آن‌ها نشده است.

در سال ۲۰۰۹، ده دانشمند و مهندس برجسته، ازجمله یکی از برندگان جایزۀ نوبل، در نامۀ سرگشاده‌ای از بنیاد خواستند تا حوزه‌های بیشتری از علوم را به رسمیت بشناسد. آن‌ها اشاره کردند که در سال ۱۹۶۸ با تعیین جایزه‌ای هم‌وزن نوبل برای رشتۀ اقتصاد، تحولی مشابه به رسمیت شناخته شد و این استدلال که بنیاد را محدود به وصیت‌نامۀ آلفرد نوبل می‌کرد بی‌ثمر شد. جوهرۀ پاسخ بنیاد نوبل این بود که کمیته‌های اهدای جوایز «تاکنون در ردیابی پیشرفت‌های مهم تمدن مدرن، موفقیت قابل‌قبولی داشته‌اند».

نگاه تنگ‌نظرانۀ نوبلْ جامعۀ علمی دوطبقه‌ای را رقم زده است که در آن صرفاً حوزه‌های برگزیده به این سازوکار قدرتمند و منحصربه‌فردِ شهرت‌آفرینی دسترسی دارند. برندگان جوایز نوبل مورد توجه رسانه‌هایند و جایگاه و فرصت‌های حرفه‌ای‌شان چنان افزایش می‌یابد که در دنیای علم نظیر ندارد. آن‌ها جلسات مرتبی با سیاست‌گذاران عالی‌رتبه دارند و نهادها و کشورهایشان از این جوایز برای دستیابی به اعتبار و منابع بهره می‌گیرند.

اینکه مهم‌ترین انجمن چهره‌های ممتاز علمی دنیا از تغییرات شگرف علم غافل مانده استْ نه‌فقط آن دانشمندانی که بنا به رشته‌شان استحقاق دریافت نوبل ندارند، بلکه جایگاه کلی علم در سراسر جامعه را به مخاطره می‌افکند. نشانۀ آن نیز رکود یا کاهش سرمایه‌گذاری علمی و نیز افزایش حملات سیاسی به علم در بسیاری کشورهاست.

حرفم این نیست که منتخبین کمیته‌های جوایز نوبلْ شایان تقدیر نیستند. دستاوردهای بزرگ علم، همانند یک سمفونی یا نقاشی بزرگ، می‌توانند الهام‌بخش باشند. گاهی اوقات، پژوهش‌هایی که برنده شده‌اند به کشفیاتی منجر می‌شوند که زندگی‌مان را بهتر می‌کنند.

اما حل مسائل زیست‌محیطی، پیش‌بینی بلایای طبیعی، رمزگشایی از تعاملات گونه‌های زیستی و آموزش نحوۀ فهم موضوعات پیچیده و مهمِ علمی به مردم نیز به‌اندازۀ پیشرفت‌های حوزه‌های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی یا پزشکی اهمیت دارند. سازمان نوبل باید گام بزرگی بردارد تا از گذشته به حال بیاید و نور فانوس خود را بر گستره‌ای وسیع‌تر بتاباند. این سازمان باید خود را از قید آن دیدگاه قرن نوزدهمی به علومِ مفید رها کند.


پی‌نوشت‌ها‌:
• این مطلب را گابریل پاپکین نوشته است و در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۱۶ با عنوان «Update the Nobel Prizes» در وب‌سایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان این مطلب را در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۵ با عنوان «جایزۀ نوبل از پیشرفت‌های شگرفِ علم غافل مانده است» و با ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.
•• گابریل پاپکین (Gabriel Popkin) نویسندۀ علم است و نوشته‌هایش در ایان، نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، ساینس، ساینتیفیک آمریکن و برخی نشریات دیگر منتشر شده است.
[۱] Keystone Species
[۲] Intergovernmental Panel on Climate Change

مرتبط

بیشتر آدم‌ها واقعاً نمی‌دانند چطور فکر می‌کنند

بیشتر آدم‌ها واقعاً نمی‌دانند چطور فکر می‌کنند

برخی افکارشان به شکل تصویر است و بعضی به شکل واژه‌ها. اما فرایندهای ذهنی مرموزتر از چیزی که تصور می‌کنیم هستند

ممکن است فایدۀ کتابی که امروز می‌خوانید، سی سال دیگر معلوم شود

ممکن است فایدۀ کتابی که امروز می‌خوانید، سی سال دیگر معلوم شود

یک متخصص هوش مصنوعی می‌گوید فرق انسان‌ها با هوش مصنوعی در نحوۀ آموختن آن‌هاست

چه بر سر ژیژک آمده است؟

چه بر سر ژیژک آمده است؟

سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپ‌ها به مشکل خورده است

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

گفت‌و‌گویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانه‌ها

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0